بررسی نگاه انقلاب اسلامی به دانشگاه برای پیشرفت کشور-بخش نخست
الزامات دانشـگاه برای تحولآفرینی در همه عرصـهها
رضا الماسی
عنصر دانشجو یکی از مهمترین اقشاری است که همواره مورد توجه انقلاب اسلامی بوده و رهبر انقلاب نیز از دوران ریاست جمهوری توجه ویژهای به این ظرفیت مهم برای پیشرفت کشور داشتهاند. نگاه انقلاب اسلامی به دانشگاه را میتوان از این فرمایش معروف حضرت امام(ره) کشف کرد؛ «دانشگاه مبدأ همه تحولات است. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمه چه دانشگاه علوم جدیده، سعادت یک ملت و در مقابل سعادت، شقاوت یک ملت سرچشمه میگیرد.»
پس از دو سال وقفه به دلیل شرایط نامساعد کرونایی کشور، امسال دیدار دانشجویی رهبر انقلاب در ماه مبارک رمضان برگزار و شور و حال مطالبات دانشجویی یک بار دیگر در فضای حسینیه امام خمینی(ره) طنینانداز شد.
مطالباتی که به فرموده حضرت آقا؛ مجموع آن، حرفهای دلی است و انسان دوست دارد بشنود این حرفها را، منتها خیلی از این سؤالات پاسخهای قانعکننده دارد.
ضرورت گفتوگوی مسئولان با جریان دانشجویی
رهبر انقلاب در دیدار دانشجویی امسال، ریشه بسیاری از نقدهای دانشجویی را در عدم ارتباط مستقیم و مداوم آنها با مسئولان کشور میدانند و میفرمایند: «در خیلی از اشکالها و انتقادها - نمیگویم همه - مشکل ما این است که شماها با مسئولین مربوطه گفت و شنود ندارید؛ این باید حل بشود... این را یک جوری باید درست کرد. من خب سفارش کردم به مسئولین؛ هم وزرا باید بیایند با شماها صحبت کنند، هم مسئولین دستگاههای مختلف - حالا مثلاً اسم ستاد کل آورده شد، اسم سپاه آورده شد - خب بیایند حرف بزنند، بیایند بگویند. خیلی از این حرفها قابل توضیح است. بله، یک جاهایی هم ممکن است قابل توضیح نباشد، خب طرف مقابل میفهمد که باید برود یک کاری بکند، اقدامی بکند.»
علیرضا پاکدل، فعال دانشجویی در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «عدم ارتباط مستمر و موثر تشکلهای دانشجویی با مسئولان به هر دوطرف برمیگردد. یعنی در مواردی رساندن نقدها و مطالبات به مسئولان بسیار مشکل است اما در مواردی هم فعالان دانشجویی تحرک لازم را برای طرح مباحثشان از خود نشان نمیدهند.»
او میافزاید: «در دولت جدید و همچنین قوای مقننه و قضائیه، فضای بهتری برای گفتوگو فراهم شده اما هنوز تا نقطه ایدهآل فاصله زیادی وجود دارد.»
پاکدل معتقد است: «تعامل بدنه مسئولان کشور در سطوح مختلف با دانشجویان و سایر اقشار فرهنگی که نخبگان کشور را تشکیل میدهند باید به صورت سیستمی دنبال شود و دیدارهای گاه و بیگاه خیلی نمیتواند دغدغه مورد نظر رهبر انقلاب را محقق نماید.»
این فعال دانشجویی تصریح میکند: «با توجه به استقبال مسئولان ارشد نظام برای گفتوگو، تشکلهای دانشجویی میتوانند نقش مهمی را به عنوان واسطه دانشجویان و مسئولان ایفا کنند و این ارتباط را به صورت ساختاری دنبال نمایند تا با رفت و آمد مسئولان خدشهای به این مهم وارد نیاید و دائماً بستر گفتوگو برای پیگیری مطالبات مردم از سوی دانشجویان نسبت به مسئولان فراهم باشد. همه این دغدغهها و پیگیریها کمک میکند جنبش دانشجویی نیز احیاء شود و به طور مستقیم به حل مشکلات کشور کمک نماید.»
«بحث بر سرانقلابیگری، انحراف، یا استکبارستیزی نیست؛ بحث، پویایی و اثرگذاری جنبش دانشجویی است؛ بحث، دغدغههای عظیم اجتماعی است؛ بحث، همزیستی کامل با بدنه مردمی است.»
امیرعباس جعفری، دبیر انجمن اسلامی مستقل دانشگاه شریف با تاکید بر این مطلب، مینویسد: «در دورانی حضور داریم که جنبش دانشجویی سر در برف بحثهای درون تشکیلاتی بیسرانجام کرده و حرکات اجتماعی خود به ویژه عرصه ۱۶ آذر را محدود به حضورها، تجمعها و مطالبات نمایشی، برای رفع تکلیف میکند. متأسفانه، این ایراد عملکردی در شرایطی به جنبش دانشجویی وارد است که قشر عظیمی از مدیران دانشگاهی و دانشجویان، به کل از شأن دانشجو که بایستی عرصه احقاق حق ومطالبهگری باشد، غافلند.»
او ادامه میدهد: «از طرف دیگر، کم نیستند استادانی که غایت دانشجوی پرورده در دانشگاه را «ایلان ماسک» میبینند و هرگونه دغدغه و مسئله اجتماعی و سیاسی ورای تخصص دانشجو را گناه کبیره شمرده و مرتباً این نگاه را به درون فضای دانشگاهها پمپاژ میکنند. حرف سلبی صرف زدن، هنر نیست و نویسنده هم قصد آن را ندارد. وزارت علوم و قانونگذاران باید بستر فعالیتهای غیر درسی دانشجویان را بیش از پیش فراهم کنند و نسبت به نشر دیدگاه تخصص گرایی محض حساسیت نشان دهند. فعالان دانشجویی نیز، نه مقطعی و با نگاه ابزاری به ملت، بلکه دائماً بین اقشار ملت حضور داشته و از فضای ایزوله پرهیز کنند و کیفیت عملیات خود را بهبود بخشند و از فضای رسانهای و اپراتوری مرسوم خارج شوند. جنبش دانشجویی با این مسیر بیگانه نیست و امکان طی مجدد آن را دارد.»
دو نگاه متفاوت به دانشگاه
از اوّل انقلاب مسئله دانشگاه به عنوان یک مسئله اساسی مطرح شد؛ یعنی انقلاب وقتی تشکیل شد، هدفهایی را دنبال میکرد. هدفهایی همچون؛ تبدیل حکمرانی فردی و استبدادی به حکمرانی مردمی؛ تبدیل تبعیّت در سیاستهای کشور و خارج از کشور به استقلال و...
اما به گفته رهبر انقلاب، علاوه بر این هدفها، انقلاب اسلامی چند برنامه عملیّاتی فوری و پیش رو داشت؛ مسئله دانشگاه یکی از این برنامهها بود. مسئله دانشگاه از این جهت اهمّیّت داشت که دانشگاه یک واقعیّتی بود که مورد نیاز هم بود؛ اما دو جور نگاه به دانشگاه وجود داشت: یک نگاه، نگاه انقلاب بود و یک نگاه، نگاه جریان واپسگرای ضدّانقلاب به دانشگاه که باید آن نگاه جریانِ دوّم تبدیل به نگاه انقلاب میشد.
بر اساس شواهد تاریخی، مهمترین برنامه جریان واپسگرا، مهرهسازی در درون کشور بوده و هست، مهرههایی که بتوانند سیاستها و منافع قدرتهای استعماری در داخل ایران را پیگیری کنند.
رهبر انقلاب این رویکرد را سیاست «نواستعماری» نامیده و میفرمایند: «به این نتیجه رسیدند که استعمارِ مستقیم دیگر جواب نمیدهد؛ یک سیاست جدیدی به وجود آمد و آن سیاست این بود که در کشورهای هدف، افرادی را تربیت کنند تا آن افراد، همان کاری را انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد، همان حرفی را بزنند که او بنا بود بزند.»
برنامه دیگر غرب که از طریق جریان واپس گرا و ضد انقلاب پیگیری میشد این بود که دانشگاهها صرفاً مصرفکننده باشند و خود تولیدکننده علم نباشند.
سید رضی عمادی، فعال فرهنگی در این باره مینویسد: «در واقع، برنامه غرب این بود که دانشگاهها به استقلال علمی نرسند و صرفاً مصرفکننده علمی باشند که غرب تحویل میدهد. علمی هم که تحویل جامعه دانشگاهی میدادند علم روز نبود بلکه «پسماندههای دانش غربی» و متاع از کار افتاده فایده یا کمفایده بود.»
او میافزاید: «ماحصل و هدف این راهبرد این بود که جامعه دانشگاهی ایران چه استاد و چه دانشگاه به «دانشمند مصرفی» و «جامعه مصرفی» تبدیل شود. این رویکرد ضمن اینکه سبب تبلیغ هنجارها و ارزشهای غربی در درون جامعه دانشگاهی ایران و به تبع آن اجتماعی ایران میشد، کشور را نیز به مصرفکننده صرف کالاهای بیرونی تبدیل میکرد و در عین حال یک مانع جدی برای پیشرفت و توسعه کشور بود چرا که ابتکار علمی را عملاً از بین میبرد.»
انقلاب برای دانشگاه چه کرد؟
سؤال مهم دیگر در سخنان رهبر انقلاب اسلامی این است که در مقابل رویکرد نواستعماری غرب، انقلاب برای دانشگاه چه کرد؟ در این خصوص رهبر انقلاب به چند مورد مهم اشاره میکنند.
اول اینکه؛ «انقلاب به دانشگاه به عنوان مرکز تأمین اقتدار ملی» نگاه کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی، دانشگاه باید از حالت مصرفی خارج و به مرکزی برای تولید و رشد علم تبدیل میشد.
عمادی در این باره مینویسد: «این نگاه در امتداد یک دیدگاه کلان جهانی درخصوص علم است که «دانش را قدرت میداند». به همین دلیل است که رهبری همواره در 33 سال گذشته که سکاندار انقلاب اسلامی بودند بر توجه به علم و دانش تأکید داشته و در شعار سال 1401 نیز تولید دانشبنیان را مطرح کردند. تجربه هستهای ایران مثال بارزی درباره اهمیت دانش است چرا که نشان میدهد دشمنان با وجود موانع زیادی که طراحی کردند، اما نتوانستهاند ایران را از دستیابی به حق هستهای خود محروم کنند زیرا ایران به دانش هستهای دست پیدا کرده و دانشمندان هستهای بسیاری دارد که قابلیت پیشرفت برنامه هستهای صلحآمیز کشور را دارند.»
این فعال فرهنگی ادامه میدهد: «دومین خدمت انقلاب اسلامی به دانشگاه این بود که انقلاب به دانشگاه هویت داد و این هویت نیز به تبع هویتبخشی به ملت بود. در همین راستا، انقلاب مانع «دینزدایی» از دانشگاه شد، به دانشگاه آرمان، شخصیت و استقلال داد. سوم اینکه؛ پس از انقلاب اسلامی، دانشگاهها در بعد کمّی نیز رشد قابل ملاحظهای داشتهاند و شمار دانشجویان و اساتید قابل مقایسه با اول انقلاب نیست.»
نگرانی جدی برای هویتزدایی از دانشگاه
«هویّتزدایی و آرمانزدایی از دانشگاه آن چیزی است که در درجه اوّل باید دغدغهاش را داشت و برایش نگران بود؛ بایستی برای این فکر کرد... آرمانزدایی یعنی بیتفاوت کردن افراد نسبت به فقر و فساد و تبعیض... بیتفاوت شدن نسبت به سلطه فرهنگ غربی، کمانگیزه شدن درباره شاخصهای انقلاب اسلامی.» (دیدار دانشجویی رهبر انقلاب در ماه رمضان)
اما برای فهم دقیقتر این دغدغه رهبر انقلاب ابتدا باید معنای «آرمانخواهی» را خوب درک کرد و سپس راه مقابله با این توطئه را شناخت و براساس آن اقدام کرد.
اولین فریضه دانشجویی «آرمانگرایی» است. آرمانگرایی یعنی پایبندی به ارزشها و اصول و آرمانها و تأثیرگذاری و تأثیرناپذیری از جهت مخالف و جبهه مخالف.آرمانخواهی مخالف محافظهکاری است، نه مخالف واقعگرایی...
پاکدل، فعال دانشجویی در این باره توضیح میدهد: «یکی از مهمترین توصیههای رهبر انقلاب به جریان دانشجویی این است که از واقعیّتهای مثبت استفاده و با واقعیّتهای سلبی و منفی مقابله و مبارزه کند.»
او میافزاید: «آرمانهای انقلاب هم مصادیق مشخصی دارد که مهمترین آنها به تعبیر حضرت آقا مسئله ایجاد جامعه اسلامی و تمدّن اسلامی است؛ یعنی احیای تفکّر اسلام سیاسی. یک آرمان دیگر عبارت است از آرمان اعتماد به نفس؛ یعنی همین «ما میتوانیم». یکی از آرمانها مبارزه با نظام سلطه و استکبار است. از جمله آرمانها، عدالتخواهی است. از جمله آرمانها رشد علمی است که جریان دانشجویی باید نسبت به همه این مسائل حساس و پیگیر و مطالبهگر باشد.»