مقام عبودیت پیامبر(ص)
علی جواهردهی
علامه حسنزاده آملی در دروس مختلفی که در حوزه عرفان چون فصوصالحکم و مصباحالانس و حتی اشارات و اسفار ارائه میکردند، بر این باور بودند که مقام عبودیت پیامبر(ص) مقدم بر هر مقام و منزلتی است که ایشان در سیر و سلوک معنوی و باطنی خویش به آن دست یافتهاند و پیامبری، بیوصول به این مقام، شدنی نیست. از اینرو در هنگام قرائت تشهد نماز، گواهی بر عبودیت ایشان، بر گواهی بر رسالت و نبوت حضرت مقدم میشود. این تقدم از باب ظاهری نیست بلکه بیانگر تقدمرتبی است؛ به این معنا که انسان تا به مقام عبودیت نرسد، به مقام پیامبری و رسالت نمیرسد. همه پیامبران پیش از آنکه رسول و یا نبی باشند به مقامت عبدالله بودن دست یافتند.
از آنجا که میان پیامبران از نظر مراتب تقرب الیالله تفاوتهایی است، برتری هر یک به مقدار تقرب به ذات الوهی است که از راه عبادت تحقق مییابد. در میان پیامبران حضرت ختمی مرتب، در مقام «عبده» است.
پیامبر اکرم(ص) با کدح (تلاش) خویش و عنایت الهی توانست به مقام «عبده» دست یابد و سپس به مقام پیامبری برسد؛ زیرا احاطه علمی او نسبت به دیگر پیامبران فراتر است و به مقامی دست مییابد که حتی جبرئیل توانایی شناخت و ادراک آن مقام را ندارد، با آنکه از فرشتگان عرش الهی و کروبین و عالیین است. گزارشهای پیامبر از عالم الوهیت و احدیت و واحدیت از این نظر کاملتر و دقیقتر است و به اموری اشاره میکند که هیچ پیامبری پیش از وی بدان دست نیافته و جز امیرمؤمنان(ع) به حکم «انت تسمع ما اسمع و تری ما اری؛ تو هر آنچه را میشنوم میشنوی و آنچه را میبینم میبینی» (نهجالبلاغه، خطبه 190) بدان دست نیافته و نخواهد یافت. البته به حکم «نحن نور واحد» همه معصومان در حکم امیرمؤمنان(ع) هستند و از همان مقام نبوی بهره میبرند و حتی فاطمه زهرا(س) به حکم «بعضه منی» (پاره تن من) و امام حسین(ع) به حکم «انا من حسین و حسین منی» در یک مقام نشستهاند.
با توجه به جایگاه بلند و ویژه پیامبر(ص)، این پرسش مطرح است که ما چگونه میتوانیم به این مقام دست یابیم و گام در گام آن حضرت(ص) گذاشته و «طابق النعل بالنعل» در مسیر اسوه حسنه حرکت کرده و به مقام عبده و یا دست کم عبدالله و یا عبدالرحمن دست یابیم. در این مطلب به اختصار به این سؤال پاسخ داده شده است.
راه راست عبودیت
اگر تفسیرمان از پرستش و عبودیت، مقامی از مقامات کمالی بلکه کاملترین مقامات انسانی باشد هدف و فلسفه آفرینش نمیتواند جز دستیابی به مقام عبودیتالله باشد. هر کسی باید بکوشد به این فلسفه آفرینش وفادار باشد و به هدفمندی آن باور داشته باشد و در آن مسیر قرار گیرد. این گونه است که آدمی مطلوب و هدف خویش را میبایست «عبده» و یا «عبدالله» و یا «عبدالرحمن» شدن قرار دهد و نهایت هر تلاش و سیر و سلوک علمی و عملی، دستیابی به این مقامات باشد.
خداوند در سوره ذاریات آیه 56 میفرماید: ما خلقت الجمن و الانس الا لیعبدون من جنیان و انسانها را جز برای اینکه مرا پرستش کنند نیافریدم.
عبودیت در اینجا به معنای پیش گفته چیزی جز دستیابی به کمال نیست. در حقیقت عبودیت به معنای راه رهایی از نقص به کمال مطلق است. خداوند در قرآن عبودیت را هدف خلقت دانسته و از مردم خواسته تا در این مسیر قرار گیرند. به معنای آن است که تنها راه رسیدن به کمال مطلق برای آدمیان و جنیان «عبودیت» و «عبادت» است.
براین اساس است که عارفان و اصل و کامل بر این نکته تأکید میکنند که خداوند در آفرینش موجودات در پی سودی برای خود نیست و از عبودیت خلق و یا فرار آنها ضرر و زیانی نصیب خداوند نمیشود؛ زیرا به قول معروف «من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم». از اینرو مخالفت خلق و با راه راست کمالی نمیتواند ضرر و زیانی به خدا داشته باشد و در حقیقت عبودیت به معنای راه دستیابی هر موجودی به خداوندی است که کمال مطلق است و کسی که به خدای کمال مطلق میرسد میتواند خود را در کمال مطلق خویش بیابد. بنابراین گمراهی به معنای نابودی کمالی خود است و کفر به مفهوم پوشاندن توانایی ذاتی و خدادادی است که آن را ضایع میکند و به سخن دیگر از سرمایه زیان میکند و خسران میبیند.
هرکسی که بخواهد خود را بیابد و به خود واقعی برسد باید به خدا برسد که آفریدگار و پروردگار اوست و مطلق کمال و کمال مطلق است. عبودیت راه راستی است که در کوتاهترین و گویاترین و آسانترین شکل، آدمی را به مقصد و مقصود میرساند.
راه پیامبر(ص) راه کسی است که در مقام «عبده» است و لذا میتواند کوتاهترین و آسانترین و دقیقترین راه باشد؛ از این رو آن حضرت میفرماید که از راه من پیروی کنید و گام در گام من بردارید و هیچ از آن تخطی نکنید؛ زیرا پیشتازی و پسروی، قرار گرفتن در معرض خطری است که کمالی را از میان میبرد و یا نقصی را تقویت میکند و آدمی را در لبه پرتگاههای آتش قرار میدهد.
اسلام و راه عبودیتی که از آن به شریعت یاد میشود کاملترین و آسانترین راه سیر و سلوک است که آدمی میتواند از آن بهره گیرد؛ از این رو خداوند در قرآن درباره راه راست پیامبر(ص) برای دستیابی به مقامات پیامبری(ص) میفرماید: «ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه» (انعام، آیه 153) این است راه راست من،از آن پیروی کنید.
حقیقت عبودیت از نظر روایات
درباره حقیقت عبودیت روایات بسیاری وارد شده است. البته روایات براساس بینش و نگرش مخاطبان وارد میشود و به حکم: نحن معاشر الانبیاء نکلم الناس بقدر عقولها؛ پیامبران به میزان عقل و هوش مردمان با آنان سخن میگویند.(بحارالانوار، ج77، ص140) هر یک از این روایات با توجه به خصوصیات و روحیات افراد پرسشگر وارد شده است و از سوی دیگر به مرتبهای از مراتب عبودیت اشاره میشود. در اینجا به سبب مجال کوتاه تنها به یکی از آنها اشاره میشود. این روایات از امام صادق نقل شده است و پرسشگر خواهان آگاهی به حقیقت عبودیت میباشد.
راوی میگوید: گفتم: یااباعبدالله، حقیقت عبودیت چیست؟ فرمود: به سه چیز میتوان این حقیقت را دریافت. یکی اینکه بندگان آنچه را که خداوند به آنها بخشیده است ملک خود ندانند، زیرا بندگان خدا مالک نیستند و هرچه دارند از خدا میباشد و هرجا خدا امر کند باید خرج کنند.
دوم اینکه بندهای هرگز قدرت ندارد با فکر و اندیشه خود کارهای خود را اداره کند، سوم اینکه هرچه خداوند به او امر کرده و یا از آن نهی کرده به کار گیرد و از اوامر و نواهی خدا سر باز نزند.
هرگاه بندهای چیزی را مالک خود نداند مال را انفاق میکند.
هرگاه بندهای امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد که با عقل و تدبیرش نمیتواند امور خود را آنطور که هست اداره کند، گرفتاریهای دنیا و مصائب آن بر او گوارا میشود، هرگاه بندهای به اوامر و نواحی خداوند گردن نهد دیگر با مردم جدال و مناقشه نمیکند و آنها را آزار نمیدهد.(مشکاهًْالانوار، ترجمه عطاردی، ص308)
اخلاص، راه عبودیت
در آیات قرآن اخلاص یعنی اینکه آدمی تنها خداوند را در کارها و زندگیاش در نظر داشته باشد، به عنوان راه عبودیت یاد شده است.
حضرت ابراهیم(ع) میفرماید: همه زندگی از نماز و عبادت و خواب و خوراک و نشست و برخاستم برای خداست: ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین.(انعام، آیه 162) بر همین راه و روش است که اهلبیت(ع) به مقاماتی دست مییابند که خداوند در سوره انسان (دهر) بدان پرداخته است؛ زیرا آنان همه زندگی را براساس وجهالله تنظیم کردهاند و در هیچ موردی وجهالدنیا و وجهالخلقی و یا وجه خودی مراد و مطلوب عمل آنان نیست.
اخلاص است که آدمی را به کمال مطلق میرساند و هرگونه معراج و سیر و سلوکی بدان تحقق مییابد. با این نظر میتوان گفت که عبودیت خداوند منحصر در پرستش وی به شکل آیینهای خاصی نیست بلکه اگر کسی همانند پیامبران واصل از جمله حضرت ابراهیم(ع) زندگی و خواب و خوراک خویش را همانند عبادت خویش لوجهالله و از روی اخلاص به جا آورد در حقیقت در مسیر عبودیت گام برداشته است. این همان چیزی است که در روایات و آیات قرآن چون آیات سوره دهر بدان اشاره شده است.
آیات قرآن بیانگر این معنا است که عبودیت تنها راه وصول به خدا و اخلاص تنها راه دستیابی به مقام عبودیت است و برای رسیدن به اخلاص لازم نیست که تنها به عبادت آیینی که در کلام حضرت ابراهیم(ع) از آن به نسک تعبیر شده است بسنده کرد بلکه باید همه زندگی از گفتار و رفتار و عبادت و مانند آن برای خدا باشد.