دو صد گفته چون نیم کردار نیست
دعوت دیگران به کارهای نیک و خوب، عملی بسیار انسانی و در برخی از موارد میتوان گفت وظیفه و تکلیف بشری و دینی است. اما میزان تاثیر آن بستگی به چگونگی دعوت دارد. نویسنده در این نوشتار بر آن است تا بر اساس آموزههای قرآنی این چگونگی را بررسی و بهترین و تاثیرگذارترین آن را که دعوت عملی است، بیان کند.
***
ریشهها و اصول وحدت اجتماعی جوامع
هر جامعهای بر اساس اهدافی شکل میگیرد. این اهداف در امور اصلی یکسان میباشد؛ زیرا همه جوامع دراندیشه دستیابی به آرامش و آسایش هستند که متضمن مفهوم خوشبختی است. با این همه با توجه به تفاوتهای محیط زیستی و امور دیگر، شیوههای خاصی را برای دستیابی به این اصل در پیش میگیرند که از نظر آنها دارای کمترین هزینه و کوتاهترین و آسانترین راه دسترسی به هدف میباشد.
جوامع بشری پس از تعیین هدف اصلی و غایی خود به تعیین اولویتهایی اقدام میکند که از آن به اهداف ابتدایی و میانی یاد میشود. به عنوان نمونه آزادی و عدالت را میتوان به عنوان ابزار، روش و هدف ابتدایی و میانی معرفی کرد؛ زیرا این امور از جمله چیزهایی است که میتواند هدف غایی یعنی آسایش و آرامش را تا اندازهای تامین کند. البته با توجه به اختلاف جوامع ابزارها، روشها و اهداف ابتدایی و میانی تفاوت معناداری مییابد. در برخی از جوامع اصولا آزادی، مثلا دغدغه افراد جامعه نیست؛ زیرا این آزادی را به طور طبیعی داشته و حفظ کردهاند؛ اما در برخی از جوامع به اسبابی بیرونی ناچار میشوند تا دوباره حق طبیعی خود را احیا کنند. از این رو این تفاوتها در روشها و ابزارها و اهداف ابتدایی و میانی در جوامع ایجاد میشود و جوامع بشری از یکدیگر متفاوت میشوند.
با این همه، جوامع بشری در امور بسیاری یکسان عمل میکنند؛ زیرا ویژگیها و اصول انسانی بسیاری را میتوان یافت که جزو امور ثابت و لایتغیر هستند؛ چنان که حضور انسان در کره زمین و زندگی در دنیا نیز خود مقتضیاتی را دارد که به یک معنا ثابت و لایتغیر هستند؛ بر این اساس همه جوامع بشری دارای نوعی فرهنگ مشترک در رسیدن به هدف غایی یعنی خوشبختی هستند.
انسانها همگی بر اساس عقل و فطرت خود، اصولی را یافتهاند که لازم میدانند تا بر اساس آن عمل کرده و از آن تخطی ننمایند. این اصول وحدت بخش جامعه، همان اصول هنجاری هستند که مخالفت با آن به عنوان نابهنجاریها شناخته و بشدت با مخالفان آن با اشکال گوناگونی چون قانون مجازات و کیفر و یا طرد اجتماعی و مانند آن مبارزه میشود.
آنچه در علوم اجتماعی از آن به عنوان جامعهپذیری خوانده میشود، در حقیقت اصولی است که محافظت بر وحدت اجتماعی را در چارچوب هنجارهای اجتماعی تامین میکند. اصول جامعهپذیری به اعضای یک جامعه میآموزد که چگونه برای رسیدن به هدف غایی میبایست بر روشها، ابزارها و اهداف ابتدایی و غایی پا فشرد و بر حفاظت بر آن در همه احوال تاکید کرد و اجازه تخطی و مخالفت به هیچ یک از اعضای جامعه نداد و با فشارها و تهدیدات بیرونی نیز مقابله و مقاومت کرد.
جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در جوامع بشری
بیگمان امر به معروف و نهی از منکر شیوهای مختص دین اسلام و مسلمانان نیست بلکه دغدغه همه جوامع بشری است. هر جامعهای بر اساس اصول اخلاقی شکل گرفته است. مبتنی بر عقل و خردورزی فطرت آدمی گرایش به خوبیها وگریز از بدیها دارد؛ زیرا خوبیها را کمال یا عامل کمالی میداند و بدیها را نقص یا عامل نقص میشمارد. از این رو عقل و فطرت آدمی، او را به پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک میخواند. جامعه بشری نیز بر اساس این اصول شکل میگیرد و اعضای هر جامعهای میکوشد ضمن شناسایی موارد و مصادیق نیکی و خوبی از سویی و مصادیق زشتی و بدی از سوی دیگر، از بدیها پرهیز کرده و به خوبیها رو آورده و دیگران را نیز بدان بخواند یا پرهیز دهد. اینگونه است که امر به معروف و نهی از منکر در هر جامعهای از جوامع بشری شکل میگیرد.
در همه جوامع بشری، اصل اساسی، حفاظت بر نیکیها و پرهیز از بدیهایی است که در قالب معروف و منکر دستهبندی میشود. این معروفها و منکرها به عنوان هنجارها و ناهنجارها تعریف و به اعضای جامعه آموزش داده میشود؛ زیرا جامعه بر این باور است که اگر مطابق این اصول رفتار نشود، اهداف شکلگیری آن جامعه تحقق نخواهد یافت و جامعه دچار بحران فروپاشی میشود و هرگز به هدف غایی یعنی خوشبختی و آرامش و آسایش نخواهد رسید.
اشکال جامعهپذیری
چنانکه گفته شد، امر به معروف و نهی از منکر به معنای تاکید بر اصول هنجاری و مخالفت با هر بزه و رفتار نابهنجار میباشد؛ زیرا معروف هر عمل پسندیدهای است که عقل و فطرت بشری آن را شناسایی کرده و آن را عاملی برای دستیابی به خوشبختی میداند؛ منکر هم هر ناپسندی است که اجازه نمیدهد تا بشر به خوشبختی در یک جامعه سالم دست یابد. بر این اساس، همه جوامع بشری بر آن هستند تا مصادیق و مواردی را به عنوان معروف یا منکر شناسایی کرده و به دیگر اعضای جامعه و نسلهای آینده آموزش دهند.
البته در جوامع اسلامی و یا جوامع دینی، موارد و مصادیق دیگری را نیز به آنچه عقل و فطرت آدمی دریافته است، میافزایند که وحی آن را بیان کرده است؛ زیرا اینان بر این باورند که برخی از مصادیق و موارد به سادگی قابل شناسایی به عنوان معروف و منکر نیست، یا اینکه به عللی لازم است تا آنها نیز به عنوان معروف و منکر شناسایی شوند؛ چرا که در ایجاد خوشبختی و تحقق هدف غایی بسیار ضروری هستند؛ زیرا این مواردی که وحی بیان میکند، متضمن خوشبختی فرامادی و فرادنیوی نیز میباشد و خوشبختی ابدی انسان را در دنیا و آخرت تضمین و تامین میکند.
به هر حال، همه جوامع بشری در شناسایی معروف و امور پسندیده و منکرات و ناپسندها تلاش میکنند و معروفها را در قالب قوانین یا آداب و رسوم ترویج کرده و با منکرات در این قالبها مبارزه میکنند.
بسیاری از قوانین و مقررات حقوقی و کیفری که در جوامع نوشته شده و یا به شکل آداب و سنتهای نانوشته اعمال میشود در راستای محافظت بر معروف و مبارزه با منکر است.
این قوانین از حوزه شخصی و خانوادگی گرفته تا حوزههای عمومی و اجتماعی را شامل میشود؛ چنانکه از مخالفت با اصول و قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی تا حجاب تا تعرض و تعدی و تجاوز به جان و مال و عرض افراد جامعه را دربرمیگیرد.
همه این اشکال و قالبهای اجرایی در کنار آموزشهای عملی و عینی بر آن است تا اعضای جامعه را بر اساس روشها، ابزارها و اهداف ابتدایی و میانی به سوی هدف غایی رهنمون سازند و خوشبختی و آرامش و آسایش آنان را تضمین کنند.
از آموزش بیانی تا دعوت عملی
هر جامعهای برای خود سبک زندگی تعریف میکند که میبایست اعضای آن جامعه آن سبک زندگی را بشناسند و بر اساس آن رفتار و زندگی کنند. اینجاست که جامعهپذیری به معنای پذیرش اصول سبک زندگی خاص هر جامعه معنای خاص و اساسی پیدا میکند. اگر جامعهپذیری نباشد.
هر جامعهای میکوشد تا به اشکال گوناگون سبک زندگی خود را به اعضای خود بیاموزد و مخالفان را به الگوبرداری از سبک خاص دعوت و یا طرد و حتی حذف کند. هر چند که عمل حذف کمتر اتفاق میافتد ولی امر نادری نیست؛ زیرا حکم اعدام برای مخالفان و مبارزان علیه سبک زندگی در هر جامعهای وجود داشته و دارد.
در بسیاری از جوامع اصل طرد اجتماعی اصل حاکم است. در جامعه اسلامی نیز از این شیوه برای مبارزه با مخالفتها و هنجارشکنیها استفاده میشود.
اسلام به عنوان دین یعنی سبک زندگی خاص وحیانی معرفی شده است. این سبک زندگی بر آن است که در سادهترین، آسانترین، کاملترین شیوه نه تنها خوشبختی دنیوی را تامین کند بلکه خوشبختی ابدی و اخروی را نیز تضمین نماید. از این رو از همه اشکال آموزشی برای تربیتاندیشهای و رفتاری اعضای جامعه اسلامی که از آن به عنوان امت یاد میشود، بهره میگیرد.
آموزش جامعهپذیری سبک زندگی اسلامی، شامل آموزش بیانی تا دعوت عملی است. بسیاری از آموزههای قرآن آموزش بیانی سبک زندگی اسلامی است. اما این بدان معنا نیست که اسلام تنها به آموزش بیانی بسنده کرده است؛ بلکه بر این باور است که تاثیر عملی آموزش و دعوت اعضای جامعه به سبک زندگی، بیشتر و مؤثرتر است. از این رو به دعوت عملی تاکید بیشتری دارد.
لزوم عمل به علم و دانستهها
از جمله تاکیدهای اسلام در آموزش جامعهپذیری سبک زندگی، تاکید بر مطابقت عمل با علم است. اسلام از مومنان و اعضایی که سبک زندگی اسلامی را پذیرفتهاند، خواسته است تا به عنوان عضوی از امت، در پی کسب دانش هنجارها و معروفها و کمالات بروند و ضمن شناسایی منکرات از آنها پرهیز و به معروف پایبند باشند.
اصولا از نظر اسلام، ایمان به معنای شناسایی و عمل به آن چیزی است که معروف و صالح نامیده میشود و نیز دعوت قولی و عملی دیگران به معروف و صالح است؛ زیرا تنها راه رهایی از خسران ابدی و رسیدن به خوشبختی ابدی و رهایی از شقاوت و بدبختی ابدی این است.(سوره عصر)
از نظر اسلام هر انسانی موظف است که خود، خدا و هستی و هدف آن را بشناسد و دریابد که هستی بر مدار عدالت میباشد و عدالت حکم میکند تا در چارچوب خاصی حرکت کند که اصول هدایتی اسلام، عقل و فطرت آن را تعیین کرده است. بر این اساس، کسب هر گونه دانشی در این زمینه ضروری و لازم است. این همان چیزی است که از آن به لزوم تحقیق نسبت به اصول دین از آن یاد میشود که شامل توحید، عدالت، نبوت، امامت و معاد میباشد.
هر انسانی موظف است تا بر اساس علم خویش نسبت به این حقایق عمل کند و هر گونه مخالفت با علم به معنای مخالفت با خوشبختی خود است.
همچنین هر انسانی موظف است تا دیگران را نیز نسبت به علمی که کسب کرده آگاه ساخته و آنان را نیز به عمل نسبت به علم تشویق کند.
اگر انسانی بر اساس علم خویش عمل نکند یا بدتر از آن بر خلاف علم خویش عمل کند، باید خود را به عنوان گناهکار بشناسد و منتظر عذاب دنیوی و اخروی و مادی و معنوی باشد.
لزوم مطابقت گفتار و کردار
بسیاری از مردم عادت کردهاند که دیگران را به کارهای خوب و پسندیده دعوت کرده و یا از منکراتی پرهیز دهند، ولی خود در مقام عمل نه تنها معروف را ترک میکنند بلکه مطابق با منکر عمل میکنند. دیگران را از غیبت کردن باز میدارند ولی خود به عنوان نقل و نبات مجلس از آن میخورند و شکم خویش را آکنده از گوشت برادران و خواهران دینی خود میکنند.(حجرات، آیه ۱۲)
خداوند در آیاتی چند این روش و رفتار را منافقانه یا عملی گناهکارانه برمیشمارد و نسبت به این رفتار هشدار میدهد. از جمله در آیات ۲ و ۳ سوره صف میفرماید: اى کسانى که ایمان آوردهاید، چرا چیزى مىگویید که انجام نمىدهید؟ نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید.
اگر انسانی دیگری را به کاری خیر و پسندیده دعوت میکند، میبایست خود اولین عامل به آن کار خیر باشد.
امام صادق(ع) میفرماید:کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم لیروا منکم الورع و الاجتهاد و الصلاه و الخیر فان ذلک داعیه؛ مردمان را به غیر گفتارتان به سوی اسلام و ارزشهای دینی فراخوانید تا در رفتار شما پرهیزکاری و تلاش و نماز و نیکی ببینند، چه اینکه اینگونه دعوت کردن، اثرگذار است. (اصول کافی، ج ۲، ص ۷۸.)
سعدی شیرین سخن میگوید: دو صد گفته چون
نیم کردار نیست
تردیدی نیست که یکی از بهترین و موفقترین روشهای تربیتی و آموزش دیگران به هنجارها و جامعه پذیری کاربردی، آموزش از راه نشان دادن الگوهای عملی و انجام هنجارها و پسندیدهها در مقام عمل و ترک نابهنجاریها در مقام قرار گرفتن در مواضع آن است.
اگر گفتار نیک آدمی همراه با کردار نیک باشد، آن پندار نیک که در سر دارد و به عنوان سبک زندگی دوست میدارد و میخواهد دیگران نیز چنان باشند و از آن سبک زندگی بهره گرفته و جامعهای سالم داشته و خوشبختی خود و دیگران را در دنیا و آخرت تامین و تضمین کنند، تحقق مییابد. از این رو اسلام خواهان مطابقت گفتار نیک با کردار نیک است و از هر گونه دعوت دیگران به زبان تنها و ترک آن کار نیک در مقام عمل اعلان ناخرسندی کرده و آن را رفتاری میداند که دشمنی و ناخشنودی خداوند را به همراه دارد.
اگر میخواهیم بر اساس آیات سوره عصر از خسران ابدی رهایی یابیم میبایست خود را پایبند به هنجارها و مخالف عملی نابهنجاریها قرار دهیم و در قول و عمل مطابقت را نشان دهیم، نه آنکه در منبر چیزی بگوییم و در پای منبر بر خلاف آن عمل کنیم و چون به خلوت برویم آن کار دیگر بکنیم که خدا و خلق را ناخوش آید.