امینالاسلام تهرانی
این روزها روزهای هیاهوی سیاسی است، روزهای زد و خورد و رقابت برای پیروزی در روند سیاسی عراق و گرفتن قدرت در این کشور، اما خطری در عراق بالقوه وجود دارد و بحران آن را زنده میکند ...
با کوششهای جبهه مقاومت در غرب آسیا به طور عام و ایران به طور خاص، انتظامِ داعش از هم پاشید و حکومتِ وحشتش پایان یافت. البته باید توجه داشت که «حکومتِ وحشتِ متمرکز» داعش از بین رفت، و الا هم تفکر سلفی-تکفیری که نیروهای بیخردِ داعشی را تأمین میکرد و میکند پابرجاست و هم اهدافی كه آمریكا از برکشیدنِ این گروه داشت هنوز پررنگ است و انگیزه برای پیگیریشان پابرجاست. پس هم بستر و هم انگیزه برای بیرون کشیدن داعش از گوری که جبهه مقاومت برای آن کنده و آن را داخلش انداخته، وجود دارد.
این که آمریکا در برکشیدن داعش چه نقشی داشته است، خود موضوع مستقلی است که باید در جای خود بررسی شود -چنانکه فراوان هم شده است- و ما در این جستار آن را اصل موضوعه میگیریم و در بیان آن به چند نکته کوتاه بسنده میکنیم. چنانکه «نوام چامسکی»، متفکر و منتقد آمریکایی، میگوید: «از پیامدهای منحوس تهاجم آمریکا و انگلیس [به غرب آسیا] برافروختنِ درگیریهای طایفهای و فرقهگرایانه بوده که اکنون عراق را چند پاره کرده و این درگیریها به دیگر نقاط منطقه سرایت کرده است». یکی از گروههایی که در این هرج و مرج شکل گرفت، گروهی با نام «جماعت توحید و جهاد» بود که یکی از ریشههای داعش را باید در آن جستوجو کرد.
از سوی دیگر، حمایتهای گسترده آمریکاییها و همپیمانانش از داعش، روند تحولات و قدرت گرفتن این گروهِ وحشت را تسریع کرد. متحدان غربی داعش با اعطای انواع ادوات جنگی و حمایتهای لجستیک، جسارت پیشروی و فتح زمین به داعش را دادند که داعش هم پیشروی خود در سوریه را با حرکت از شرق سوریه آغاز کرد. نخستین حرکتهای داعش در سه استان شرق فرات بود و از همین منطقه به منابع انرژی و به یاری دولتهایی چون ترکیه به درآمد دست یافت، و ادامه فعالیت عناصر پنهان این گروه میتواند عاملی باشد تا دمشق تسلطی به منابع نفت، گاز و حتی آب فرات نداشته باشد. این اقدام هم میتواند درآمدهای دولت قانونی را كاهش دهد و نیز كشور سوریه را با بحران انرژی مواجه کند. باید توجه داشت که این میتواند یکی از کارکردهای بالقوه آمریکا و همپیمانانش به داعش باشد. آمریکا و اعوانش با حملات نظامی مختلف تلاش کردند تا مانع ایجاد گذرگاهی ترانزیتی میان عراق و مناطق تحت حاکمیت دمشق شوند. تلاش برای ایجاد نیروهای کرد و عرب در شرق دیرالزور و یا بمبارانهای نیروهای مقاومت در منطقه ابوکمال در سال 1395 و ... همه برای همین بود که البته چندان نتیجهبخش هم نبود. از این رو، میتوان نقش بالقوه داعش را برای تخریب یا تضعیف فعالیتهای این گذرگاه در نظر داشت که میتواند با فعالیتهای تروریستیاش و یا هرگونه فعالیت اجتماعی و... که امنیت را تضعیف میکند، اهداف آمریکا، آل سعود و ترکیه را تأمین کند.
کارکردهایی که برخی از آنها گفته شد، اهمیت کنونی داعش برای آمریکا و اعوانش را نشان میدهد، اما باید در نظر داشت که داعش برای ظهور مجددش محلی میخواهد، به نظر میرسد که بهترین محلِ بلاخیز برای خیزش دوباره داعش شرق فرات در سوریه و استان الانبار در عراق است تا از آن منطقه به سایر مناطق حتی ایران که دشمن اصلی کارفرمای داعش (آمریکا) است، گسترش یابد و کِش بیاید. حاشیه مرزهای عراق و سوریه به دلیل دور بودن از پایتختهای دو كشور میتواند به كانونی برای ترویج فرهنگ وهابیت تبدیل شود. عواملی مانند جهل فرهنگی، بافت جمعیتی همسان، فقدانِ زیرساختهای مناسب برای صنعت و تجارت كه جوانان را به كار و زندگی نوید دهد، که بستری برای شکلگیری افکارِ سلفی- تکفیری است تا آمریکا و اعوان منطقهای آن بتوانند از آن جا غول داعش را بار دیگر ظاهر کنند.
حالا میتوان با این دید برگشت و خبرهای 6 ماهه اخیر از فعالیتهای داعش و هشدارهای مکرر برخی از مسئولین امنیتی و سیاسی عراق را بازخوانی کرد. حالا که در ایام سالگرد ترور فرماندهان مبارزه با داعش هستیم، تأمل در مورد این خطر ضروری است.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.