پارههای به هم پیوسته (بخش دوم)
علیرضا چخماقی
در نخستین بخش این نوشته، اجمالا به این مضمون پرداخته شد که آن دسته از رسانههای مکتوب و مجازی که خود را در صف رسانههای فرهنگی و مسئولیتپذیر جا زدهاند، در یک کلام کارشان قلب واقعیت و خدشهدار کردن و تحریف حقیقت است و این را یا به خواهش هواهای نفسانی خود و یا خواستۀ دیگرانی انجام میدهند که منافع خویش را منظور کردهاند.
در هر حال این قلب واقعیت و وارونهنمایی حقیقت، متأسفانه افرادی سادهاندیش را با خود همسو و همراه میسازد که حاصل آن دودی است که به چشم مردمان پاکدل و حقیتطلب میرود...
***
روزنامهها و نشریات مخالفخوان داخلی(که درستتر این است آنها را بنا به برون دادههایشان بلندگوهای ضد انقلاب و بیگانگان بنامیم) در کنار شبکههای تلویزیونی خارج از کشور که برآمده از منابع ثروت و محافل قدرتند با بهرهگیری از امکانات و بسترهای مختلفی که فضای مجازی در اختیارشان قرار داده، در مجموع فضایی را شکل دادهاند که در رهگذر آن علاوهبر مخاطبین همیشگی و همسو با خودشان، بیشتر در پی جذب تازهواردانی هستند که متأسفانه از سواد رسانهای بیبهرهاند و به سادگی فریب میخورند.
حال که سخن به «سواد رسانهای» کشید، خوب است به یاد آوریم که اگر در حدود ربع قرن پیش، عبارتی تکراری بر سر زبانها افتاده بود که میگفت: «امروزه به کسی بیسواد میگویند که نتواند با کامپیوتر کار کند» اکنون پس از گذشت سالها، با توجه به پیشرفت فناوری و ظهور اینترنت و در کنار آن کشف و به کارگیری شگردهای نوین تبلیغاتی در کارهای رسانهای، آن سواد اولیهای که از آن سخن گفته میشد، دیگر تاریخ مصرفش گذشته و از اعتبار افتاده است، به همین جهت مخاطبین و استفادهکنندگان از انواع رسانهها اگر میخواهند از قافلۀ روز عقب نمانند، ضروری است سطح سواد خود را به روزرسانی کنند و ارتقا دهند تا در تلۀ شکارچیانی که قصد تحمیق و سوءاستفاده از آنان را دارند نیفتند و بازیچۀ دنیاطلبان بیهویتی نشوند که در صدرشان ارباب ثروت بر تخت قدرت نشستهاند و در ذیلشان بیوطنان به دریوزگی مشغول و دلخوش.
و اما ارتقای سواد رسانهای که از ملزومات بازی نخوردن توسط دروغپردازان و هوچیگران است، در درجۀ اول مطالعۀ همهجانبه و شناخت دوست و دشمن و به کار انداختن عقل خویش است و در مرحلۀ بعدی سنجش و مقایسۀ داشتههای میهن خود با دیگر کشورها... به عنوان مثال دقت و تحقیق در چند و چون پدید آمدن ویروس کرونا و نحوۀ انتشار آن در گسترۀ جهان و این که میزان تلفات و عوارض اجتماعی و اقتصادی آن با توجه به میزان جمعیت هر کشور چقدر بوده است، میتواند نمونهای واضح و شاخصی تعیینکننده باشد برای چنین سنجش و مقایسهای...
عامل دیگری که میتواند سواد رسانهای هر فردی را افزایش دهد، بررسی تناقض میان حرف و عمل کسانی است که در پشت رسانههای سلطهگر قرار دارند و همواره سعی میکنند تا خود را منطقی و بیطرف جلوه دهند، در حالی که هوشمندی زیادی لازم نیست که یک فرد بیغرض، فقط و فقط با دقت و توجه، فاصلۀ فراوان حرف تا عمل آنها را دریابد؛ نمونههای این قبیل تناقضها بسیارند و آخرین آنها این که بر خلاف ادعاهای مکررشان مبنی بر این که هنر از سیاست جداست و یا ورزش جای سیاستبازی نیست، در جشنوارۀ امسال کن بیشتر از هر سال، هنر را با سیاست آلودند و فیلمی پر از سیاهنمایی دربارۀ ایران را توی بوق کردند و یا در ورزش، گروههای ورزشی روسیه را به خاطر منازعه آن با اوکراین، از بازیهای ورزشی محروم ساختند.
عنصر دیگری که میتواند بر سواد رسانهای کاربران تأثیر مثبت بگذارد و آنان را توان تشخیص راست از دروغ ببخشد، دقت لازم در مفهوم بیانی واژگان به کار گرفته شده در پخش اخبار و شرح و تفسیر خبرها به وسیلۀ رسانههایی است که در عین ادعای بیطرفی، امّا آوازه از چپ میافکنند و از راست میشوند؛ چنان که بر همین روال، کشتار مردم سوریه و غارت منابع نفتی و ویران کردن زیرساختهای آن توسط داعش و پشتیبانی مالی و دخالت نظامی چندین کشور از جمله آمریکا و عربستان و ترکیه را جنگ داخلی عنوان میکنند و بر همین قیاس ائتلاف عربستان و امارات در حملۀ درازمدت به یمن را هم، جنگ داخلی یمن مینامند. در داخل کشور هم مقلدین و متابعین آنها بلافاصله بعد از استقرار دولت سیزدهم، روزنامۀ ایران را روزنامۀ دولتی خطاب میکنند، گویا روزنامۀ ایران در دورۀ چهار رئیسجمهوری پیشتر، اصلا دولتی نبوده است!... بر همین منوال بیفزایید آن گاه که آشوبگرِ آب زیرکاه را مصلح مینامند و عناصر فتنهگر را مظلوم و دربند معرفی میکنند.
ادامه دارد