جای خالی مهندسی فرهنگی در قهرمانسازی و قهرمانپروری برای نسل آیندهساز کشور
سالیان سال است که به سبب کم کاریهای فرهنگی در عرصههای مختلفی همچون قهرمانسازی و قهرمانپروری در میان نسل جوان، نوجوان و کودکمان دچار مشکلات عدیدهای هستیم. آنجا که نسل آیندهساز کشور به جای الگوهایی همچون شهریاری و کاظمی آشتیانی شخصیتهایی همچون رونالدو و مسی را الگو ساخته و بر در و دیوار اتاقشان نشاندهاند. حتی مشکل حادتر از آنی است که تصور میشود. در عرصه فرهنگی و فرهنگسازی وقتی تولیدکننده لوازمالتحریر و کیف و دفتر از عکس قهرمانان خارجی بهره میگیرد و یا اجناس چینی با این تصاویر را وارد میکند اوج مشکل نمایان میشود.این مشکل از عکس و برچسب لوازمالتحریر تا کیف و لباس به عنوان نمادی از شخصیت فرهنگی جامعه اسلامی و ملی به خوبی خود را نشان داده است، وقتی نمادهای علمی و دانشمندان یا الگوهای ورزشی و نمادهای فرهنگی ایران اسلامی از قهرمان دشت کربلا تا رستم دستان جایی در این قهرمانپروریها ندارد و فرهنگ تبلیغی ما به ویژه برای نسلهای جوان و نوجوان عاری از الگوهایی است که بخشی از هویت ملی و دینیمان را تشکیل میدهد.
از شهریاری تا رونالدو و از رستم تا بتمن
امروز به جای عکس قهرمانانی همچون شهید شهریاری و شهید سلیمانی و حتی رستم و سهراب در جایجای فکر و ذکر و ذهن کودکانمان پر شده از تصاویر بنتن و بتمن و مرد عنکبوتی و... چرا که یا ما دیر به فکر افتادیم و یا دیگرانی که به دنبال سلطه بر فکر و اندیشه ایرانی هستند سالهاست در حال تلاشند و دقیقا برنامهریزی شده است ذائقه فرهنگی نسل جوان مملکتی چه خوراکی باشد و این همان عمق فاجعهای است که ما از آن عقب ماندیم! این همان دغدغهای است که رهبر معظم انقلاب هم در دیدار با معلمان در سخنرانی اخیرشان بدان اشاره کرده و فرمودند: «بایستی کاری کنیم که دانشآموز دارای هویت ملی بشود. شما بین بچههای مدرسهتان نظرخواهی کنید ببینید چند درصد کاظمیآشتیانی را با آن همه خدمات میشناسند، چند درصد رونالدو را. ما چرا افتخارات ملی خودمان را نمیشناسیم؟»
جای خالی مهندسی فرهنگی
این سخن و رهنمود رهبری پرده از دغدغه بزرگتری برمیدارد و آن اینکه این ره که میرویم به ناکجاست! چراکه نظام بیگانه به خوبی توانسته جایش را در دل و ذهن نسل آیندهساز ایران اسلامی باز کند و قهرمانانی پوشالی که خیلیهایشان زاده ذهن و تخیلی هستند برای دیگرانی همچون ما بزرگ کنند که مثلا چنین انسانهایی با این درجه از توانایی و معرفت برای کمک به دیگران از سرزمین غرب وحشی هستند و بدتر آنکه شما چیزی در چنته ندارید یا دانش و دانشمند و رسیدن به حداعلای پیشرفت علمی از آنِ نوادگان وایکینگ و متجاوزان به سرزمین غربی است؛ اروپاییانی که با به خاک و خون کشیدن بومیان آمریکایی سرزمین بکری را به چنگ آوردند، حالا برای کنترل دنیا آن هم وقتی از راههای دیگر به نتیجه نرسیدند دست به کنترل فکر و اندیشه دیگران میزنند البته این تلاش، نشان از خلأ بزرگی در خود ما دارد که سبب آسیبهای اینچنین بر پیکره فرهنگی جامعه اسلامی میشود و آن اینکه جای مهندسی فرهنگی خالی است. مهندسی که خیلی پیشتر از اینها میتوانست با ترسیم مسیر درست فرهنگی به تمام خوراکهای فرهنگی جامعه جهتدهی مناسب در راستای شناخت خود بدهد نه اینکه برتربینی دیگران و کوچکبینی خودمان را ترسیم کند.
چه باید کرد؟
از چرایی اینکه «ما افتخارات ملی و دینی مان را نمیشناسیم» که بگذریم حالا سؤال اینجاست چه باید کرد؟ در پاسخی صریح باید عنوان کرد باید مقوله تقویت جایگاه هویت ملی در فکر و اندیشه دانشآموزان، با اتخاذ برنامههای دقیق و صحیح تربیتی در دستور کار نهادهای فرهنگی قرار گیرد هر چند این مهم پیش از این هم دغدغه بوده و سالهاست فعالان حوزه فرهنگی و خود رهبر معظم انقلاب بدان متذکر شدهاند اما از آنجایی که همیشه باید دقیقه نود به فریاد آسیبها برسیم باز هم پشت گوش انداختهایم. رهبری عنوان کردند: «ما بایستی کاری کنیم که دانشآموز ما دارای هویت ملی بشود. مهمتر از علمآموزی یا لااقل در حد علمآموزی این است که او احساس هویت بکند، یک انسان با هویت ساخته بشود، یک هویت ملی، هویت احساس اعتماد به نفس ملی پیدا بکند.»
مقصر کیست؛ غفلت یا کمکاری؟
برخی کارشناسان تقصیر را بر گردن مربیان تربیتی و معلمان و نحوه گزینش آنها میاندازند در حالیکه مربیان تربیتی یک بخش پازل فکری دانشآموز را تشکیل میدهند و بخش مهمتر این پازل به کمکاریهای بصری حوزه تولید محتوای تلویزیونی بر میگردد؛ آنجا که رسانه ملی هم به جای ساخت برنامههای پرمحتوا و پرتیراژ با موضوع مفاخر ملی و اسلامی آنطور که به مذاق کودک و نوجوان خوش بیاید، دست به تولید برنامههایی بیکیفیت و نشان دادن چهرههایی از دانشمند و قهرمان و پهلوان ایرانی و مسلمان میزنند که خیلی ماندگار نیست. ما قهرمان و پهلوان و دانشمند کم نداریم آنهایی که نه در تخیل بلکه در واقعیت قهرمان و پهلوان بودند و حالا فضای مجازی و سایتها و رسانههایی که انیمیشن و برنامههای سریالی بارگزاری میکنند هم پر است از کارتونهایی که دشمنان شکستناپذیر به تصویر میکشند و بعد قهرمان تخیلی آنها را نابود میکند.
فرصتهایی که ندیدیم
اینکه برنامهها و انیمیشنهای اینچنینی تولید و پخش میشود و کودکان و نوجوانان هم بدان علاقهمند هستند امری طبیعی است و سخن ما این است که در کنار این همه تولیدات جورواجور و تبلیغات فرهنگی رسانههای بیگانه ما کمکاری کردیم و نتوانستیم از این فرصتهای بیبدیل برای شناساندن مفاخرمان بهره ببریم، مفاخری ملی و اسلامی که هم هویت دینی مان و هم هویت ملیمان را به خوبی تصویر میکند؛ همان دانشمندی که کارهای بزرگی در حوزه رویان و ژنتیک کرده تا آن دانشمندی که با نبوغ خود از روی جنگافزار دشمن دست به ساخت نمونههای پیشرفتهتر میزند و پهپاد میسازد. در حوزه هستهای آنچنان سرآمد است که دشمن دست به ترور میزند تا قهرمانی که در دشت کربلا برای آوردن آب از اردوگاه دشمن میگذرد و بدون دست مشک آب را بر لبهای بریده میگیرد یا همان پهلوانی که با دیوهای سیاه و سفید میجنگد و آنها را مسخر خود میکند... هر چند برخی تولیدات اینچنینی در حوزههای مختلف در رسانه ملی ساخته شده اما کم است یا بهتر بگوییم خیلی کم است. هر چند نقش مربیان تربیتی و معلم و استاد نیز در اینجا پررنگ است اما آنچه از طریق کتاب و تولیدات تلویزیونی و سینمایی و حتی تبلیغ بر روی لباس و کیف و دفتر در دل و ذهن دانشآموز نقش میبندد اثری چند برابر فعالیتهای اینچنینی دارد امری که باید هر چه زودتر برای سازماندهی آن البته نه به شکل سلبی که رقابتی، فکری اساسی شود.
منبع: پایگاه بصیرت- ملیحه زرینپور