kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۴۳۴
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۳
به مناسبت سالگرد رحلت آن عالم وارسته

علامه عسکری پاسدار حریم ولایت، منادی وحدت


عباسعلی مشکانی سبزواری
اشاره: علامه مرحوم سیدمرتضی عسکری از چهره‌هایی است که عمر پربار خود را در خدمت به مکتب تشیع صرف نموده و در حوزه‌های علمیه عراق و ایران بیش از هشت دهه به مجاهدت علمی پرداخته است. نکته مهم درباره این عالم بزرگ التزام به مساله وحدت مسلمین در کنار دفاع از مکتب اهل بیت است که جامعیت ویژه‌ای را به این اندیشمند بخشیده است. وی در این راه دانشکده اصول‌الدین را به -گفته فرزندش- به پیشنهاد رهبر معظم انقلاب و در مشورت با ایشان تاسیس نموده است. در سیره علمی و عملی  این عالم جلیل‌القدر نیز نکات جالب توجهی وجود دارد که از آن جمله می‌توان به دغدغه سیاسی و اجتماعی ایشان در کنار فعالیت‌های علمی اشاره کرد. سامی البدری از شاگردان ایشان می‌گوید: «زمانی که امام (ره) به نجف اشرف آمدند و دروس خارج فقه ولایت فقیه را مطرح ساختند،  علامه عسکری در بغداد به‌سر می‌بردند و هر چند ظاهرا رابطه‌ای میان امام(ره) و علامه وجود نداشت، اما علامه عسکری موافق و مؤید حرکت امام(ره) بودند؛ یعنی علامه، مؤمن و معتقد به حرکت انقلاب و نهضت امام (ره) بودند». حضور آن بزرگوار در جبهه‌های جنگ تحمیلی و شهادت فرزند برومندشان در جبهه نبرد با دشمن همچنین ارتباط و ثیق ایشان با مقام معظم رهبری بعد از ارتحال امام(ره) خود گویای عمق اعتقاد و دلدادگی به انقلاب اسلامی و سیره نظری و عملی امام‌خمینی(ره) است.علامه عسکری ده‌ها سال قبل با تأسیس مدارس امام کاظم(ع) و الزهرا(س) در کاظمین و بغداد مفاخری همچون آیت‌الله شهید سید محمد باقر صدر و خواهر شهیدش بنت‌الهدی را تقدیم به عالم اسلام کرد. شخصیت‌های تأثیرگذار کنونی عراق همچون نوری مالکی و حیدر العبادی نیز دست پروردگان دانشکده اصول الدین عراق هستند که علامه عسکری آن را در سال 1964 میلادی تأسیس کرده بود.
مقدمه
علامه سيد مرتضي عسكري(ره) از جمله كساني است كه در راه وحدت مسلمين از هيچ تلاشي فروگذار ننمود و در طول عمر بابركت خود،بيش از نيم قرن به تحقيق و قلم زدن در زمينه معارف مذاهب مختلف، خصوصاً مكتب خلفاء و مكتب اهل‌البیت(ع) پرداخت و با پيشه ساختن كلام مقارن و تطبيقي در سيره تحقيقي و تبليغي خويش، سعي در ايجاد اتحاد بين پيروان مكتب خلفا و مكتب اهل‌البیت(ع) نمود. در اين مجال به شناسايي برخي از شيوه­‌های مورد استفاده آن دانشمند فقيد در حيطه «كلام تطبيقي جهت ايجاد اتحاد و همدلي بين مسلمين» خواهيم پرداخت.
كلام تطبيقي و اهداف آن
كلام تطبيقي ميان مذاهب اسلامي، سابقه­‌اي به درازاي عمر این مذاهب دارد. امامان شيعه(ع) و به‌تبع آن اصحاب ايشان، گاه آراء و عقايد بزرگان اهل ­سنت را دركنار آراء خود بيان كرده و گاه به تصحيح و تنقيح آن می‌‌پرداختند. و حتي در دوره‌­هايي اين نزديكي بزرگان مذاهب به آراي يكديگر به جايي می‌‌رسيد كه عالمي از يك مكتب را جزو علماي مكتب ديگر پنداشته‌اند!
بن­مايه كلام تطبيقي، مشتركات اعتقادي و مبنايي فراواني است كه پيروان مذاهب مختلف، از جمله پيروان مكتب خلفاء و مكتب اهل‌البیت(ع) را به هم پيوند می‌‌زند. از جمله اين مشتركات می‌‌توان به موارد ذيل اشاره كرد:
توحيد و ربوبيت تشريعي الهي؛
نبوت عامه و خاصه و واحد بودن دين و شريعت؛
خاتميت و اينكه حلال محمد حلال الي يوم‌القيامه و حرامه حرام الي يوم القيامه؛ جامعيت شريعت اسلامي و اينكه احكام آن در همه ابعاد حيات انساني –كه نيازمند هدايت و ارشاد الهي می‌باشد- گسترده است؛ حجيت منابع چهارگانه كتاب، سنت، اجماع و عقل.
و بسياري مسائل ريز ديگر در زمينه اصول، فروع و تفسير آنها، كه براساس همين اصول مشترك می‌‌توان منشور وحدت ميان تمامي مسلمانان را تنظيم كرده، كلام تطبيقي و مقارن را نيز بر مبنای همين اصول تدوين نمود. علامه عسكري در جاي­‌جاي مباحث و آثار خود، به اين مشتركات اشاره نموده و استناد می‌کند، از جمله می‌نویسد:
«بر ماست (تمامي مسلمين جهان) كه ... با هم هماهنگ شويم كه همگي به يك سخن گوياي لا­اله‌­الا­الله و محمد رسول‌الله هستيم و معتقديم كه كتاب ما (قرآن) يكي است و قبله­‌گاه ما يكي و سنت پيامبرمان نيز يكي است؛ بدين معنا كه همه مسلمانان آنچه را كه يقين دارند سنت پيامبر است به جا می‌آورند.»2
كلام تطبيقي به فراخور اهدافي كه دنبال مي‌كند، گرايش­‌هاي گوناگون و به تبع آن روش‌هاي ويژه­‌اي پيدا می‌کند. از بين اين اهداف، می‌‌توان به موارد ذيل اشاره كرد:
كلام تطبيقي به هدف اطلاع­‌رساني و ايجاد فضاي مشترك تفاهم
در اين گرايش سعي می‌شود كه نظريه­‌ها و ادله هر مذهب، آن‌گونه كه هست، به گونه­‌اي در كنار ديگر مذاهب ذكر شود كه خواننده بتواند همه آن نظريه­‌ها را و يا علاوه بر آن، همه ادله آراي يك مسئله را در كنار يكديگر مطالعه كند. در اين هدف نويسنده كلام تطبيقي تلاش می‌کند آراء و ادله آن را با زباني مشترك و متفاهم بيان كند، اما درصدد ترجيح يك رأي و ابطال ديگري نيست.
كلام تطبيقي به هدف تقريب ميان مذاهب
با اين گرايش كه بدفهمي­‌هاي مذاهب از يكديگر برطرف می‌شود، نويسنده، همه مسائل را مطرح نمی‌­كند، بلكه به مسائلي می‌پردازد كه محل اختلاف مذاهب است. نويسنده كلام تطبيقي اين مباحث اختلافي را درمی‌افکند تا زواياي اشتراك را نمايش دهد، چه اين زواياي اشتراك، در فرعي از فروع آن مسئله اختلافي باشد، چه در هدف مشتركي كه مذاهب در آن مسئله اختلافي دنبال می‌كنند.
كلام تطبيقي به هدف اثبات رأي يك مذهب و ابطال رأي مذهب ديگر
شديدترين مورد اين نوع از كلام تطبيقي، كتاب‌­هايي است كه وهابيان(خوارج زمانه) در ردّ بر مكتب شيعه نوشته‌­اند. و نيز برخي كتاب­‌هايي كه گاه علماي شيعه در پاسخ آنان نگاشته­‌اند. اين نوع از كلام تطبيقي است كه گاه با افتراء و تهمت، ايجاد فضاي ناسالم اخلاقي، ابراز اقوال شاذ مذاهب مخالف، تحريف آراي مخالف و به‌طور كلّي با انواع مغالطات از حالت بحث علمي خارج و باعث تفرقه و جدايي مذاهب از يكديگر و بسته شدن راه­هاي تقريب ميان مذاهب می‌شود. اما در مقابل، هر مذهب حق دارد با رعايت اصول علمي، بحثهاي تطبيقي، و با پرهيز از مغالطه، رأي خود را اثبات و رأي مذهب مقابل را ابطال نمايد.
به عبارت ديگر، كلام تطبيقي به هدف اول و دوم، غالباً براساس روش­‌هاي صحيح علمي در بحث­‌هاي تطبيقي اجرا می‌شود؛ زيرا هدفي كه دنبال می‌شود تنها با اين روش حاصل مي‌شود، اما نويسنده كلام تطبيقي به روش سوم ممكن است براي رسيدن به هدف خود از روش صحيح يا باطل كمك بگيرد. از اين روست كه بررسي روش­‌هاي صحيح كلام تطبيقي به هدف سوم، اهميت مضاعفي نسبت به روش­هاي صحيح كلام تطبيقي به هدف­هاي اول و دوم پيدا مي‌كند. علامه عسكري از كساني است كه ناگزير بود  كلام تطبيقي را به هدف دوم و سوم دنبال كند. تعبير به ناگزير، از آن روست كه غالب آثار كلامي، تاريخي و تفسيري وي در اين زمينه به كساني پاسخ می‌دهد كه در برابر كلام، تاريخ و تفسير شيعه با همين هدف موضع گرفته‌اند و به زعم خود، آراي شيعه را ابطال کرده‌اند.
اكثر آثار علامه چه در زمينه كلام، و چه تفسير و تاريخ و حديث، در برابر حملات دانسته و نادانسته پيروان مكتب خلفاء به مكتب تشيع نوشته شده است. البته ايشان آثاري نيز دارد كه مستقيماً به نقد مكتب خلفاء پرداخته است.
همچنين علامه عسكري در برخي از اين آثار تاكيد می‌کند كه محرك او در نوشتن برخي آثار، حملاتي بوده كه از طرف برخي پيروان مكتب خلفاء به مكتب اهل‌البیت(ع) شده است. براي نمونه در پيشگفتار كتاب «تهمت­‌ها و دروغ­پردازي­‌ها در  كتاب لله ثم للتاريخ» می‌نویسد:
«كتاب­‌ها و مقالات پرشماري در مبارزه با مكتب اهل‌البیت(ع) چاپ و در اقصي‌نقاط جهان منتشر كرد (ه‌اند)، كتاب­هايي مانند: وجاء دورالمجوس؛ الشيعه و اهل‌البیت؛ الانوارالباهره؛ از علماي شيعه بپرسيد؛ الشيعه و القرآن. ما در جواب كتاب اول و دوم كتاب­‌هاي ذيل را تأليف كرديم: معالم المدرستين، سه جلد به زبان عربي كه به فارسي، انگليسي و اردو نيز ترجمه شده است؛ علي المائده الكتاب و السنه، هفده جزء كه با عنوان بر گسترة كتاب و سنت به فارسي ترجمه شده و به زبان كردي و فرانسوي نيز ترجمه شده است؛ عقايد الاسلام من القرآن الكريم، دو جلد به زبان عربي كه با عنوان عقايد اسلام در قرآن كريم به فارسي ترجمه و چاپ شده است. و در جواب كتاب سوم، كتاب «مع التليدي في كتابه الانوار الباهره» را تألیف كرديم؛ و در جواب چهارم، كتاب «ولايت علي در قرآن كريم» را تأليف و به زبان عربي و فارسي چاپ شده است. و در جواب پنجم، كتاب «القرآن الكريم و روايات المدرستين» را در سه جلد به زبان عربي تاليف و چاپ كرديم.»3
وي در مورد انگيزه خود از نوشتن كتاب تهمت­‌ها و دورغ­‌پردازي­‌ها نيز می‌نویسد:
«اما اخيراً كتابي ديگر از اين دست كه يقيناً آخرين آنها نيست، تحت عنوان لله ثم للتاريخ...چاپ نمودند و در ميان حجاج بيت­‌الله و كشورهاي حوزه خليج فارس منتشر كردند كه به زودي پس از مقدماتي سه­‌گانه به پاسخ تهمت­‌ها و دروغ‌­پردازي­‌هايش خواهيم پرداخت.»4
علامه در مورد ضرورت اقدام خویش در زمینه پرداختن به نقد آثاری که علیه مکتب اهل­‌البیت نوشته شده و عدم منافات آن با با اتحاد مسلمین  می‌نویسد:
«از طرفي آنچه گفته شد و همانند آنها (حملات همه جانبة مخالفين به مكتب) از جملة مسائل شخصي و فردي يك مسلمان ... نيست تا هر مسلماني بتواند به موجب حكمش كه از راه تقليد و يا اجتهاد بر او محقق شده عمل كند و مسلماني ديگر برخلاف اولي و براساس آنچه حكمش براي او ثابت گرديده عمل نمايد و در عين حال در كنار هم در جامعه واحد اسلامي زندگي كنند، بلكه اين از آن دسته مسائلي است كه پايه پايه‌­هاي جامعة اسلامي بر آن قرار گرفته است... همچنين اين موضوع ازقضاياي سياسي غير ديني نيست كه چشم‌پوشي از آن به خاطر حفظ وحدت مسلمانان امكان داشته باشد. چه، انتشار ميليون­‌ها نسخه كتاب، مانند كتاب وجاء المجوس با نام­هاي مستعار و غير مستعار و حاتم‌­بخشي‌­هاي برخي از دولت­‌ها در راه آن تا بتوانند به امت بزرگ اسلام نسبت خروج از دين بدهند و ميليون­‌ها دلار در هزاران مسجد و مدرسه در سراسر دنيا صرف كنند تا بگوش جهانيان برسانند كه غير از خودشان همه مسلمانان مشركند... اين‌ها نمی‌­‌تواند تنها يك حركت سياسي غير مذهبي باشد و حتي نمی‌‌­توان گفت كه چنين اقدامي از آن دست اموري است كه استعمار براي ايجاد تفرقه در ميان صفوف مسلمانان به‌وجود آورده است تا بتوان سكوت بر آن را بجا و شايسته دانست... و نيز اين‌ها عقايد تثبيت شده‌اي هستند و سكوت بر اين درد جانكاه، وحدت مسلمانان و نزديكي و هماهنگي‌­شان را موجب نخواهد شد، بلكه برعكس، اين جراحت را هرچه بيشتر عميق‌تر می‌کند و شكاف و دو دستگی را وسيع‌تر و مداواي آن را طولاني‌­تر خواهد نمود.»5
وحدت مورد نظر علامه عسکری(ره)
نكته‌­اي كه قبل از هر چيز بايد بدان اذعان نمود (و از متن فوق نيز قابل استنباط است) اين كه: علامه راه تقريب ميان مذاهب و رفع سوءتفاهم‌هاي مذهبي ميان مذاهب را جز به اثبات حق و ابطال باطل نمی‌­‌داند. او معتقد نيست كه براي رسيدن به تقريب و رفع سوءتفاهم‌ها، پيرو هر مذهب بايد از اثبات عقايد خود و ابطال رأي مذهب مقابل منصرف شود، بلكه برعكس معتقد است، در حالي‌كه عالم هر مكتب رأي خود را اثبات و رأي مخالفان را ابطال می‌کند، و در عين حال طرف مقابل او نيز چنين می‌کند، باز می‌توان به وحدتي پايدار و تقريبي وثيق رسيد، مشروط بر اينكه بزرگان هر يك از مذاهب، جز حجت نزد خود و خدا را نپيمايد و جز در صدد شناخت حق نباشد.
مروري اجمالي بر آثار علامه، از جمله دو مكتب در اسلام و نقش ائمه در احياي دين و... ما را به اين نكته دقيق و ظريف واقف مي‌سازد.
«... با اين حساب اختلافاتي كه در بين مسلمانان است اختلافاتي است فقهي، كه لازم است همه جوانب آن با ديدگاه­‌هاي علمي مورد بحث قرار گرفته، هر گروه مطالب و دلايل برادر مسلمانش را بشنود، چه بپذير و يا رد كند، و او هم نظريه و رأي خود را مطرح سازد.»6
و در نقد تفكر اول (سكوت در مقابل مخالف) می‌نویسد:
«از آنچه گذشت اين نتيجه بدست می‌آيد كه مسلمانان در اين روزگار پس از صدماتي كه از حملات عقيدتي سهمگيني كه بر اسلام وارد شده، نياز شديدي به بحث و بررسي در آراء و نظريات فرق اسلامي... دارند و اين درست بر خلاف نظرية برخي از مسلمانان غيرتمند و پر حرارت است كه نظريه سكوت را بر تمامي انحرافات فكري بنام حفظ وحدت اسلامي روا می‌دارند... من نمی‌­دانم وحدتي كه اينان می‌گویند با بودن خوراج (وهابيان) ... چگونه امكان‌پذير خواهد بود؟»7
وحدت مورد نظر علامه عسكري، تنها وحدتي صوري و تعارفي نيست. او وحدت شيعه و سني را در پرتو طرح و حلّ جدّي­ترين مباحث اختلافي می‌داند. وي در اين زمينه در مقدمه يكي از آثار خويش می‌نویسد:
«هدف از تأليف كتاب حاضر (معالم‌­المدرستين) اين است كه توجه مسلمانان را به اين مسئله جلب كنيم كه در عصر ما كه عصر بيداري مسلمانان و قيام و رويارويي دشمنان اسلام و هماهنگي ايشان براي از بين بردن مسلمانان است، چنين درگیری‌هایی نه لازم است و نه شايسته و روا؛ بلكه بر ماست كه در برابر صف­‌بندي­‌هاي دشمنان اسلام دست اتحاد و اتفاق به يكديگر دهيم و با هم هماهنگ شويم.»8
وي در اين زمينه چنان مصرّ است كه حتي از اطلاق لفظ شيعه و سني بر مذاهب و پيروان آنها كه يادآور اختلافات شديد گذشته می‌باشد نيز پرهيز داده و به جاي آن پيروان مكتب خلفاء و مكتب اهل‌البیت(ع) را به كار می‌‌برد:
«از آنجا كه نام شيعه و سني ما را به ياد گرفتاري­هايي می‌اندازدكه دامنگير مسلمانان در طول قرون گذشته شده است، اين دو نام را... به پيروان مكتب خلافت و پيروان مكتب اهل‌البیت(ع) تغيير داديم.»9
علامه از آنجا كه اختلاف در مصادر شریعت را از جمله بزنگاه‌های اختلاف میان مذاهب می­‌داند، تحقیق و مقایسه در مصادر شریعت را آرمان دیرینه سالة خود می‌داند، چنانكه می‌نویسد:
«كتاب را معالم المدرستين نام نهاديم تا بيانگر بررسي و تحقيق و مقايسه مصادر شريعت اسلامي از ديدگاه دو مكتب مزبور باشد، چيزي كه بيش از شصت سال است جامعه اسلامي را بدان فرا می‌خوانم... به اميد اينكه پيشنهادي براي ايجاد وحدت و يكپارچگي مسلمانان باشد.»10
و تذكار می‌دهد كه تنها راه رسيدن به وحدت و يكپارچگي و عزت، بررسي جدّي­ترين اختلافات بين مذاهب و حل و ريشه­‌كن كردن آنها می‌باشد:
«ادركت من خلال مطارحاتي مع مفكري المسلمين و علمائهم و قادتهم –ولا ينبئك مثل خبير- انه لن يتحقق ايّ تقارب او تفاهم بين‌المسلمين دون تدارس مسائل الخلاف و البحث عن منشئ‌ها ثم المبادره الي علاجها؛11 من در خلال طرح پيشنهادهايم با دانشمندان و سران طوايف مختلف مسلمين، به اين نتيجه رسيده‌­ام كه هرگز نزديكي و اتحاد و تفاهم ميان آنان، بدون بررسي در موارد اختلاف و تحقيق و بحث در منشأ آنها و قيام براي ريشه­‌كن كردن آنها، امكان­پذير نخواهد بود.»
و هدف خود از تأليف آثاري چون معالم المدرستين را، دست يافتن به آرمان بلند حل اين اختلافات بيان می‌کند:
«و اذا كان لابدلنا من معرفه منشأ الخلاف في مسائل الخلاف من اجل علاج‌ها فنذكر في ما يأتي امثله منها، ثم نختم البحوث بما ينبغي ان نعلمه في سبيل علاج مسائل الخلاف بحوله تعالي؛12 بنابراين چون ناگزير هستيم كه منشاء اختلاف در مسائل مورد اختلاف دو مكتب را براي علاج و از بين بردن آنها شناسايي كنيم، نمونه­‌هايي چند از آنها را می‌‌آوريم، سپس از راه‌هاي درست ريشه­‌كن كردن مسائل مورد اختلاف سخن خواهيم گفت.»
نگاهی به شیوه تقریبی علامه
سالم‌سازي فضاي بحث در كلام تطبيقي، بويژه با گرايش نقد كلام مكتب خلفاء، از مهم‌ترين ابزارهای رواني است. اگر ناقد با تحريك احساسات خواننده، غيرت مذهبي او را به خروش آورد، هر چند سخناني مطابق حق بگويد، نمی‌­تواند مخاطب خود را اقناع كند و ناخودآگاه مخاطب خود را در مقام دفاع احساسي قرار می‌دهد، اما با سالم كردن فضاي بحث از تشنجات و تعصبات كور مذهبي، امكان و مجال تفكر صحيح و سالم را به خواننده خود می‌‌دهد.
علامه عسكري در مباحث علمي خود، از اين روش بهره می‌‌جويد، به‌گونه­‌اي كه در هيچ جاي آثار ماندگارش، كلمه­‌اي تند و يا سخيف عليه پيروان مكتب خلفاء به كار نمی‌­برد. چنان بيطرفانه بحث می‌کند كه خواننده اگر شناخت قبلي به نويسنده نداشته باشد، در وهلة اول تشخيص نمی‌­دهد كه نويسنده يك عالم امامي پر مغز و غيرتمند است.
وي در مورد لزوم رعايت ادب پيروان مذاهب مختلف نسبت به يكديگر و پاس داشتن احترام مقدسات طرفين می‌نویسد:
«درد در دل هر مسلماني می‌پيچد هرگاه بشنود كه برادر مسلمانش مقدسات و ائمه او را به باد لعن و ناسزا گرفته است، آيا در چنين صورتي بين مسلمانان اتحاد و هماهنگي به‌وجود می‌آيد؟»13
و متذكر می‌شود كه در روش تحقيقي و نويسندگي خود هيچ‌گاه خطوط قرمز مذاهب گوناگون را نمی‌­پيمايد و در مباحث خود دلايل طرفين را فقط با ديد علمي و با رعايت ادب و احترام در ذكر اسامي بزرگان، مورد بحث و بررسي قرار می‌دهد:
«مطالب اين كتاب در همين زمينه ادامه می‌يابد و دلايل طرفين با ديد علمي و با رعايت ادب و احترام در ذكر اسامي بزرگان مورد بررسي و ارزيابي قرار می‌گيرد ... به اميد اينكه پيشنهادي براي ايجاد وحدت و يكپارچگي مسلمانان باشد.»14
در ريشه­­‌يابي اين هتاكي­‌هاي پيروان مذاهب نسبت به يكديگر و تكفير همديگر، ردپاي دشمنان خارجي را پي می‌جويد و در مورد راه‌حل اين معضل به تحقيق و جستجو می‌پردازد، چنان‌كه می‌نویسد:
«آري! به ژرفاي دشمني و جنگ سرنوشت سازي كه دشمنان اسلام عليه ما پايه­‌گذاري کرده‌اند، برسيم و دست از تعصب برداشته، نسبت خود را در حل گرفتاري‌‌هاي خودمان خالص گردانيم و سپس به بررسي تاريخ اين لعن و ناسزا و موجبات آن بپردازيم با خواست خدا به راه‌­حل مسالمت­‌آميزي خواهيم رسيد.»15
و در منشورگونة وحدتي كه در پايان يكي ازآثار خويش ترسيم می‌کند، می‌نویسد:
«بنابراين برماست كه براي رسيدن به توحيد كلمه مسلمين، بحثي علمي و مودبانه را، به دور از دشمنی و ناسزا و تنها براي شناخت سند حديث و متن آن (هر حديثي و در هر كتابي كه آمده باشد) آغاز كنيم و اين تنها راهي است كه ما را به چنان هدف مقدسي رهنمون خواهد بود.»16
تقديم اتفاق بر اختلاف
از امور مهم در كلام تطبيقي و مقارن ميان مذاهب، تأكيد بر محل اتفاق قبل از بررسي محل اختلاف در يك مسئله است. در اين رابطه به دو فايده مهم اين روش اشاره می‌شود:
1- اگر در كلام مقارن، فقط جنبه‌­هاي اختلافي مطرح شود، يا تكيه اساسي بر مسائل اختلافي باشد، فضاي بحث همواره خواننده را به دو يا چندگانگي مذاهب می‌كشاند و او به كلي از ايجاد تقريب نااميد می‌شود؛ اما اگر بر مسائل اتفاقي قبل از اختلافات تأكيد شود، فضا، اميد و امكان تقريب را هموارتر می‌سازد.
2- تأكيد بر مسائل اتفاقي در برخي مسائل مؤيد قول ناقد است؛ زيرا رأي او مناسب با محل اتفاق است و رأي طرف مقابل او خلاف محل اتفاق. بنابراين با تأكيد بر محل اتفاق، او در دفاع از رأي و عقيده خويش‌بي­ني از دليل زائد، وطرف مقابل را نيازمند دليل می‌سازد. به عبارت ديگر تأكيد بر محل اتفاق، عقيدة طرف مقابل را به چالش می‌كشد.
سيرة علامه عسكري در مسائل مختلف بر اين روش استوار بوده است. وي هميشه قبل از ورود در بحث اصلي، به ذكر اتفاقات طرفين در مسائل می‌پردازد و سپس به سراغ مسائل اختلافي می‌رود و چنانچه اشاره شد اين روش طرف مقابل را در تنگنا قرار داده و به چالش می‌كشد. از باب نمونه علامه در مقدمه فارسي خود بر ترجمه معالم‌­المدرستين، ابتدائاً به سراغ اتفاقات مكتب خلفاء و مكتب اهل‌البیت(ع)رفته و به برشمردن آنها می‌پردازد كه برخي از آنها عبارتند از: توحيد؛ نبوت خاصه و عامه؛ قرآن كتاب الله؛ نبوت حضرت رسول؛ قبله واحد؛ سنت نبوي واحد؛ و به موازات آن در هر فصل و بابي كه وارد می‌شود، اول به اتفاقات و اشتراكات بحث اشاره می‌کند. مثلاً پيش از ورود به بحث تفصيلي سنت می‌نویسد:
«دو مكتب در ايمان به وجوب عمل به سنت رسول خدا از مصادر تشريعي اسلامي اتفاق نظر دارند.»17
پس از نقل اين اتفاق، به محل اختلاف نيز اشاره می‌کند كه عبارتند از:
1- اختلاف در برخي واسطه­‌هاي نقل سنت از پيامبر(ص)؛
2- درمورد دادن اجازة نوشتن حديث پيامبر در خلال قرن اول هجري.18
مستند قرار دادن ادله و منابع طرف مقابل براي اثبات آراء خود
يكي ازشيوه‌­هاي بزرگان اماميه براي اثبات آراء و عقايدشان، استناد به ادله و منابع پيروان مكتب خلفاء می‌باشد. و اين سبك اختصاصي ايشان می‌باشد؛ چه اينكه فرق اساسي ميان نقد بزرگان اهل سنت بر مكتب تشيع و نقد شيعه بر مكتب خلفاء اين است كه بزرگان اماميه در نقد آراي سني و اثبات برخي آراء خود غالباً به منابع آنان تمسك می‌كنند و روايات و شواهدي كه مي‌تواند مؤيد آراي شيعي باشد را از ميان منابع آنان بيرون می‌‌كشند و عليه آنان به‌كار می‌برند، اما بزرگان مكتب خلفاء، در نقد آراء مكتب شيعي، غالباً به روايات خودشان تمسك مي‌جويند و نيازي نمی‌‌بينند كه به ادله و منابع ما رجوع كنند!
علامه عسكري نيز با توجه به امتيازي كه استناد به منابع و ادله سني دارد، اين روش را به كار گرفته، ولي بدان بسنده نمی‌­‌كند و در همه مباحث خود ادله شيعي را با تأكيد بر اعتبار و حجيت آن بزرگ می‌‌نماياند تا اهميت آن براي بزرگان مكتب خلفاء مشخص شود.
استناد به منابع سني در آثار علامه به عيان مشهود است و در مباحث خود تا جايي كه امكان داشته باشد، چه در زمینه كلام و چه تاريخ و تفسير و لغت و... به منابع آنان استناد كرده و عليه خودشان احتجاج می‌کند.
مثلاً در نقل جريان قرائت سوره برائت بر اهل مكه، و تحويل اين مأموريت در نيمه راه از ابوبكر به علي(ع)، مستندات او فقط كتاب‌هاي مكتب خلفاء ازقبيل مسند احمد و صحيح مسلم و سنن بيهقي و تفسير اين كثير و الدرالمنثور و سيره‌ابن هشام و تاريخ طبري و... می‌باشد.19
نمونه ديگر: در تفسير آيه تطهير، فقط به نقل چند تفسير بسنده می‌کند كه تمامي آنها از تفاسير معتبر اهل سنت، از قبيل تفسير طبري و كشاف و تفسير كبير و تفسير بيضاوي مي‌باشد.20
نمونه ديگر: در ابتداي جلد دوم از معالم المدرستين به تعريف و تبيين اصطلاحات پنجگانه (قرآن، سنت، بدعت، فقه و اجتهاد) پرداخته و در اين امر فروان از كتب لغت اهل سنت از قبيل نهايه‌اللغه و لسان‌العرب و قاموس‌المحيط و... مدد جسته است.
علامه گاه روايات شيعه و سني را به‌گونه‌­اي در كنار هم، در شمار ادله خود ذكر می‌کند كه گويي همگي ادله يك مذهبند. براي نمونه تعابير ذيل در بحث حرمت صدقه برآل‌محمد(ص)، توجه خواننده را به اين نكته جلب می‌کند:
«يظهر من روايه ابن عباس... و روي الطبري عن مجاهد ... و قال علي‌بن الحسين(ع).... و روي عن علي بن الحسين... و روي الطبري عن منهال قال سألت عبدالله‌بن ‌محمد‌بن‌علي و علي‌بن‌الحسن ...»21
خواننده اين روايات هرگز احساس نمی‌­كند كه سياق سخن از مجامع مكتب خلفاء به مجامع مكتب اهل‌البیت(ع) تغيير يافته است.
جمع‏بندی و نتیجه‏گیری
کلام تطبیقی از جمله ابزارهایی است که برای ایجاد وحدت بین‏المذاهب مورد استفاده می‏باشد. علامه عسکری نیز بهره‏های وافری از این ابزار برده است. كلام تطبيقي به فراخور اهدافي كه دنبال می‌کند، گرايش­‌هاي گوناگون و به‌ تبع آن روش­هاي ويژه‌­اي پيدا می‌کند.
 از بين اين اهداف، می‌‌توان به موارد ذيل اشاره كرد: اطلاع‌­رساني و ايجاد فضاي مشترك تفاهم، تقريب ميان مذاهب، اثبات رأي يك مذهب و ابطال رأي مذهب ديگر. علامه عسکری نیز در سیره علمی و عملی خویش با لحاظ موارد پیش‏گفته، برای رسیدن به هدف خود امور ذیل را مدنظر خویش قرار داده بود: ايجاد فضاي سالم رواني براي طرح مباحث علمي، تقديم اتفاق بر اختلاف و مستند قرار دادن ادله و منابع طرف مقابل براي اثبات آراء خود.
 1- پژوهشگر معاونت پژوهش حوزه‏های علمیه
2- سيد مرتضي عسكري، ويژگيهاي دو مكتب در اسلام، ترجمه عطا محمد سرداري، ج1، ص«ب».
3- سيد مرتضي عسكري، تهمت­‌ها و دروغ‌پردازي­‌ها در كتاب لله ثم للتاريخ، ترجمه محمدجواد كرمي، ص7-9.
4- همان، ص8-9.
5- ويژگيهاي دو مكتب در اسلام، ج1، ص23-24.
6- همان، ص «ب» از مقدمه.
7- همان، ج1، ص22.
8- ويژگيهاي دو مكتب در اسلام، ج1، ص«ب».
9- همان.
10- همان، ص «و-ز» از مقدمه.
11- سيد مرتضي عسكري، معالم المدرستين، ج1، ص13.
12- همان.
13- ويژگي­هاي دو مكتب در اسلام، ج1، ص «د» از مقدمه.
14- همان، ص «ز».
15- همان.
16- وبژگيهاي دو مكتب در اسلام، جلد دوم، راه توحيد كلمه مسلمانان.
17- همان، ج2، ص43.
18- همان.
19- سيد مرتضي عسكري، نقش ائمه در احياي دين، ج1، ص73.
20- همان، ص80.
21- ويژگيهاي دو مكتب در اسلام، ج2، ص188-189.
________________________________