اخبار ویژه
بلومبرگ: احیای برجام میتواند افزایش قیمت نفت را وارونه کند
خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ میگوید: اگر توافق شود و نفت ایران برگردد، دستاورد بزرگی برای بازار و کاهش قیمت است.
آیا نفت ایران به یاری خودروسواران آمریکایی خواهد آمد؟
بلومبرگ به قلم جولیان لی، تحلیلگر ارشد بازار جهانی انرژی نوشت: اگر تحریمها تعلیق شوند، ایران میتواند تولید نفتش را افزایش دهد و موج بشکههای نفت ذخیره شده در مخازن مستقر در خشکی و همچنین بشکههای نفت ذخیره شده در شناورهای پهلوگرفته در سراسر جهان را وارد بازار کند.
اگر برجام احیا شود دستاوردهای بزرگی برای بازارهای نفت خواهد داشت و باعث کاهش قیمتهای سوخت خواهد شد. احیای برجام میتواند به وارونه کردن روند افزایشی اخیر قیمتهای نفت خام کمک کند و فشار را از روی خودروسوارانی که با بالاترین قیمت سوخت در بیش از هفت سال گذشته روبهرو شدهاند، کاهش دهد. قیمتهای سوخت از زمان گسترش همهگیری دو برابر شده و به بالاترین سطح خود از ژوئیه 2014 رسیده است.
پس از توافق اولیه و کاهش تحریمها در سال 2016، ایران تولید نفت خود را بسیار سریعتر از پیشبینیهای عمومی افزایش داد. اکثر تحلیلگران شاهد افزایش ۵۰۰ هزار بشکهای تولید نفت خام این کشور در ۱۲ ماه نخست بدون تحریمها بودند. در واقع، ایران در کمتر از چهار ماه به این افزایش تولید دست یافت و پیش از پایان سال، دوباره تقریبا همان مقدار را به تولیدش افزود.
بر اساس آمار اوپک، ایران قبل از همهگیری جهانی حدود 1/8 میلیون بشکه نفت در روز مصرف میکرد. مصرف داخلی پایه محکمی برای صنعت نفت کشور فراهم میکند- حتی بدون صادرات به بازارهای خارجی- و این بازارهای خارجی، با وجود تحریمها، هرگز بهطور کامل به روی نفت ایران بسته نشد.
به گزارش شرکت سیتی گروپ در صورت پایان تحریمها، ایران میتواند تولید خود را در ماه آوریل یا می500 هزار بشکه و تا پایان سال 1/3 میلیون بشکه در روز افزایش دهد. سپس نوبت به نفتی میرسد که ایران قبلاً استخراج و در مخازن و روی کشتیها ذخیره کرده است. برآوردها از این نفت ذخیره شده بسیار متفاوت است و از حدود 85 میلیون بشکه نفت ذخیره شده در مخازن و نفتکشها تا 85 میلیون بشکه نفت ذخیره شده فقط در دریا را شامل میشود.
اگر توافق هستهای ایران احیا شود، افزایش صادرات نفت این کشور به بازار جهانی در زمان مناسب شروع خواهد شد و به سرعت پیش خواهد رفت. گروه تولیدکنندگان نفت اوپکپلاس در تلاش است تا تولید خود را مطابق با وعدههایش افزایش دهد و هیچ نشانهای وجود ندارد که نفت شیل تگزاس بتواند کمکی به بازار بکند. چهبسا دشمن دیرینه، یعنی ایران، بتواند به کمک شرکتهای آمریکایی بیاید.
مرثیه وجدان و عقل پس از این همه وطنفروشی؟!
متهم پرونده ارائه اطلاعات و جعل و نظرسنجی به نفع آمریکا ادعا کرد: بعضیها در فضای مجازی پیمانکاری میکنند و در ازای پول گرفتن تولید محتوا میکنند.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: «برخی افراد با گرفتن پول و پروژه، دفاع از سیاستها را به صورت پیمانکاری انجام میدهند. لشکر یا ارتش سایبری و مطبوعاتی از این جمله است. اینها به آنچه میگویند یا مینویسند لزوما اعتقادی ندارند و حتی قادر به تحلیل و توصیف و دفاع از آنچه پیمانکاری آن را قبول کردهاند نیستند، در نتیجه در مواردی سکوت میکنند تا دستور از بالا برسد یا با مسخره کردن و بحثهای انحرافی سعی میکنند ماجرا را دور بزنند. تا اینجای کار مشکلی نیست، چون به هر حال پول میگیرند و کار میکنند. مشکل از آنجا آغاز میشود که قرار است انجام این کارها بر اساس اعتقاد و نه دستمزد معرفی شود. از اینرو باید بر اساس وجدان و منطق بنویسند، در حالی که بسیاری از موارد است که براساس منطق و وجدان امکان ندارد چیزی در آن باره نوشت که مطابق میل کارفرماست. از این مرحله به بعد دچار تناقض فاحش میان فکر و عمل و گفتار میشوند یا باید این پیمانکاری را کنار بگذارند، یا آنکه وجدان خود را زیر پا گذاشته و قربانی کنند. کسانی که برای دفاع از عقاید قالبی پول نمیگیرند و از روی عقیده و علاقه کار میکنند، هنگام تعارض، وجدان خود را زیر پا نمیگذارند. به همین علت است که افراد زیادی نسبت به انجام چنان رفتارهایی در گذشته، اظهار پشیمانی کرده و تغییر خطمشی میدهند. ولی کسانی که پول میگیرند تا کامنت بگذارند یا توییت بزنند، هنگام مواجهه با این مشکل، نمیتوانند با وجدان خود همراهی کنند. البته این افراد مجبور نیستند که همیشه وجدان خود را زیر پا بگذارند، زیرا در بسیاری از موارد حرفهای قابل قبول یا حداقل مورد اختلاف را میزنند و جا برای دفاع دارند، ولی هنگامی که با موارد فاحش و خلاف آشکار و ضد عقل سلیم مواجه شوند، دچار این تعارض کشنده میشوند. اکنون لشکر سایبری و مجازی اصولگرایان در چنین موقعیت خطیری قرار گرفته است».
این نوشته البته از جهات متعدد، توهین به شعور مخاطب محسوب میشود. نخست روزنامهای که مدیر آن رفیق گرمابه و گلستان و کلهپاچهخوری شهرام جزایری (مفسد اقتصادی دوره اصلاحات) بود.
ثانیا غیر از زدوبندهای پنهان و افشا نشده فراوان مدعیان اصلاحات با محافل غربی و مرتجع منطقهای، موضوع دریافت صدها مورد پول از پوشش جوایز حقوق بشر و روزنامهنگاری از غرب مکررا اتفاق افتاده و دریافتکنندگان وطنفروش هم نام آن را «هدیه» و (جایزه) گذاشتهاند؛ بیآنکه توضیح دهند بزرگترین جنایتکاران و ناقضان حقوق بشر در دنیا برای کدام خدمت (خیانت) حاضر شدهاند به این حضرات جایزه بدهند! از صدها روزنامهنگار اجارهای متظاهر به اصلاحطلبی که پس از فرار از ایران علنا تبدیل به حقوقبگیر رسانههای وابسته به سرویسهای جاسوسی آمریکا و انگلیس که بگذریم، وزیر ارشاد دولت مدعی اصلاحات پس از فرار از ایران و همزمان با نقشآفرینی در فتنه سبز، خواستار کمک مالی از عربستان به فرزندش در پوشش بورسیه تحصیلی شده بود و این موضوع لو رفت. همچنین علیاصغر رمضاننژاد معاون وزیر ارشاد در دولت خاتمی، که بعدها مستخدم رسانههای عربی شد، سرانجام از شبکه بدنام ایران اینترنشنال سر درآورد و سردبیر شبکهای شد که بودجه آن توسط رژیم جنایتکار سعودی تامین میشود.
نکته پایانی اینکه نویسندگان نشریات زنجیرهای و از جمله همین آقای عبدی با همه طاقتفرسایی و شرمآور بودن، سالهاست برخلاف عقل و انصاف و شرف و وجدان، در خدمت توجیه سیاستهای ضدانسانی آمریکا و غرب با اشرافیت سیاسی - اقتصادی غربگرا در داخل کشور قرار دارند و خود وی به مدت 8 سال در حال توجیه دولت روحانی بود و حال آنکه هم خباثتهای آمریکا در برجام و هم سوءمدیریت دولت سابق آشکار بود. بنابراین اشاره او به وجدان و عقل هم از آن طنزهای خنک محسوب میشود.
دسته گل برجام بماند به گردن خودتان!
یک تحلیلگر غربگرا با تحریف واقعیات دور جدید مذاکرات وین مدعی شد ایران از بسیاری از خواستههای حداکثری خود عقبنشینی کرده و فقط تلاش شد تا حلقه پیروزی بر گردن دولت روحانی انداخته نشود(!)
علی بیگدلی که هنوز هم در رسانهها به خاطر تحلیلهای غلط از آب درآمدهاش درباره برجام مورد انتقاد است، به ایلنا گفت: سفر اخیر وزیر امور خارجه قطر به ایران، پس از تماس تلفنی با همتای آمریکایی و مذاکره با آقای امیرعبداللهیان و همچنین سفر امیر قطر به آمریکا، اخبار پراکنده و جسته و گریخته از تغییر در تیم مذاکرهکننده آمریکا و جدا شدن افراد سختگیرتر نسبت به تحریمهای ایران از آن حاکی از این است که برخی تحولات مهم در خصوص مذاکرات وین در جریان است.
بیگدلی گفت: ایران علیرغم همه تلاشهایی که برای بینیازی از برجام صورت داده و علیرغم همه مخالفتها با مذاکره، حالا میبیند که چارهای جز همراهی برای احیای توافق هستهای ندارد و تنها تلاش شد تا این حلقه گل پیروزی بر گردن دولت حسن روحانی انداخته نشود و خودشان عامل رفع این مشکل باشند چرا که هیچ چیز نسبت به پایان دور ششم تغییر نکرده است و همچنان تاکید بر بازگشت به تمامی الزامات توافق سال ۲۰۱۵ شامل بازگشت به غنیسازی ۳.۶۷ و عدم استفاده از سانتریفیوژهای نسلهای بالاتر وجود دارد.
وی افزود: اکنون مشخص شده که ایران از بسیاری از خواستههای نخست و حداکثری که در ابتدای دور هفتم مطرح کرده بود عقبنشینی کرده، کمااینکه ما پیش از این هم اعلام کرده بودیم که این خواستها محقق نخواهد شد.
بیگدلی همچنین درخصوص مسئله راستیآزمایی گفت: برای حضور و سرمایهگذاری شرکتهای غربی در ایران مقدماتی نیاز است که همه آن به احیای برجام مربوط نمیشود؛ سرمایهگذاری نیازمند اقتصاد شفاف و امنیت اقتصادی است که در ایران هیچکدام وجود ندارد و البته ما هنوز عضو FATF هم نیستیم و در حال حاضر تنها میتوانیم در صورت تحقق توافق از برداشته شدن تحریمهای ذیل برجام بهره ببریم.
برخلاف ادعای این تحلیلگر غربگرا، اولا مطالبات جمهوری اسلامی ایران در 8 دور مذاکرات وین، «حداکثری» نیست و ثانیا ایران، از حداقل مطالبات خود کوتاه نیامده است. به عنوان مثال رئیسجمهور اخیرا در گفتوگو با همتای فرانسوی خود تصریح کرد «لغو تحریمها، راستیآزمایی و ضمانت معتبر، مبانی اساسی توافق است و هر تلاشی در این زمینه باید این سه موضوع را دربر بگیرد.»
از سوی دیگر، ایران صرفا به دنبال احیای توافق، به آن شکل ناموزون و خسارتآمیز برای کشورمان نیست و نمیپذیرد که روند تعلیق یک تحریم، با اعمال دو یا چند تحریم دیگر، عملا موجب پایمال شدن حق کشورمان شود. به خاطر داریم که دولت اوباما سلسلهای از تحریمها را پس از برجام اعمال کرد و موجب شد آقای ظریف از موضع پایین خواستار صدور نامهای آرامشبخش از سوی آمریکا شود(!)
تحریمهای ویزایی که شهروندان و سرمایهگذاران 38 کشور را در صورت سفر به ایران مورد تهدید و تحدید قرار میداد، موضوعی بود که مانع حضور جدی سرمایهگذاران خارجی و انعقاد توافقات پایدار شود. اما تحریم ویزایی به این حد نیز محدود نماند و حتی معاون سیاسی دفتر روحانی (نامزد نمایندگی ایران در سازمان ملل) را هم شامل شد. بنابراین برخلاف ادعای آقای بیگدلی، ایران قرار نیست برجام را به آن شکل مبتذل و قابل پایمال شدن احیا کند و به آمریکا اجازه دسترسی به مکانیسم تحریمی ماشه را بدهد. اما عجیب است که تاکید ایران بر بستن این منافذ و خسارتها، از سوی کسی که نام ایرانی را یدک میکشد، خواستههای حداکثری قلمداد میشود.
نهایتا اینکه باید به امثال آقای بیگدلی گفت دسته گل خسارتهای برجام و کلاهبرداریهایی که از منافذ آن شد، تا ابد منحصرا برای خود شما خواهند ماند.
روزنامه سعودی: ایران تحقیر میکند و آمریکا التماس
روزنامه سعودی در یادداشتی توام با ناراحتی نوشت: آمریکا برای توافق با ایران، خود را به آب و آتش میزند، چرا که نیازمند است.
روزنامه الجزیره مینویسد: چرا رئیسجمهور آمریکا و دولت وی برای احیای توافقی تلاش میکنند که ترامپ در می2018 از آن خارج شد؟ پیش از پاسخ به این سوال، باید به ضعف آمریکا در برابر ایران و خواهشهای مکرر از این کشور برای بازگشت به توافق و آمادگی آن برای پرداخت بهایی که ایران مشخص میکند، اشاره کنیم، حتی میتوان گفت که قاطعیت و غرور ایران به حد اهانت به طرف آمریکایی رسیده، در سایه این نکته که پذیرش این رفتار ایران از سوی کشور بزرگی همچون ایالات متحده، مایه شگفتی و حیرت است. آخرین اهانتها، مخالفت ایران با نشستن پشت یک میز برای مذاکره مستقیم با مذاکرهکننده آمریکا بوده است.
چه بسا یکی از اهداف بلندمدت طرفداران بازگشت به توافق با ایران، بیان این حرف باشد که پیوستن ایران به جامعه بینالمللی بدون شک منجر به گشایش و انعطافپذیری در داخل ایران نسبت به تولیدات و خدمات جهانیسازی و در نتیجه امکان ایجاد تغییرات مهمی در ساختار نظام حاکم در تهران خواهد شد و مقدمات وادار کردن ایران به تغییر و دگرگونی بدون نیاز به ضدانقلاب را فراهم خواهد کرد. هر چند ممکن است این احتمال موجه باشد، اما نظام و سپاه، خطرات آن را درک میکنند. هرگز در آینده نزدیک شاهد مسابقه گذاشتن شرکتهای آمریکایی در تهران نخواهیم بود، بلکه شرکتهای چینی و روسی ثمره امضای توافق را بیشتر از همتایان آمریکایی خود خواهند برد. همین مسئله سبب دشوار بودن فهم مقاصد آمریکا در ارائه این امتیازهایی است که در برابر سرسختی ایران ارائه میکند.
تلاش برای کاهش بهای نفت را نمیتوان دلیل احتمالی حرکت پرشتاب آمریکا به سمت بازگشت به توافق تفسیر کرد. اگر ایران آنطور که غربیها میگویند تنها چند هفته با ساخت بمب اتمی فاصله دارد، در آن صورت، هیچ توافقی آن را از دانش و شناختی که کسب کرده، محروم نخواهد کرد، به همین سبب این توجیه که تسریع در بازگشت به توافق، ایران را از دستیابی به سلاح هستهای محروم خواهد کرد، توجیهی منطقی نیست.