انذار؛ وظیفهای همگانی
محمداحسان آزادی
در ادبیات فارسی مفهوم واقعی انذار را میتوان در یکی از ضربالمثلهای شعری بسیار معروف یافت. آنجا که میگوید: چو میبینی که نابینا و چاه است/ اگر خاموش بنشینی گناه است. براساس آموزههای قرآنی بشارت، رسالت پیامبران است، ولی انذار وظیفه همگانی است. نویسنده در این مطلب بر آن است تا فلسفه، ارزش، اهمیت، شیوه و نیز آثار و برکات انذار را براساس تعالیم وحی بیان کند.
* * *
مفهومشناسی انذار
واژه انذار در فارسی بیم دادن معنا شده است که البته برگردان نارسایی است؛ زیرا بیم دادن و ترساندن ترجمه تخویف است. مثلا اگر کسی در محلی عبور میکند؛ شخصی ناگهان در جلوی پایش ترقهای به زمین بزند، او میترسد؛ این را تخویف میگویند، ولی انذار نیست و نمیتوان در این موارد به جای تخویف از واژه انذار استفاده کرد.
در حقیقت انذار اعلام خطر است؛ یعنی اگر آینده خطرناکی در پیش روی کسی قرار داشته باشد؛ اگر شما از حالا به او خبر دهید و او را بترسانید، این نوع خاص از ترساندن را انذار گویند. بهنظر میرسد که واژه هشدار که امروز در فارسی معمول شده است با این مفهوم نزدیکتر است. پس پیامبران هشداردهنده هستند.(مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد ۱و۲، صفحه ۱۴۱)
پس برگردان نزدیک به مفهوم و معنای انذار همان هشدار فارسی است. واژه هشدار، در اصل، فعل امر از «هُش داشتن» است که به شکل مصدر به کار رفته و در معنای مراقب و مواظب بودن به کار میرود. (علیاکبر دهخدا، لغتنامه، زیر نظر: محمد معین، تهران، سیروس،۱۳۳۷، چ ۱، ج ۴۹، ص۲۲۱)
معادل نسبی این واژه در عربی، «انذار» و «تحذیر» است. چنانکه در لسانالعرب، واژه انذار، آگاه کردن همراه با پرهیز دادن و ترساندن معنا شده است.(ابنمنظور، لسانالعرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ﻫـ . ق، چ ۱، ج ۱۴، ص۱۰۰)
راغب اصفهانی نیز انذار را به معنای خبری تعریف میکند که همراه با ترساندن است،.(راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، بیروت، الدار الشامیه، ۱۴۲۳ هـ .ق، چ ۳، ص ۲۲۳)
تحذیر نیز بر وزن «تفعیل»، اصل مادهاش «حذر» به معنای پرهیز دادن و ترساندن مخاطب از امری ترسناک است.(همان پیشین)
پس واژه بیم در برابر امید که در فارسی بهعنوان نقیضان به کار میروند، بخشی از مفهوم انذار و بشارت را میرسانند نه تمام معنای آن؛ اما واژه هشدار در بیان معنای انذار، رساتر است.
البته باید توجه داشت که واژه نذر گاه به معنای تقدیم چیزی به پیشگاه خدا یا رشوه به کار میرود که در عرف مردم بسیار معروف و مشهور است؛ زیرا برای گرفتن حاجتی نذر میکنند و با اجرای صیغه نذر، خود را متعهد و ملتزم میدانند که اگر حاجتشان برآورده شد آن کار را انجام دهند.
عناصر انذار
بر اساس تعریفی که راغب اصفهانی گفته، انذار، از ریشه «نذر» همان گزارش و ابلاغى است که با ترساندن و بیم دادن همراه باشد.(راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ص ۲۲۳)
در انذار، سه ویژگى وجود دارد که سبب تمایز آن با تخویف شده است: ۱. انگیزه در انذار، فقط محبّت و علاقه و احسان به فردِ انذار شده است؛(معجم الفروق اللّغویّه، ذیل واژه نذر)؛
۲. انذار، همراه با بیان شىء مورد انذار است؛(همان)؛ ۳. انذار، بیم دادن بهوسیله سخن است؛(التحقیق، مصطفوی، ذیل واژه نذر) در حالى که تخویف در مقایسه با هر یک از سهمورد، عمومیّت دارد.
پس تا زمانی که این سه مولفه و عنصر در سخن و خبری جمع نشده باشد، آن را انذار نمیگویند.
فلسفه انذار(هشدار)
فلسفه و هدف از انذارها و هشدارهای الهی اموری چند است که در آیات قرآن به آنها توجه داده شده است. مهمترین اهداف و فلسفه انذارها اموری چون اتمام حجت بر مردم(نساء، آیه ۱۶۵)، مائده، آیه ۱۹؛ یس، آیات ۶۹ و ۷۰)، اجتناب از گناه و برحذر داشتن از آن (توبه، آیه ۱۲۲)، ایجاد روح تقوا(زمر، آیه ۱۶)، یا ایجاد گرایش به تقوا(انعام، آیه ۵۱؛ طه، آیه ۱۱۳)، تذکر، پند و عبرتگیری(شعراء، آیات ۲۰۸ و ۲۰۹؛ قصص، آیه ۴۶؛ طه، آیه ۱۱۳)، هدایت به سوی حق و خداوند و راه راست(سجده، آیات ۲ و ۳؛ فاطر، آیه ۴۲) است.
ابزارهای انذار الهی
خداوند برای انذارهای خویش از ابزارهای چندی استفاده کرده است. با نگاهی به آیات قرآن میتوان دریافت که خداوند از سه ابزار مهم برای انذار مردم استفاده کرده است:
1. کتب آسمانی از جمله قرآن: خداوند برای انذار مردم از کتب آسمانی بهویژه قرآن استفاده کرده است. خداوند در قرآن در بیان جایگاه خود قرآن در انذار به مردم، از قرآن بهعنوان وسیله هشدار به انسانها(انعام، آیات ۱۹ و ۹۲؛ اعراف، آیه ۲ و آیات دیگر)، ابزار انذاردهنده به انسانهاى آگاه(فصلت، آیات ۳ و ۴)، وسیله هشدار به صاحبان خرد(یس، آیات ۶۹ و ۷۰)، وسیله انذار به زندهدلان و اهل ایمان(همان)، وسیله انذار پیامبر(صلىاللهعلیهوآله) به ستمگران(احقاف، آیه ۱۲)، وسیله هشدار به مردم از عذاب شدید الهى(کهف، آیات ۱ و ۲) و وسیله هشدار دادن محمّد(صلىاللهعلیهوآله) به دشمنان سرسخت اسلام(مریم، آیه ۹۷) یاد کرده است و در آیات ۵۰ و ۵۱ سوره انعام بیان میکند که پیامبر(صلىاللهعلیهوآله)، موظّف به انذار خائفان از قیامت بهوسیله قرآن است.
2. معجزات: از دیگر وسایل و ابزارهای انذار مردمان که در قرآن از آن یاد شده، معجزات الهی پیامبران است که به هدف اثبات رسالت و تثبیت رسولان از سوی خداوند به پیامبران داده میشود. خداوند در آیه ۵۹ سوره اسراء میفرماید که معجزات الهى، وسیله هشدار و اخطار به انسانهاست.
3. دوزخ: از دیگر ابزارهای بسیار مهم خداوند در کتب آسمانی و از جمله قرآن، استفاده از دوزخ است. بهعنوان نمونه خداوند در آیات ۲۶ تا ۳۶ سوره مدثر، جهنّم را بهعنوان وسیلهاى براى هشدار و انذار انسانها مورد استفاده قرار داده است.
پیامبران موظف بودند تا مردم را نسبت به تکذیب اموری چون قیامت، حسابرسی، عذابهای دوزخ، معاد و رستاخیز و مانند آن انذار دهند و آنان را به مسیری هدایت کنند که از عواقب بد اعمال خودشان در امان بمانند.(طور، آیات ۱۱ و ۱۴؛ واقعه، آیات ۴۷ تا ۵۵ و آیات بسیار دیگر)
موارد انذار
در آیات قرآن گروههایی خاص بهعنوان کسانی که باید انذار شوند مطرح شدهاند؛ زیرا رفتار آنان بهگونهای است که اگر ادامه یابد آنان را به دوزخ و عذابهای آن سوق میدهد. در حقیقت هشدارباش نسبت به کسانی خاص مورد تأکید است؛ زیرا راه و رویه آنان سرانجامی جز دوزخ و عذابهای آن نخواهد بود.
این گروهها عبارتند از: استهزاگران آیات الهى و پیامبران(انعام، آیات ۴ تا ۶؛ مائده، آیات ۱۰ و ۱۱)، اشراف و مرفهان ناسپاس(نحل، آیه ۱۱۲؛ مزمل، آیات ۱۱ و ۱۲؛ سباء، آیه ۳۴)، افزونطلبان(تکاثر، آیات ۱ تا ۶)، بازیگران با دین و نیز فریبخوردگان دنیا(انعام، آیه ۷۰)، پیروان شیطان(نساء، آیات ۱۱۹ تا ۱۲۱؛ حجر، آیات ۴۲ و ۴۳)، تفرقهافکنان(انعام، آیه ۱۵۹)، توطئهگران(حج، آیات ۴۹ تا ۵۱)، حرامخواران(نساء، آیات ۱۶۰ و۱۶۱)، دشمنان خدا و پیامبران بهویژه دشمنان سرسخت دین(مریم، آیه ۹۷؛ مجادله، آیات ۵ و ۶)، دنیاطلبان و تارکان آخرت(قیامت، آیه ۲۰ تا ۲۹؛ یونس، آیات۷و۸؛ اسراء، آیه ۱۸)، رباخواران(بقره، آیه ۲۷۵؛ آلعمران، آیات ۱۳۰و۱۳۱)، شکنجهگران اشخاص باایمان(بروج، آیه ۱۰)، طغیانگران(ص، آیات ۵۵ و ۵۷)، ستمگران(بقره، آیه ۱۱۴)، عهدشکنان و نقضکنندگان پیمان(نحل، آیات ۹۱ تا ۹۵)، غافلان از آیات الهى(یونس، آیات ۷ و ۸)، قاتلان متجاوز و ستمگر(نساء، آیات ۲۹ و ۳۰)، کافران(فاطر، آیات ۳۶ و ۳۷)، ناسپاسان و کفرانکنندگان نعمت(ابراهیم، آیات ۲۸ و ۲۹)، گمراهان(واقعه، آیات ۵۱ تا ۵۶)، گناهکاران(ابراهیم، آیات ۴۸ تا ۵۲)، مانعان ذکر خدا(بقره، آیه ۱۱۴)، متخلّفان جهاد(توبه، آیه ۸۱) و مانند آنان.
روش، زمینهها و موانع انذار
از آنجایی که انذار بیشتر در قالب سخن بیان میشود، باید اموری را در نظر داشت که عبارتند از: بهرهگیرى از شیوایى و رسایى سخن، (مریم، آیه ۹۷)، صراحت و دورى جستن از ابهامگویى(اعراف، آیه ۱۸۴؛ هود، آیه ۲۵)، لزوم رعایت نرمى سخن و دورى از خشونت در انذار(طه، آیات ۴۴ تا ۴۸) تا هشدار در مخاطب و شنونده تأثیر بگذارد.
از آیه ۱۲۲ سوره توبه به دست میآید که از هر قوم و ملتی گروهی برای یادگیری دین بروند تا به انذار مردم خویش بپردازند. از همین آیه به دست میآید که فقیهان و عالمان دین، موظّف به مقدّم داشتن انذار قوم خود هستند، چرا که پذیرش مردم نسبت به سخنان هم قومیها بیشتر است و از سوی دیگر انسان نخست باید خودش و خانواده خویش را از آتش دوزخ دور نگه دارد.(تحریم، آیه ۶؛ شعراء، آیه ۲۱۴)
البته انذار زمانی بیشتر تأثیر میگذارد که زمینه پذیرش وجود داشته باشد. از نظر قرآن اموری چون خردورزی(یس، آیات ۶۹ و ۷۰) ایمان(اعراف، آیات ۲ و ۱۸۸)، ترس از خدا در نهان(فاطر، آیه ۱۸؛ یس، آیه ۱۱)، ترس از قیامت(انعام، آیه ۵۱)، اطاعت و پیروى از یادآورىهاى قرآن(یس،آیه ۱۱) و برپاداشتن نماز(فاطر، آیه ۱۸) مهمترین نقش را در تأثیرپذیری
انذار دارد.
از نظر قرآن اموری چون استکبار(فاطر، آیات ۴۲ و ۴۳)، رویگردانى از آیات و معجزات الهی(قمر، آیات ۲ تا ۵)، تکذیب آیات خدا(همان)، جدال باطل(کهف، آیات ۵۵ تا ۵۷)، جهل و نادانی (احقاف، آیات ۲۱ تا ۲۳)، حقناشنوایى(انبیاء، آیه ۴۵)، خوشگذرانی(سباء، آیه ۳۴)، عدم تعقل و سفاهت(ملک، آیات ۶ تا ۱۰)، عقیده باطل(اعراف، آیه ۶۹)، غفلت(مریم، آیه ۳۹)، کفر(یونس، آیه ۱۰۱)، کوردلی(بقره، آیات ۵ و ۷) و پیروی از هواهای نفسانی(قمر، آیات ۳ تا۵) از مهمترین موانع پذیرش انذار و تأثیرگذاری آن است.
انذار، وظیفه همگانی
انذار یکی از مهمترین راههایی است که قرآن و خداوند برای هدایت مردم از آن استفاده کرده است. اصولا وظیفه همگانی آن است که دیگران را انذار کنند. از آیات قرآن این معنا به دست میآید که در هر ملت و قومی هشداردهنده وجود داشته و خواهد داشت ولی لزوما به معنای وجود بشارتدهنده نیست. آنچه مهم است وجود کسی است که هشدار دهد(ملک، آیه ۸).
خداوند به صراحت در آیه ۲۴ سوره فاطر میفرماید: وَإِن مِّنْ أُمَّهًٍْ إِلَّا خلَا فِیهَا نَذِیرٌ؛ و هیچ امّتى نبوده مگر اینکه در آن هشداردهندهاى بوده است.
البته اینکه در همه امتها یک هشداردهنده بوده به معنای آن نیست که حتما در همهجا پیامبران حضور داشته باشند و بلکه ممکن است که در برخی جاها تنها رسولانی از سوی پیامبران رفته و انذار دادهاند. نذیر لزوما به معنای پیامبر نیست. از آیه ۱۱۲ سوره توبه به دست میآید که عالمان و فقیهان که درس دین میآموزند در مقام انذار باید نذیر
باشند.
در خود حجاز، پیامبر(ص) به همه جای آن سفر نکرده بلکه فرستادگانی را فرستاده تا انذار کنند. پس آنچه اهمیت دارد وجود نذیر و انذار است نه حضور پیامبر.
به هر حال، معنای وجود هشداردهنده در همه امت آن نیست که در هر شهر و دیار پیامبرى مبعوث شود، بلکه همین اندازه که دعوت پیامبران و سخنان آنها به گوش جمعیتها برسد، کافى است.