kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۱۵۳۰
تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۶
بررسی نگاه انقلاب اسلامی به دانشگاه برای پیشرفت کشور-بخش پایانی

کـم‌کـاری دانشگـاه در پرداخت صحیح به مسائل فکری

 

رضا الماسی
یکی از کارهای مهم ‌اندیشه‌ورزی است؛ توصیه‌ من این است: بنشینید فکر کنید. شماها خوش‌استعدادید، خوش‌فکرید، می‌توانید فکر کنید؛ بنشینید فکر کنید. البتّه فکر کردن راهنما هم لازم دارد، استاد فکر هم لازم دارد. بدون فکر اگر حرکت کنیم، حرکت‌ها زیگزاگی و موجب رکود و موجب توقّف و موجب عقب‌گرد و امثال اینها خواهد شد؛ باید فکر کرد در همه‌ زمینه‌ها... در سطح اداره‌ کشور هم، فکر خیلی نقش دارد. حالا من به شما دانشجوها توصیه می‌کنم - حالا بحث مدیران جدا است - بنشینید روی مسئله‌ فکر کار کنید. (رهبر انقلاب – دیدار با دانشجویان 6 اردیبهشت 1401)
یکی دیگر از توصیه‌‌های مهم رهبر انقلاب در دیدار رمضانی تشکل‌های دانشجویی، پرداختن به ‌اندیشه‌ورزی است. ایشان در این باره توضیح می‌دهند: «در دانشگاه دو چیز لازم است: علم و فکر. علم بدون فکر مشکل‌ساز می‌شود، علمی که بدون فکر باشد، راه را غلط می‌رود؛ تبدیل می‌شود به سلاح‌های کشتار جمعی و سلاح اتمی و سلاح شیمیایی و بعضی از پدیده‌های علمی دیگری که بشریّت را دارد بدبخت می‌کند؛ علمی که فکر درست همراهش نباشد، و بی‌فکر یا با فکر غلط حرکت کند این می‌شود.»
تفاوت علم و فکر
پیش از انقلاب، نگاه بخشی از جامعه به غرب بود؛ در لباس، در شكل، در خانه‏‌سازی، در سایر مسائل زندگی و حتی سیاست‏؛ نگاه جامعه و حاكمان آن به غرب دوخته شده بود. تا جایی كه برخی روشنفكران می‏گفتند: «ما وقتی سعادتمند می‏شویم كه از فرق سر تا ناخن پا فرنگی شویم!»؛ این تعبیر از تقی‌زاده سیاست‏مدار و روشنفکر معروف آن زمان است.
امروز نیز با برخی الفاظ همان فکر را مطرح می‌كنند. ممكن است با صراحت نگویند ولی در دل همین مطلب را آرزو می‌كنند. بیگانگان كه برتری‏های ظاهری دارند، در همه چیز الگو می‏شوند.
مطابق تعالیم بزرگان ‌اندیشه دینی، باید بین علم و فرهنگ تفكیك قائل شد. اسلام به آموختن علم تأكید فراوانی دارد. اسلام می‌گوید تا دورترین نقاط عالم، اگر علمی را می‏شود به دست آورد، بروید و بیاموزید. اما آموختن علم به این معنا نیست كه فرهنگ غلط آنها را بپذیرند.
امیر رحمانی، فعال فرهنگی در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «تعاریف مختلفی از فرهنگ در جامعه مطرح می‌شود اما تعریفی که مورد تایید است این است که؛ فرهنگ منظومه باورها و ارزش‌هاست. فرهنگ یک زیرساخت فکری است. فرهنگ دینی و انقلابی به معنای تفکر دینی و انقلابی است.»
او ادامه می‌دهد: «یکی از علمای انقلابی می‌فرمود؛ پس از انقلاب، یكی از تصورات غلط روشنفكران این بوده و هست كه خیال می‌کنند اگر جامعه‌ای علم و صنعت غربی را بخواهد باید فرهنگ غربی را نیز بپذیرد، اگر جامعه‌ای می‌خواهد فرهنگ بومی خود را حفظ كند باید از علم و صنعت غربی چشم‌پوشی كند و علم و صنعت غرب با فرهنگ آن همراه است. این مطلب را به دروغ القاء می‏كنند. در حالی كه این گونه نیست. علم و صنعت را می‌توان با حفظ فرهنگ بومی و دینی آموخت. بسیاری از كشورهای شرقی هنوز كه هنوز است، آداب و رسوم و لباس سنتی خود را حفظ كرده‏اند و از ما نیز هم در صنعت و هم در علم؛ پیشرفته‌تر و توسعه‌یافته‌تر هستند. علم را باید از هر كسی فرا گرفت؛ اما فرهنگ غلط و فکر غلط را باید نفی كرد. البته اگر فرهنگ صحیح الهی باشد، حتما اسلام آن را می‏پذیرد.»
تفکر، یک عمل ذهنی است
زندگی انسان پر از فراز و نشیب‌های مختلف با موضوعاتی متفاوت است. انسان اشرف مخلوقات است. دلیل آن راهم دارا بودن دو ویژگی خاص انسان به نام عقل و اراده می‌دانند.
آیا اساساً تفاوتی بین عقل، فکر، ‌اندیشه، آگاهی، علم، ذهن، هوش، استعداد و خرد وجود دارد؟ کدام‌یک در زندگی انسان مؤثر‌تر واقع می‌شود؟ کدام یک فطری؛ کدام یک ذاتی و کدام یک اکتسابی هستند؟ و...
تفکر، همان عمل فکر کردن است. عمل فکر کردن هر شخص تازه است به همین دلیل تفکر کهنه شاید اصلاً نتوان پیدا کرد.
غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد فلسفه با بیان این مطلب می‌گوید: «فکرها می‌توانند کهنه باشند اما تفکر کهنه نیست. حتی وقتی به فکر کهنه می‌اندیشی و درباره آن تفکر می‌کنی، در واقع می‌خواهی که آن افکار را نو کنی؛ پس دوباره تفکر احیاکننده و نو شونده است. همین تفاوت را بین ‌اندیشه و ‌اندیشیدن نیز می‌توان در نظر گرفت. ‌اندیشه کهنه خیلی داریم. اما ‌اندیشیدن، هر لحظه نو است. با‌ اندیشیدن می‌توان، ‌اندیشه‌های کهنه را نو کرد.»
عقل هر فرد مثل یک چراغ عمل می‌کند و دین مثل نقشه راه. بدون نقشه راه کامل و نیز چراغ پرنور نمی‌توان راه را تا آخر و از مسیر درست به سلامت طی کرد.
محمدی یک طلبه حوزه علمیه در این باره می‌نویسد: «خرد و فکر و آگاهی و علم در زندگی خیلی موثر است و می‌توانند راه را از چاه نشان دهند و ما را هدایت کنند و اینها را باید با تجربه، تلاش و تحقیق و پشت کار و همت مضاعف به‌دست آورد.»
او ادامه می‌دهد: «اندیشه چیزی است که خودمان می‌‌سازیمش و ما می‌توانیم به بهترین ‌اندیشه برسیم و این هم باز به دست آوردنی است. هوش و استعداد را همه کم و بیش داریم ولی از آن خیلی کم استفاده می‌کنیم. درست است بعضی‌ها استثناء هستند و هوش بیشتری از دیگران دارند اما دیگران هم با تلاش می‌توانند فاصله هوشی خود را جبران نمایند.»
انسان دو بعد دارد: جسم و روح. جسم همين بدن مادي ماست كه از جنس ماده است. هر يك از اين اعضا وظيفه و عملكرد خاصي را به عهده ‌دارند، وظيفه مغز تنظيم فعّاليّت‌ اندام‏هاي مختلف بدن است و فعّاليّت‏هاي شيميايي كه در هنگام فكر كردن صورت مي‌گيرد، در مغز انجام مي شود. امّا روح آدمي همانند فرمانروا و حاكمي است كه بر كشور بدن حكومت مي‌نمايد و تمامي امور بدن و عكس‌لعمل‏هاي آن با تدبير روح انسان است.
سعیدی، دانشجوی علوم دینی اظهار می‌دارد: «جسم انسان، همانند ابزاري در دست روح مي‌باشد. به همين دليل هنگامي كه روح از بدن خارج مي‌شود، مرگ فرا مي‌رسد و هر گونه تعلّق روح به بدن قطع مي‌شود و جسم ديگر حركتي ندارد، و به صورت مرده در مي‌آيد. اما عقل جزء قواي روح است نه جسم و رابطه‏اي با مغز ندارد. بنابراين، مغز جزئي از عقل نيست، بلكه مغز و ديگر اجزاي جسماني، ابزار روح هستند.»
او می‌افزاید: «كار عقل، درك كليّات و تفكر است و مغز از طريق عصب‏ها با ديگر اجزاي بدن ارتباط دارد.
جسم و مغز انسان قابل ديدن است، امّا روح و عقل انساني چون غير مادي و امر مجردند، قابل ديدن نيستند.»
حوزه‌های علمیه؛ متولی تفکر دینی
رهبر انقلاب در بیان توصیه ‌اندیشه‌ورزی به دانشجویان تصریح داشتند که حوزه فکر هم مانند حوزه علم نیاز به راهنما و استاد دارد. سؤالی که ممکن است ذهن مخاطبین این توصیه را به خود جلب کند این است که چه کسی یا چه دستگاهی متولی این مقوله است؟
حجت‌الاسلام والمسلمین رضا خدری، استاد حوزه علمیه بوشهر در این باره می‌گوید: «اساسی‌ترین کاری که امروز بر عهده حوزه علمیه است، تولید فکر است. باید تبیین دقیق معارف اسلامی به صورت تحکیمی برای مردم به خصوص جوانان صورت گیرد و اگر این مطالب به صورت عمیق بیان نشود قطعاً جوانان نخواهند پذیرفت.»
او تاکید می‌کند: «امروز وظیفه ما پاسداری از انقلابی است که خون هزاران شهید به پای آن ریخته شده، به همین دلیل نمی‌توان بی‌تفاوت از کنار آن گذشت. تولید فکر به عنوان سوخت حرکت انقلاب است. این سوخت باید توسط طلاب ایجاد شود؛ برای رسیدن به تمدن اسلامی نیاز است تولید فکر و پرورش انسان صورت گیرد و هر دو موضوع بر عهده حوزه‌های علمیه است.»
محسن سلیمانی، فعال فرهنگی و مسئول سابق کرسی‌های آزاد‌اندیشی بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد سمنان در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه کیهان ضمن اشاره به گلایه رهبر انقلاب پیرامون کم‌کاری جریان دانشجویی در حوزه فکر می‌گوید: «تقدیر حضرت آقا نسبت به عملکرد خوب دانشگاه‌ها در حوزه پیشرفت‌های علمی باعث افتخار است اما به همان میزان دردآور است که ولی جامعه نسبت به کم‌کاری دانشگاه روی مسائل فکری گلایه کرده و می‌فرمایند روی این زمینه مثل اینکه کار مشکل‌تر است و کار زیادی انجام نشده.»
او ادامه می‌دهد: «همان طور که رهبری فرمودند؛ علم «واقعیّت‌ها» را به ما می‌گوید، اما فکر «بایدها» را به ما می‌گوید، «نبایدها» را به ما می‌گوید و این خیلی حسّاس است. اگر فکر عنصر دانشجوی ما در مسیر درست قرار نگیرد خسارت‌های جبران‌ناپذیری را به بار خواهد آورد.»
سلیمانی تصریح می‌کند: «به عقیده بنده مشکل مجموعه دانشجویی و فرهنگی ما این است که جایگاه مسئله فکر را به درستی درک نمی‌کنند و خیال می‌کنند هر کسی در هر جایگاهی می‌تواند کار فکری کند. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب این مقوله را بارها به حیات و استمرار انقلاب گره زده‌اند و فرموده‌اند که کار فکری هم منبع تغذیه‌کننده می‌خواهد و اساتید برجسته‌ای همچون مرحوم علامه مصباح که مسلط بر مبانی فکری انقلاب اسلامی هستند می‌توانند جریان فکری جوانان مومن انقلابی را هدایت و راهنمایی
کنند.»
ضرورت تقویت مبانی اعتقادی
آخرین توصیه رهبر انقلاب به دانشجویان که از جمله پرتکرارترین توصیه‌های ایشان به جوانان بوده و هست، توجه به ضرورت تقویت مبانی اعتقادی و ایمانی است.
ایشان در این باره می‌فرمایند: «یک نکته‌ای که در مطالبه‌گری وجود دارد و در کلّ اقدامات دانشجویی اصلاً این مسئله به نظر من مهم است، این است که باید دانشجوها مبانی اعتقادی خودشان را محکم کنند؛ مبانی اعتقادی را، مبانی ایمانی را دانشجوها باید در خودشان مستحکم کنند که این هم البتّه راه‌های مخصوص خودش را دارد، [از جمله] مطالعه و مجالست با علما. در دعای ابوحمزه که به خدای متعال عرض می‌شود چرا من در یک مواردی حال دعا پیدا نمی‌کنم، حال توجّه پیدا نمی‌کنم، یکی از چیزهایی که به عنوان علّت از قول امام سجّاد نقل شده این است که «اَو لَعَلَّکَ فَقَدتَنی مِن مَجالسِ العُلَماء.» حالا لزوماً مراد از «عالمان» معمّمین نیستند؛ [یعنی] عالِم اخلاق، عالِم دین؛ در مجالس اینها باید شرکت کرد، باید حضور پیدا کرد، باید از آنها استفاده کرد. پس تقویت مبانی اعتقادی، تقویت ‌اندیشه‌ورزی، عمیق شدن در مسائل کشور، بررسی راه‌حل‌ها و تجربه‌ها. راه‌حل‌ها را بررسی
کنید.»