آغاز سال تحصیلی جدید و دغدغه تهیه لوازم التحریر(بخش نخست)
کجراهه تصاویر «فانتزی» در راه مدرسه(گزارش روز)
این چند روز مانده از نیمه اول سال فرصت مناسبی برای نوسازی لوازم تحصیلی و پیشاهنگی نمادین بازگشایی مدارس و مراکز عالی آموزشی در اولین روز مهرماه و نخستین روز نیمه دوم سال خورشیدی است.
حسن آقایی
انبوه بیشمار والدین خانوادهها و دانشآموزان به نمایشگاههای مناطق گوناگون، بازار و مغازههای نوشتافزار سطح شهر آمدهاند و به رغم گرمای کلافه کننده هوا و خستگی در شلوغی و معطلی گاه با خشنودی و گاه ناراحتی مادر از تاکید مکرر فرزندش که آنچه پیشتر گفته بخرد، برخی والدین ریز یادداشت ملزومات تحریری بچههایشان را در دست دارند تا چیزی از قلم نیفتد.
بازار شلوغترین محل عرضه لوازمالتحریر است. کثرت جمعیت رفت و آمدها و ازدحام جلوی مغازهها کمترین فرصت برای سه چهار دقیقه گفتوگو با والدین و بچهها گاه شدنی نمیشود. هرکس خریدش را کرده شتاب دارد از بین جمعیت بیرون رود.
سفارش فرزند: دفتر ساده بخر
کیسه پلاستیکی هر آنچه وسیله موردنیاز فرزندان محصلشان است را از پیشخوان مغازه برمیدارد و عزم رفتن دارد.
میپرسم برای بچهها لوازمالتحریر خریدهاید: میگوید:«خودشان نیامدهاند اما بچه نظر و انتخاب مرا در خرید وسایلشان قبول دارند. حتی فرزند بزرگ محصلم». خانم طباطبایی میافزاید: «نظرشان این است که روی جلد دفترچه بدون نقش و تصاویر فانتزی و کارتونی باشد. دفتر با جلد ساده قیمتش نسبت به جلد فانتزی ارزانتر است.» این مادر پیش از آن که به بازار بیاید به یک محل نمایشگاهی رفته است.
میگوید آنجا روی جلد دفاتر تصاویر و نمادهای کارتونی مناسب بوده ولی قیمتها بالا بوده است.
از «غلامرضا» که خود فروشنده پوشاک زنانه است و با فرزندش به بازار آمده تا مایحتاج لوازمالتحریر برایش تهیه کند، درباره نرخها میپرسم. میگوید: «قیمتها خیلی بالا است. یک دفترچه صد برگ سیمی با جلد فانتزی 4500 تومان و یک کوله 65000 تومان است.» او با لبخندی قیمتها را با نرخ سالهای محصلی خودش مقایسه میکند میگوید سال 49 سروته هزینه نوشت افزار درسی ما با 10-15 ریال جمع میشد، حالا چند هزار تومان میشود.»
پدر، نوشتافزار تحصیلی فرزند همراهش را خریده است که کلاس چهارم دوره ابتدایی است. دختر به حالت اعتراض میگوید: کلاس سوم هستم! پدر میخندد و میکوید: «بله! کلاس سوم قبول شدی و امسال به کلاس چهارم میروی. » فرزند با همان حالت تکرار میکند سوم هستم! میگویمش کلاس سوم قبول نشدهای؟ میگوید چرا: میپرسم امسال باز به همان کلاس پارسال میروی؟»
جوابش نه است. حالا قبول میکند که... از پدر میپرسم انتخاب آنچه برای او خرید شده با نظر بچهتان بوده است؟ پاسخ میدهد:« به سلیقه فرزندم بود اما دفترچه که روی جلدش تصاویر نامناسب بوده انتخاب نکرده، به همین خاطر نوع خرید را به خودش واگذار میکنم چون میدانم به اصطلاح چشم بسته چیزی را انتخاب نمیکند.»
یک دانشآموز نوجوان همراه مادرش خرید کرده است. مادر میگوید: «بچهام دفترش را انتخاب کرده است» فرزندش دفترچه در دستش را نشان میدهد. روی جلد، عکس نسبتا بزرگ یک فوتبالیست خارجی است. او میگوید: فوتبالیست مورد علاقهاش است. از مادر سوال میکنم قیمتهای لوازمالتحریر چطور است؟ میگوید: «دفتر 50 برگ جلد فانتزی 2500 تومان است. قیمت 100 برگ سیمی 4500 تومان بود. اما برای فرزندم کیف مدرسهای نخریدیم. او راضی است.»
اعمال سلیقه بالای بچهها ضعف وسع خانواده
از یک فروشنده کهنه کار لوازمالتحریر میپرسم حالوهوای بازار خرید مایحتاج مصارف دانشآموزان برای سال تحصیلی جدید چگونه است؟
«سبزواری» میگوید: «مقداری خریدها شروع شده. در بین نرخهای لوازم مدرسهای، قیمت دفترچه با قیاس به زمان مشابه سال پیش، درصدی کم شده است که به دلیل وفور کاغذ میباشد. اما باید توان بودجه خانوادههای کم درآمد و چند فرزندی مدرسهرو و دانشگاهی خاصه غیردولتی را درنظر گرفت. والدینی که فرضا سه فرزند محصل در مقاطع مختلف دارند غیراز هزینههای نوشتافزار، مخارج کفش، لباس، نرخ کرایه یک و یا دو کورس وسیله نقلیه و پول توجیبی هم دارند.»
این مغازهدار قدیمی ادامه میدهد: «از طرف دیگر موضوع اعمال سلیقه و خواست بیشتر بچهها است. مثلا یکی دفترچه سیمی با اشکال فانتری، دیگری کیف جامدادی فانتزی، مداد تراش فانتزی و... میخواهد که طبعا نرخهاشان با لوازم ساده، توفیر دارند، لذا گاه وسع خانواده اجازه نمیدهد هر آنچه فرزندان میخواهند خریداری کنند که باعث نارضایتی میشود. اما بچههایی هم هستند که مایحتاج تحصیلیشان را والدین انتخاب میکنند و هیج ایرادی هم به میان نمیآید چرا که فرزند محصل، با پدر و مادر، در خرید همرأی هستند. اما در این میان نیز یک واقعیت وجود دارد و آن تکنولوژی جدید تقریبا در همه امور زندگی ما نقش مؤثر دارد و شکل، فرم و سلیقه را میتواند تغییر دهد. شما راحت در قشرهای جامعه میبینید پوشاک، تبلیغات، غذاهای آماده، خودرو، تزیینات، شکل و نمای ساختمانسازیها، و کاربریها و... برابر تحولات زمان جریان دارند اگر چه خیلی به تجملات روز توجه ندارند. حالا در موضوع نوشتافزار چنین تغییرات جدید در ساختار دارند. محصل امروزه نمیداند دفترچه کاهی بیخط و باخط در دهههای گذشته جزو خرید و مصرف لوازمالتحریر بوده، بچه امروز نمیداند در نسلهای نهچندان دور کلا دو سه نوع دفترچه تولید و مصرف میشده آن هم با جلد نازک کاغذی، مقوایی و جلد مشمعی. محصل از کیف و کوله استفاده نمیکرده است. دفترچه فانتزی و قیمتها 300-400 هزار تومانی نبوده است که نرخ یک دفتر چند ریال بوده است. ما باید در تمام زمینههای زندگی به خود بیاییم و فرهنگمان را هرچه بیشتر بشناسیم و بچهها درس و آموزش را در تجملات لوازمالتحریر نبینند.
روز تعطیل در پارک بزرگ نشسته. کنارش مینشینم. میگوید: ماهها فرصت نداشتم این پارک را ببینم. «علی اکبری» تعمیرکار وسایل گرما و سرمازا، دارای سه فرزند مقاطع تحصیلی ابتدایی تا متوسطه است. او بر این نظر که بچههای امروزه در میان انواع وسایل سرگرمیهای مختلف رشد میکنند. مثلا 40 سال پیش وسیله بازیشان روروئک و عروسکهای ساده پارچهای بود. حال بازیچه کودکان 3-4 ساله موبایل، سرگرمیهای کامپیوتری است و وسع و توان خانواده بالا باشد میبینیم همین نسل بچهها با ماشینهای کوچک باطریدار چندصدهزاری در پارکها و مکان های مناسب سوار شده به نوعی نیز رانندگی میآموزند. شناخت و استفاده از این وسایل طبیعتا و به مرور زمان توقع آنان را بالا میبرد چه درپوشاک، چه در هزینه و چیزهای دیگر. حالا میپرسید انتخاب خرید وسایل مدرسه با کیست؟
وی ادامه میدهد: «موقعی مادر و یا پدر فرزند برای تهیه لوازمالتحریر وارد مغازه میشود بچه کلاس اول چشمش به جلد دفترچهها میافتد و برخی از کارتونها را میشناسد، اصرار میکند بخرند، دهها جعبه مداد رنگی با طرحهای متفاوت، خطکش فانتزی، مدادتراش عروسکی و.. جلوی چشم بچه است. میخواهد همه را یکجا داشته باشد. در این حال مادر چقدر باید به او بگوید اینها لازم نیست و بچه کجا قبول میکند؟ بعضی میگویند این خواستها طبیعی است. اما من عقیده دارم اگر بچه آن وسایل جذاب و رنگین را ندیده باشد آنقدر توقع نشان نمیدهد. یا اگر کودک از دوران دو سه سالگی هرچه گفت و خواست تفهیم شده باشد که هر چیز نباید خواست مگر والدین تشخیص دهند، بچه به مرور درک میکند داشتن هر چیز موقع و مناسبت خود را دارد که در واقع یعنی به نوعی تعادل داشتن و نداشتن امکانات رعایت و آموخته میشود.»
توصیه به فرزندان
از این پدر میپرسم: شما چطور برای فرزندان خود خرید میکنید؟ او چنین میگوید: «بچه را باید تربیت کرد به نظر والدینش که برای خرید آنچه او میخواهد. این به معنی نخریدن نیست. مثلا دفترچه 100 برگ سیمی برای کلاس اول مناسب نیست و یا دفترچه را برای شکل و تصویر و رنگش نباید انتخاب کرد. اصل، داشتن آن است. البته در انتخاب لوازم مخصوص بچه همیشه نباید سخت گرفت. او هم باید بداند حق انتخاب دارد. شخصا همیشه به بچههایم میگویم برای آنچه میخواهند اول به بودجه خانوادگی توجه کنند، بعد چیزی بخواهند که ندارند، و چیزی داشته باشند که مفید باشد.»
اگر جایی ایراد دارد مربوط
به نظارت و تربیت است
یک کارمند بازنشسته اظهار میکند: تغییر آرایه و رنگ و تصویر مناسب و ساخت دفترچه و دیگر لوازم تحصیلی، مثل دهها و صدها کالای دارای نقش و تزیینات دیگر بنا به اقتضای دوره و زمان است. اگر جایی ایراد دارد که نباید باشد به بخش و وظیفه نظارت و از طرف دیگر مربوط به شیوه تربیت و پرورش خانواده است، وگرنه هر انسان بزرگ هم از نوآوری و رنگ و نقاشی خوب روی کاغذ، دیوار و تابلو سر برنمیگرداند.
از «ناصری» که فرزند محصل دارد میپرسم نحوه انتخاب هر کالای مورد نیاز دانشآموز چگونه است؟ پاسخ میدهد: «فرزند بزرگم سال آخر دبیرستان است. او مثل برادر و خواهرش زیاد در بند لوکس و جدید بودن کیف و دفتر و قلم مدرسه نبوده و هر سال پیش از بازگشایی مدارس به اتفاق به مغازه نوشتافزار میرفتیم. تعداد و برگ دفاتر، خودکار و دفترچه یادداشت خرید میکرد. حالا دفترها بیشتر فانتزی شده. قبلا دوران درس و مدرسه ما سهچهار نوع دفتر با جلد ساده برخی مقوایی بود.
رنگ و قشنگی جلد خوبست
اما سوءاستفاده نشود
از این شهروند فرهنگی میپرسم: فرضا اگر در روزگار امروز دانشآموز بودید و آن دفترچههای ساده و بدون هیچ رنگونگار کنار دفترهای فانتزی رنگارنگ و جذاب بودند و میخواستید دفتر بخرید کدام را انتخاب میکردید؟ میخندد و میگوید: «اگر برگردم، همان دفترهای ساده را میخریدم و جلد دفاتر فانتزی را هم نگاه میکردم. چون رنگ و لعابشان به کار نوشتن بچهها نمیآید ضمن این که مقداری پول بیخود هدر رفته است. اما این را هم بگویم آدم از دیدن گل لذت میبرد میخرد می برد خانه، ولی جلد دفتر را پس از سیاهکردن صفحاتش مناسب نیست نگهداشت، اما گل خشکیده قابل نگهداری است. کلام آخر این که رنگ و قشنگی جلد خوب است، اما نباید جایی برای سوءاستفاده از ذهن بچه باشد.»تنها خرید چند تا دفترچه و مداد و خودکار برای هر بچه نیست، کفش، پوشاک، هزینه ایاب و ذهاب، کتاب و... هم هست اگر وسط سال فوقالعاده درسی نباشد.این هم صحبت و نظر «حیدری» شغل آزاد، در پاسخ این پرسش که نوشتافزار فرزند محصلتان را خودش تهیه میکند یا با انتخاب بچهشان است: او چنین ادامه میدهد: «روی جلد دفترچههای فانتزی را دیدم برخی تصویرها برای بچههای 7-8 ساله جایز نیست چاپ کنند. این همه نقش و رنگهای تند و عجیب و غریب که با فرهنگ اسلامی ما سازگار نیست برای چیست؟! اگر برای فروش است، فرهنگ و باورهای خانوادهها متفاوت است یا اگر جلد تکرنگ و یا با نقش طبیعت، پرنده،آبشار، باغ و چیزهایی که میتوانند اطلاعات و ذهن بچه را به واقعیت علمی و معنوی آشنا کند وانگهی اگر دفترچه و سایر لوازم نوشتاری ساده باشد آیا کسی نمیخرد؟ کاغذ دفتر مهم و لازم است نه عکسهایی که باب فرهنگ نباشد. البته نوآوری لازم است اما هر تصویری شایسته برخی سن و سالهای دانشآموزان نیست.»