kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۰۷۶۱
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۸

چگونگی پرستش خدا(پرسش و پاسخ)

 

پرسش:
از منظر آموزه‌های وحیانی اسلام وظیفه انسان در این دنیا چیست و چگونه باید آن را به منصه ظهور رساند؟
پاسخ:
وظیفه انسان در این عالم
وظیفه انسان براساس آموزه‌های وحیانی اسلام، سیرالی‌الله است. سیر به سمت خدا همان «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات - 56) یعنی همان پرسش و بندگی خدا است. پرستش او نیز «لیعرفون» است یعنی شناخت نسبت به او، هرچه شناختش نسبت به مبدأ وجود بالاتر رود. کمال بیشتری پیدا می‌کند. انسان کامل، انسانی است که کمال و فضایل و لذات او از نظر واقعی همان شناخت نسبت به خدای متعال است، که به دنبال آن عبودیت و بندگی را هم به همراه دارد.
انواع افراد مذهبی
مذهبی‌ها یعنی کسانی که معتقد به مکتب الهی هستند، دو گروهند:
1- اسقاط تکلیف در اعمال عبادی
گروه اول کسانی هستند که نحوه برخورد و تلقی‌شان نسبت به اعمال عبادی که انسان‌ساز است یک برخورد خشک اسقاط تکلیفی است، در حالی که برخورد آنها با اعمالی که در رابطه با شهوت و غضب است، برخوردی دوستانه و عاشقانه است. نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند و سایر اعمال عبادی را انجام می‌دهند، اما نحوه تلقی‌شان از این اعمال عبادی این است که وظیفه ما است و خدا از ما این را می‌خواهد و ما هم انجام می‌دهیم و اسقاط تکالیف الهی برعهده ما است. اما در برخورد با اعمالی که در رابطه با شهوت و غضب است، چنان دوستانه و عاشقانه برخورد می‌کنند که گویا خود را هلاک می‌کنند. در پست و مقام و تغذیه و خوراک و امور جنسی و... بسیار عاشقانه و لذت‌طلبانه عمل می‌کنند و معتقدند که خداوند آنها را خلق کرده که ما لذت ببریم و کیف کنیم.
2- لذت عاشقانه بردن از اعمال عبادی
گروه دوم با اعمال عبادی و پرستش خداوند صرفا به عنوان یک برخورد خشک اسقاط تکلیفی نگاه نمی‌کنند بلکه با معرفت بالا عاشقانه این اعمال عبادی و تکالیف را انجام می‌دهد و لذت واقعی او در حقیقت در رابطه با انس با خدا و انجام عبادات او متمرکز می‌شود. خوردن و آشامیدن و خوابیدن و پست و مقام و امور جنسی و شهوت و غضب و... همه این نیازهای طبیعی را برای تامین حیات و تقویت جسم برای تحقق عبودیت و بندگی بیشتر و عمیق‌تر می‌خواهد، نه اینکه با این موارد عاشقانه برخورد کند و به عنوان یک معشوق آنها را در آغوش بگیرد! بنابراین گروه دوم در ارتباط با اعمالی که در رابطه با عقل و معنویت هستند، به آنها عشق می‌ورزد، یعنی نماز که می‌خواند به آن عشق می‌ورزد. روزه که می‌گیرد، به همان گرسنگی و تشنگی که می‌برد عشق می‌ورزد، در عین درد که به خود می‌پیچد، لذت می‌برد و به خدا می‌گوید: خدا! باز هم تو انیس و مونس من هستی، تو را دوست دارم، و از انجام تکالیف الهی عاشقانه لذت می‌برم. آری اینها هستند که مکتبی واقعی هستند و لذت واقعی را برده و انسان‌های کاملی هستند. پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «افضل الناس من عشق العباده »، با فضیلت‌ترین مردم کسی است که به عبادت و پرستش خدا عشق بورزد. پس عبادت را در آغوش بکشد و عبادت را با قلبش دوست بدارد. از نظر ظاهر هم به وسیله جسم و بدنش به عبادت مباشرت کند. دنبال این باشد که همیشه یک وقت آرامشی را برای عبادت انتخاب کند، تا از آن لذت ببرد، نه اینکه تندتند نمازش را به عنوان اسقاط تکلیفی بخواند، و رد بشود و سراغ کارهای دیگر برود، بلکه کارهای دیگر را تندتند انجام می‌دهد تا به عبادات و تکالیف الهی خود برسد و فراغت و فراغ بالی برای انجام آن داشته باشد. این انسان مکتبی دیگر باکی از این ندارد که شب را چگونه به صبح بیاورد! به سختی شب را به روز بیاورد یا در راحتی و ناز و نعمت باشد! (وسایل الشیعه، ج 1، ص 83) بنابراین انسان متعالی در برخورد با اعمال عبادی و تکالیف الهی، دوستانه و عاشقانه رفتار می‌کند، و نگاه اسقاط تکلیفی ندارد!