اخبار ویژه
عملیاتی کردن کریدور شمال به جنوب یعنی 20 میلیارد دلار در سال
اگر توافقات معطل مانده با روسیه پیگیری شود، ایران میتواند سالانه
20 میلیارد دلار فقط از طریق ظرفیت ترانزیتی درآمد کسب کند.
این ارزیابی را روزنامه فرهیختگان ضمن مرور ظرفیتهای همکاری ایران و روسیه، عنوان کرد، مینویسد: سال 2000 که پوتین رئیسجمهور فدراسیون روسیه شد، طرح راهگذر شمال - جنوب را مطرح کرد که یک مسیر ترانزیتی بسیار مهم است. این مسیر، جایگزین مسیر سنتی رسیدن بار و محصولات موردنیاز روسیه از کانال سوئز به این کشور میشود و یکسوم بازه زمانی مسیر سنتی گذشته است و فدراسیون روسیه را به شبهقاره هند متصل میکند. همان سال 2000، ایشان در سنپترزبورگ نشستی برگزار کرده و از سران وقت جمهوری اسلامی ایران و هند برای شرکت در این نشست دعوت کردند و در آن زمان، برای این موضوع، «توافقنامه عملیاتی راهگذر شمال - جنوب» به امضای طرفین رسید. بیش از 22 سال است که از این اتفاق گذشته و این مسئله راهگذر شمال - جنوب
با فرازوفرودهای متعددی همراه بوده است. چند سال بعد از امضای این توافقنامه عملیاتی بود که پوتین در سفر به ایران که با مقام معظم رهبری هم دیدار داشت، مجددا درباره چابهار صحبت کرد. او اعلام کرد بندر چابهار، منطقهای با ظرفیتهای بالای ژئوپلیتیکی است. از نظر وی چابهار میتواند به قطب ترانزیتی در منطقه اقیانوس هند و خلیج فارس تبدیل شود و به همین دلیل روسیه آماده سرمایهگذاری در چابهار است. بیان چنین اظهاراتی از سوی پوتین نشان میدهد عزم طرف روسی سالها برای سرمایهگذاری در این منطقه جزم بوده است، زیرا هرچه تنش روس با غرب افزایش پیدا کند، احتمال اینکه طرف آمریکایی محدودیت بیشتری برای روسیه در رسیدن محصول به این کشور ایجاد کند، افزایش پیدا خواهد کرد. این مسیر ترانزیتی سنتیای که الان روسها برای انتقال کالا از آن استفاده میکنند، نمیتواند برای آنها در آینده کارآمد باشد؛ مسیری که عمده محصولات روسیه از مبدأ چین و هند از طریق آن میگذرد و نقشه آن اینگونه است که از اقیانوس هند شروع میشود و بعد از آن در کانال سوئز و سپس دریای سیاه امتداد مییابد، این مسیر بسیار طولانی است و در آن احتمال رخدادن تنشهای متعدد و احتمالات مختلف دیگر وجود دارد.
در چند وقت اخیر برخی رویدادهای سیاسی در فضای بینالملل در اجراییشدن طرح ترانزیتی شمال به جنوب مزید بر علت شد، این رویدادها عبارتند از، عضویت ایران در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، زیرا کشورهای عضو این اتحادیه بهدنبال یک مسیر ترانزیتی خوب و مناسب برای انتقال کالاهای خود هستند و در همین راستا مسیر ترانزیتی شمال به جنوب تا حد زیادی میتواند این توقع آنها را برآورده کند.
دومین رویداد نیز مربوط میشود به عضویت دائم ایران در پیمان شانگهای، برای کشورهای عضو این پیمان مسائل مربوط به کریدورها و مسیرهای ترانزیتی بسیار مهم است.
در سفر اخیر آقای رئیسی به مسکو، پوتین میگوید سطح مبادلات تجاری میان ایران و روسیه مناسب نیست، یکی از مهمترین مشکلاتی که باعث شده سطح مبادلات تجاری میان ایران و روسیه در سالهای گذشته پایین باشد مربوط میشود به عملیاتی نشدن و نبود زیرساختهای ترانزیتی در ایران. بنابراین اگر بخواهیم به حجم خوبی از مبادلات با روسیه برسیم باید زیرساختهای آن را نیز بهطور کامل فراهم و عملیاتی کنیم. در چند سال گذشته یکی از دلایلی که باعث شده عملیاتیشدن راهگذر ترانزیتی شمال به جنوب به تعویق بیفتد، نگرانی غربیها از مبدل شدن ایران به قطب ترانزیتی منطقه بوده است، زیرا با اجرایی شدن طرح راهگذر شمال به جنوب، ایران سالانه حدود 20 میلیارد دلار درآمد حاصل از ترانزیت خواهد داشت و خود این درآمد تا حد زیادی میتواند وابستگی ایران به فروش نفت را کاهش دهد.
رئیس اسبق موساد: برای چین ایران از اسرائیل مهمتر است
در حالی که دولت آمریکا به دولت بنت بهخاطر موافقت اسرائیل با ادامه سرمایهگذاریهای چین، هشدار میدهد، رئیس پیشین موساد، گفت برای چین، مناسبات با ایران بسیار مهمتر از رابطه با اسرائیل است».
وبسایت رادیو فردا در گزارشی نوشت: یک مقام ارشد وزارت امور خارجه در دولت بایدن تایید کرد که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه، در دیدار با وزیر خارجه اسرائیل، در مورد خطرات ناشی از همکاریهای اسرائیل و چین، با صراحت سخن میگوید و ادامه همکاری و سرمایهگذاری چینیها در اسرائیل را خطری مشترک برای منافع ملی آمریکا و اسرائیل میداند.
به نوشته روزنامه جروزالم پست، مقامات دولت جو بایدن به تازگی نیز با ایال خولاطا، مشاور امنیت ملی دولت اسرائیل که به واشنگتن سفر کرده بود، درباره همکاریها با چینی سخن گفتهاند. اما مقامات ارشد وزارت امور خارجه آمریکا کردند که نگرانیهای دولت بایدن درخصوص برخی مسائل خاص در همکاری اسرائیل و چین، کماکان باقی مانده است.
به نوشته رسانههای اسرائیل، هرچند امارات نیز با چین همکاری گسترده دارد و از جمله از فناوری چینی هوآوی در سیستم ارتباطی خود استفاده میکند، اما سرمایهگذاری و همکاری چین و اسرائیل، بیشتر باعث نگرانی آمریکا است.
مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا گفت که آمریکا چین را بهعنوان رقیبی میبیند که نظم مبتنی بر قوانین جاری بینالملل را به چالش میکشد.
در بهار سال ۲۰۲۰، مایک پمپئو، وزیر خارجه وقت آمریکا، در سفر به اسرائیل، به دولت بنیامین نتانیاهو خبر داد که واشنگتن فشار بر چین را گسترش خواهد داد. رسانههای اسرائیل در آن زمان گفته بودند که این کشور در نزاع و رقابت سخت میان آمریکا و چین گرفتار شده، اما عملاً سیاست اسرائیل در قبال چین تغییری نکرد.
در پی تغییر دولت در اسرائیل نیز، هرچند دولت نفتالی بنت کمیسیونی در وزارت دارایی برای نظارت بر سرمایهگذاریهای چین در اسرائیل برپا کرد و اندکی احتیاط بیشتر در قبال نزدیکی به چین نشان داد، اما عملاً چین کماکان سومین شریک بزرگ تجاری اسرائیل است.
رادیو فردا در پایان نوشت: برخی از مقامات ارشد امنیتی پیشین اسرائیل سرمایهگذاریهای کلان چین در اسرائیل را «خطر»، بهویژه در ارتباط با ایران، توصیف کردهاند. افرائیم هالوی، رئیس پیشین موساد، گفته است که کنترل چین در زمینههای راهبردی، مانند زیربناهای ملی، شرکتهای تولید غذا و تشکیلات مالی اسرائیل، به توان اسرائیل در مقابله با ایران لطمه خواهد زد زیرا «برای چین مناسبات با ایران بسیار مهمتر از رابطه با اسرائیل است». چین و جمهوری اسلامی ایران نیز به تازگی قرارداد ۲۵ ساله همکاریهای گسترده خود را نهایی کردند.
هدف آمریکا از توافق موقت دسترسی به مکانیسم ماشه تحریمهاست
چند هفته پس از تبلیغ «توافق موقت با آمریکا» توسط روزنامه اصلاحطلب، یک روزنامه وابسته به این طیف تصریح کرد: توافق موقت، راه رسیدن آمریکا به مکانیسم ماشه (باز گرداندن خودکار تحریمها بدون نظر سایر اعضای شورای امنیت) است.
روزنامه آرمان از قول جلال ساداتیان دیپلمات سابق مینویسد: آمریکا تحت فشار اسرائيــل خطاب به ایران عنــوان میکند ایران باید تولید اورانیوم غنی شده را متوقف کنـد و سانتریفیوژهایی که به کار گرفته را جمع کند و تحویل بدهـد و از کشور خارج شود تا دیگر ایران نتواند از آن استفاده کند. در مقابل ایران نیز عنوان میکند این آمریکا بوده که از برجام خارج شده و تعهدات خود را انجام نداده است. به همین دلیل باید همه تحریمها علیه ایران را بردارد. این تحریمها نیز شامل تحریمهای سازمان ملل، تحریمهای آمریکا اعم از کنگره و دولتی و تحریمهایی است که در گذشته در رابطه با حقوق بشر علیه ایران صورت گرفته است. ایران معتقد است همه این تحریمها باید برداشته شود و از سوی دیگر باید به ایران فرصت داده شود تا در این زمینه راستیآزمایی صورت بگیرد. از همه مهمتر اینکه ایران خواستار ضمانتهای لازم برای عدم خروج مجدد آمریکا از برجام است. ایران همچنین به دنبال این است که آمریکا و کشورهای اروپایی از مکانیسم ماشه استفاده نکنند.
سفیر اسبق ایران در انگلیس، در پاسخ این سؤال که «چرا پیشنهاد توافق موقت در مذاکرات مطرح شده است؟ چنین توافقی چه ویژگیهایی خواهد داشت؟»، گفت: به دلیل اینکه روند مذاکرات طولانی شده پیشنهاد توافق موقت مطرح شده. در این توافق موقت قرار است دو طرف امتیازاتی را به هم بدهند. به عنوان مثال میزان صادرات نفت ایران در روز افزایش پیدا کند و از طريـق مکانیسمهایی در نظر گرفته میشود پول ایران نیـز قابل دسترسی باشد. برای اینکه حسن نیت خود را نیز در این زمینه نشان بدهند به ژاپن گفته شده بخشی از داراییهای موجود در این کشور در زمینه دارو که برای خرید واکسن بوده را به ایران پرداخت کنند و از سوی دیگر از کره جنوبی نیز خواسته شد بدهی ایران در سازمان ملل را بپردازد تا حق رأی ایران در سازمان ملل دوباره بازگردانده شود. در چنین شرایطی آمریکا موضوع آزادسازی زندانیان در ایران را نیز مطرح کرده و عنوان کرده ایران باید این زندانیان که دارای تابعیت دوگانه هستند را آزاد کند. در چنین شرایطی دو طرف میتوانند به سمت توافق موقت گام بردارند. ایران نیز معتقد است توافق موقت میتواند به معنای بازگشت آمریکا به برجام باشد و در چنین شرایطی میتواند با فعال کردن مکانیسم ماشه فشارهای جدیدی را به عمل بیاورد. در شرایط کنونی به دلیل اینکه آمریکا عضو برجام نیست نمیتواند از مکانیسم ماشه استفاده کند اما اگر براساس این توافق موقت آمریکا دوباره به برجام بازگردد استفاده از این مکانیسم برای این کشور میسر خواهد شد.
در صورتی که آمریکا با یک توافق موقت وارد برجام شود و پس از آن از این مکانیسم علیه ایران استفاده کند وجود دارد. در چنین شرایطی آمریکا میتواند قطعنامههای سازمان ملل را درباره ایران فعال کند.
طرف قابل سرزنش برجام آمریکاست نه ایران
«احتیاط و بیاعتمادی ایران به آمریکا در مذاکرات برجامی قابل درک است. آمریکا اعتماد را از بین برده و باید برای احیای برجام، به تقصیر خود اذعان کند».
مجله آمریکایی «یورو آسیا ریویو» ضمن انتشار تحلیل فوق نوشته، بحران هستهای ایران را ایالات متحده آمریکا در طول سالیان متمادی و اغلب با همدستی اروپا پدید آورده است. گرت پورتر پژوهشگر قدیمی، این بحران را «دستساز آمریکا و اسرائیل» میداند.
رهبران ایران، آیتالله خمینی و آیتالله خامنهای و سایر مقامات ارشد این کشور بارها به صراحت اعلام کردهاند که ساخت بمب هستهای خلاف اعتقادات و فقه اسلامی است. باور این نکته برای من دشوار نیست. ایران حتی در زمان جنگ عراق حاضر نشد از سلاحهای شیمیایی استفاده کند، چرا که استفاده از این سلاحها را غیراسلامی میدانست.
در جنگ ایران و عراق، تهران بر ارزشهای خود پایبند ماند، حال آنکه آمریکا اینگونه نبوده و از اصول اخلاقی خودش (چه اصول مسیحیت و چه اصول مبتنی بر روشنفکری سکولار) پیروی نکرد. واشنگتن- همانند بسیاری از دولتهای اروپایی- تسلیحات و اطلاعات پیشرفته را در اختیار صدام حسین گذاشت.
در سال 2004، جورج بوش آشکارا از تایید توافق بین ایران و انگلیس، آلمان و فرانسه خودداری کرد، توافقی که ایران را متعهد میکرد برنامه هستهای کاملاً محدودی را دنبال کند که تهدید گسترش سلاحهای هستهای به شمار نمیرفت. بوش با هدف «تغییر رژیم» این توافق را مسموم کرد.
بوش یافتههای سازمان برآورد اطلاعات ملی دولت خودش در سال 2007 میلادی را نادیده گرفت. طبق این یافتهها، ایران تحقیقات مربوط به تسلیحات هستهای را در سال 2003 متوقف کرده بود.
اکنون، در دوران ریاست جمهوری جو بایدن، آمریکا با دشواری بسیار در تلاش است تا رابطهای مبتنی بر اعتماد را با رهبران ایران ایجاد کند. اما اگر واشنگتن بخواهد تهران را متقاعد کند که سیاست ایالات متحده واقعاً تغییر کرده است، باید بیشتر به سمت موضع ایران متمایل شود. قابل درک است که ایرانیها نسبت به لغو توافق برای بار دوم توسط آمریکا در آینده محتاط باشند. هیچکس نمیتواند از این بابت آنها را سرزنش کند.
کسی که اعتماد را از بین برده مسئول اعتمادسازی دوباره است. در مذاکرات کنونی وین آمریکا باید به تقصیر خود اذعان کند. فقط در این صورت است که توافق نهایی حاصل خواهد شد و ترس از دستیابی ایران به بمب هستهای به پایان خواهد رسید.