مفهوم «پستتروت» (Post- truth) به فارسی به معنای پساحقیقت ترجمه شده است ولی اینترجمه مفهوم «پستتروت» را بهطور کامل منعکس نمیکند. پستتروت(پساحقیقت) بهعنوان پوشاندن واقعیت عینی و تأثیرگذار بر افکار عمومی با افزایش وزن احساسات شخصی و منافع مختلف تودهها در مواجهه با واقعیت عینی است. در سال 1992 مفهوم پستتروت برای اولینبار توسط نمایشنامهنویس صربستانی- آمریکایی استیو تسیچ در مقالهای با عنوان «دولت دروغ» استفاده شد. تسیچ در این مقاله بیان میکند که بخش قابل توجهی از مردم آمریکا تبلیغات سیاسی دولت بوش را بدونتردید بهعنوان حقیقت میپذیرند.تسیچ با نوشتن این مقاله انتقاد میکند که مردم اکنون به جای جستوجوی حقیقت، اطلاعات خامی را که در اختیارشان قرار میگیرد بدون سؤال میپذیرند.
اگرچه مفهوم پستتروت برای سیاست مطرح شده است، اما اکنون از سیاست فراتر رفته است این واقعیت که اطلاعات با سرعت سرگیجهآوری به دست افراد میرسد و هر فردی میتواند بدون هیچ مانعی با ایجاد یک وبلاگ یا یک پلتفرم اجتماعی، هر طور که میخواهد بنویسد، میتواند پیچیدگی را افزایش دهد.یعنی اگر شما محقق هستید مقاله علمی که نوشتهاید فقط در محافل علمی خاص خوانده میشود. اما یک محقق آماتور یا نظریهرداز توطئه میتواند به راحتی مغالطههای مختلفی را از طریق یوتیوب یا هر پلتفرم اجتماعی دیگری تولید کند و به میلیونها کاربر اینترنتی ارائه دهد.
اگر به هر ایدئولوژی وابسته هستید و از پلتفرمهایی با دیدگاههای مخالف دوری میکنید و حتی اگر نمیتوانید حرف آنها را تحمل کنید، گوگل صفحاتی را که دنبال کردهاید با ویژگیهای هوشمند خود ذخیره میکند و نماهایی را که همیشه دوست داشتهاید برای شما نشان میدهد و شما در این سیستم اینترنتی از عقاید دیگر انسانها محروم شده و نظر دیگران را نمیبینید و این باعث بهوجود آمدن قشرهای مختلف رادیکال در جامعه میشود. در حالی که شبکههای اجتماعی ادعا میکنند باعث نزدیک شدن انسانها با فرهنگهای مختلف میشوند شاهد دشمنیها و رادیکالیزه شدن انسانها در این فضای کاملاً تبعیضگر میشویم. حقیقت اینجا مهم نیست،مهم این است که انسانها به منافع شخصی خود میرسند و به خواستههایشان پاسخ داده میشود.
«ژان بودریا» استدلال میکند که ما اکنون در عصر شبیهسازی شده زندگی میکنیم(نباید با نظریه شبیهسازی در فیزیک اشتباه گرفته شود). تصاویر و گفتمانهای کنترل شده توسط رسانههای جمعی، حقیقت را به ما نمیگویند.حقیقت گفته شده با پوشاندن آن و رساندن آن به شکل دلخواه به ما منتقل میشود و این در تعریف فرا واقعیت قرار میگیرد.آیا رسانههای بزرگی که تصاویر جنگ عراق را پخش میکردند حقیقت را به ما نشان دادهاند؟ تجهیزات نظامی میلیاردها دلاری ارتش آمریکا به وفور و بهطور اغراقآمیز در رسانهها بازتاب داشته است.رنج عراقیها و مرگ بیش از یک میلیون نفر نادیده گرفته شد و منعکس نشد. علاوه بر این، آنها نیازی به نمایش آن در رسانهها احساس نمیکردند و با ایجاد کردن فرا واقعیت، میلیونها نفر را متقاعد کردند که آمریکا در حال آوردن دموکراسی به عراق است. در حال حاضر شاهد یک جنگ رسانهای بر علیه کشورهای مظلوم و برحق هستیم در جنگ یمن شاهد قتلعام انسانهای بیگناه و غیرنظامی توسط ناتو عربی و اربابان غربیشان هستیم ولی هیچیک از رسانههای بزرگ حاضر به نشان دادن حقیقت نیستند و از تحریم غذایی و کالاهای اساسی به یمن که باعث مرگ کودکان میشوند سخنی به میان نمیآورند از اشغال سرزمینهای فلسطینی به دست رژیم صیهونیستی و قتل کودکان فلسطینی سخنی به میان نمیآورند. دفاع از فلسطین در برابر رژیم کودککش صیهونیستی در هر عرصه بر ما واجب است و ما در هر عرصه با آنها مبارزه میکنیم مثلا در عرصه ورزشی حاضر به مسابقه با نماینده رژیم صهیونیستی نمیشویم ولی آنها ما را به سیاسی کردن عرصه ورزش متهم میکردند ولی در قضیه اوکراین ماسک و هزار چهرهگی غرب به همه نمایان شد غرب با حذف روسیه از جام جهانی و تحریم فرهنگی روسی ماهیت اصلی خود را به مظهر دید گذاشت هر چیزی که در این دنیا برخلاف غرب و آمریکا باشد حق نفس کشیدن را ندارد و همه چیز سیاسی است اگر برخلاف خواستههایشان عمل کنید.
رسانههای اجتماعی که به اندازه تلویزیون در زندگی ما موثر هستند یا بیشتر از تلویزیون در زندگی ما تأثیرگذار هستند، ابرواقعیت ایجاد میکنند، دروغها را پنهان میکنند و به جنگهای یکطرفه برای منافع غرب تبدیل میشوند. این ابرواقعیتها تنها گروههای مختلف را پوشش نمیدهد. اکانتهای جعلی از عکسهای جعلی استفاده میکنند و با استفاده از اطلاعات نادرست و کلمات عامیانه به گروههای مخالف حمله میکنند. اکنون، نژادپرستان، ناسیونالیستها، ضد واکسنها و گروههای مختلف، مزخرفات و دروغهای خود را به لطف «آزادی» که رسانههای اجتماعی به آنها داده، بهراحتی به میلیونها نفر انتقال میدهند. اگرچه فعلا نمیتوان از این امر جلوگیری کرد، اما باید با اطلاعات شایسته و درست با این شارلاتانها مبارزه کرد، گویی شارلاتانها و کسانی که براساس منافع شخصی خود تبلیغ میکردند کافی نبود، تودههای تحصیلکرده نیز به این عرصه اضافه شدند. در اینجا است که باید به فکر جهاد تبیین باشیم و با انتشار حقایق و واقعیت اصلی موضوعات، حقیقت را به انسانها برسانیم و از نفوذ این رسانهها و اطلاعات نادرست به جامعه جلوگیری کنیم.
بهمن جوادپور