kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۴۹۶۲
تاریخ انتشار : ۰۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۹
شخصیت همه‌جانبه حضرت زهرا(س) در رهنمودهای رهبر انقلاب 

هم‌رتبه با پیغمبر و امام

 
 
 
 
مقامات فاطمه‌ زهرا (س)
«فاطمه‌ زهرا، صدیقه‌ کبری‌(س)، بزرگ‌ترین بانوی تاریخ بشر، افتخار اسلام، افتخار این دین و افتخار این امت است. مقام فاطمه‌ زهرا(س) از جمله‌ آن مقاماتی است که تصور آن برای انسانهای معمولی، انسانهای متعارف- امثال ماها- یا ممکن نیست یا دشوار است؛ نه به حسب مسئولیت رسمی، پیغمبر است؛ نه به حسب مسئولیت رسمی، امام و جانشین پیغمبر است؛ اما در رتبه، در حد پیغمبر و امام است. ائمه‌ هدی(علیهم‌السّلام) نام مبارک فاطمه‌ زهرا را با عظمت و با تجلیل می‌­بردند؛ از معارف صحیفه‌ فاطمی نقل می­‌کردند، اینها چیزهای بسیار عظیمی است.» (13/03/1389)
«زبان قاصر است، دل قاصر است، ذهن قاصر است که بخواهد از این مقام بلند تعریف و تجلیل کند؛ این موجود انسانی، این دختر جوان، این‌همه فضیلت، این‌همه درخشندگی، این‌ همه کبریا و عظمت که کسی مثل پیغمبر وقتی فاطمه‌ زهرا بر او وارد می‌­شد، (قام الیها)؛ نه فقط بلند می­‌شد، بلکه بلند می­‌شد و به سمت او می‌­رفت. یک وقت یکی وارد اتاق می­‌شود، شما به احترامش بلند می­‌شوید؛ یک وقت کسی وارد اتاق می‌­شود، شما با‌ اشتیاق به طرفش می­‌روید. اینها مگر شوخی است؟ این بحثِ پدر- فرزندی نیست. پیغمبر خدا اینجور از فاطمه‌ زهرا تجلیل می‌­کند؛ رضای او را رضای خود، رضای خود را رضای خدا؛ سخط(خشم) او را سخط خود، سخط خود را سخط خدا اعلام می­‌کند؛ اینها مقامات فاطمه‌ زهرا است.» (23 /02/1391 )
یک رهبر به تمام معنا
«فاطمه‌ زهرا(س) در نقش یک رهبر واقعی [است]؛ همان­طور که امام بزرگوار فرمودند که اگر فاطمه‌ زهرا مرد بود، پیغمبر می‌شد. [این] خیلی حرف عجیبی است، خیلی حرف بزرگی است و جز از زبان کسی مثل امام بزرگوار که هم عالم بود، هم فقیه بود، هم عارف بود، انسان این حرف را نمی‌­تواند بشنود؛ امّا ایشان گفته است این حرف را. [فاطمه­‌ زهرا] این است؛ یعنی یک رهبر به تمام معنا، مثل یک پیغمبر، مثل یک هدایتگر عموم بشر؛ در این حدّ و در این اندازه زهرای اطهر، دختر جوان، ظاهر می­‌شود؛ این زنِ اسلام است.» 29/۱۲/1395
برترین زن صدّيق
«ارزش فاطمه‌ زهرا(س) به عبوديت و بندگى خداست. اگر بندگى خدا در فاطمه‌ زهرا(س) نبود، او صديقه‌ كبرى نبود. صدّيق يعنى چه؟ صدّيق كسى است كه آنچه را مى‌انديشد و مى‌گويد، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه اين صدق، بيشتر باشد، ارزش انسان بيشتر است؛ مى‌شود صدّيق؛ «اولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين». «صدّيقين» پشت‌سر «نبيين»اند. اين بزرگوار صديقه كبرى است؛ يعنى برترين زن صديق. اين صديق بودن به بندگى خداست. اگر بندگى خدا نمى‌كرد، صدّيقه‌ كبرى نمى‌شد. اساس، بندگى خداست.» (05/05/1384)
نسل پربرکت فاطمه(س)
«يك جنبه‌ ديگر، نسل مبارك اين بزرگوار است كه تطبيق سوره‌ كوثر با فاطمه‌ زهرا(س)- اگر در آثار حديثى ما هم نيامده باشد- يك تطبيق مصداقى درست است؛ اين همه بركات بر خاندان پيغمبر، بر يكايك ائمه‌ هدى(عليهم‌السّلام)! عالم پُر است از نغمه‌هاى دلنواز فردى و اجتماعى و دنيایى و اخروى كه از اين حنجره‌هاى پاك برخاسته؛ حسين‌بن على، زينب كبرى، امام حسن مجتبى، امام صادق، 
امام سجاد؛ هر كدام از ائمه. ببينيد چه غوغایى است در عالم معرفت، در عالم معنويت، در بزرگراه هدايت از كلمات اين بزرگواران و درس‌هاى آنها و معارف آنها! اين نسل فاطمه‌ زهراست.» (14/04/1386)
عبادت نمونه
«عبادت فاطمه‌ زهرا(س) يك عبادت نمونه است.
«حسن بصرى» كه يكى از عباد و زهاد معروف دنياى اسلام است، درباره‌ فاطمه‌ زهرا مى‌گويد: بقدرى دختر پيغمبر عبادت كرد و در محراب عبادت ايستاد كه «تورمت قدماها». پاهاى آن بزرگوار از ايستادن در محراب عبادت ورم كرد!» (25/09/1371)
کوثر
«وقتى كه پسران نبی ‌اكرم در مكه يكى پس از ديگرى از دنيا رفتند، دشمنان شماتت‌گر اسلام و پيامبر- كه ارزش‌هايشان منحصر در مال و ثروت و فرزند و جاه و جلال دنيايى بود- پيامبر را شماتت كردند و گفتند تو ابتر هستى- يعنى بى‌دنباله- و با مرگ تو، همه چيز از آثار و نشانه‌هاى وجود تو تمام خواهد شد! خداوند متعال اين سوره (کوثر) را بر پيامبر نازل كرد تا هم قلب پيامبر را تسلّى دهد، هم حقيقتى را براى آن بزرگوار و براى مسلمانان روشن كند؛ لذا فرمود: «انّا اعطيناك الكوثر»؛ ما به تو كوثر بخشيديم؛ آن حقيقت عظيم و كثير و فزاينده.
مصداق كوثر براى نبی ‌اكرم، چيزهاى گوناگون است. يكى از برجسته‌ترين مصاديق كوثر، وجود مقدّس فاطمه‌ زهراست كه خداوند متعال در اين وجود مبارك، دنباله‌ معنوى و مادى پيامبر را قرار داد.» (09/07/ 1378)
کمک کردن به معنای واقعی کلمه
«یک بخش دیگری از رفتار این بزرگوار و از معارف فاطمی، مسئله‌ کمک به دیگران است که من می­‌خواهم امروز روی این همبستگی اجتماعی و کمک به دیگران یک چند جمله‌ای عرض بکنم. 
وقتی [فرزند ایشان] می‌­پرسد که مادر [چرا] شما در حال دعا و تضرّع فقط برای دیگران دعا کردی؟ جواب می‌شنود که «یا بُنَیَّ الجارَ ثُمَّ الدّار»؛ اوّل همسایه، بعد خودمان؛ این یک درس است، این یک راه است، این یک مسئولیّت اجتماعی را به ما یادآوری می­‌کند. یا در قضیّه‌ مسکین و یتیم و اسیر که خدای متعال در سوره‌ هل‌اَتی این جور با عظمت از این حادثه یاد می‌­کند که هفده هجده آیه حول و حوش این حادثه است؛ حادثه اینقدر مهم است. این حادثه، یک حادثه‌ نمادین است؛ آنجا این بزرگوارها بر گرسنگی خودشان و همه‌ اعضای خانواده‌شان صبر کردند و به یتیم و مسکین و اسیر کمک کردند، عملاُ این اتفاق افتاد، امّا این نمادین است؛ حضرت زهرا می‌­توانست آنجا بگوید که بروید مسجد پیغمبر، آنجا حکومت اسلامی است - حالا هم بعضی‌ها می­‌گویند که چرا گداپروری می‌­کنید، حکومت اسلامی است و باید انجام بدهد- نه، وظیفه‌ حکومت، وظیفه‌ جامعه را نفی نمی­‌کند. انسان‌ها در جامعه موظّفند که به معنای واقعی کلمه به یکدیگر کمک بکنند؛ هم کمک مالی، هم کمک فکری، هم کمک آبرویی، انواع و اقسام کمک‌ها باید در جامعه شکل بگیرد؛ این درس فاطمی است، این معرفت فاطمی است.» (26/11/1398)
شخصیت همه‌جانبه
«در زندگى معمولى اين بزرگوار، يك نكته‌ مهم است و آن جمع بين زندگى يك زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظايفش در خانه از يك طرف و بين وظايف يك انسان مجاهد غيور خستگى‌ناپذير در برخوردش با حوادث سياسى مهم بعد از رحلت رسول اكرم(صلّى‌الله‌عليه‌وآله‌) كه به مسجد مى‌آيد و سخنرانى و موضع‌گيرى و دفاع مى‌كند و حرف مى‌زند و يك جهادگر به تمام معنا و خستگى‌ناپذير و محنت‌پذير و سختى ‌تحمل‌كن است از طرف ديگر. همچنين از جهت سوم، يك عبادتگر و بپادارنده‌ نماز در شبهاى تار و قيام‌كننده‌ لله و خاضع و خاشع براى پروردگار است و در محراب عبادت، اين زن جوان مانند اولياى كهن الهى، با خدا راز و نياز و عبادت مى‌كند.
اين سه بُعد را با هم جمع كردن، نقطه‌ درخشان زندگى فاطمه‌ زهرا(س) است. آن حضرت، اين سه جهت را از هم جدا نكرد. بعضى خيال مى‌كنند انسانى كه مشغول عبادت مى‌باشد، يك عابد و متضرّع و اهل دعا و ذكر است و نمى‌تواند يك انسان سياسى باشد. يا بعضى خيال مى‌كنند كسى كه اهل سياست است- چه زن و چه مرد- و در ميدان جهاد فى‌سبيل‌الله حضور فعال دارد، اگر زن است، نمى‌تواند يك زن خانه با وظايف مادرى و همسرى و كدبانويى باشد و اگر مرد است، نمى‌تواند يك مرد خانه و دكان و زندگى باشد. خيال مى‌كنند اينها با هم منافات دارد؛ در حالى كه از نظر اسلام، اين سه چيز با يكديگر منافات و ضديت كه ندارد؛ در شخصيت انسان كامل، كمك كننده هم است.» (22/09/1368)
به کوشش: کامران پورعباس