عـوامل تخلیه روستاها و راهکارهــای جلوگیری از آن-بخش دوم
رونق زندگی در روستا با ارائه خدمات فـوری
خدمات کمنظیر و بعضا بینظیری در سالهای پس از انقلاب به روستاها صورت گرفته که برخی از آنها در سالهای قبل انقلاب در بیشتر نقاط پایتخت هم نبود مثل گازکشی. اما به دلیل غفلت از تاثیر شکاف طبقاتی، مانور تجمل در شهرها و نمایش آن از رسانهها، تاثیر این خدمات حس نمیشود بلکه احساس فقر جای آن را گرفته است. اگر مناطق کمبرخوردار و حاشیه شهرها از احساس فقر رنج میبرند، روستاها هم از فقر و هم از احساس فقر در رنج
هستند.
کلانشهرهای غرق در مانور تجمل که با خطاهای صداوسیما در دهههای اخیر، جذابتر نشان داده شده، ریشه اصلی مشکلات روستاهاست که پشت کم بارشی، بیکاری و... عمدا یا سهوا پنهان میشود. در واقع ریشه تخلیه روستاها را باید در مناطق اشرافنشین کلانشهرها جستوجو کرد.
در این گزارش به برخی راهکارهای کوتاهمدت ماندگاری روستاها و جلوگیری از مهاجرت به شهرها و همچنین بازگشت شهرنشینان به روستاها یا شهرهای کوچک میپردازیم.
کاهش شکاف طبقاتی فیزیکی و روانی
کاهش شکاف طبقاتی اگرچه زمانبر است اما علاج تمام دردهای اقتصادی و اجتماعی کشور از جمله مهاجرت به شهرهاست.
یک جامعهشناس میگوید:«نمیتوان به صداوسیما گفت که شهرها را نشان ندهد تا احساس فقر در روستا شکل نگیرد اما میتوان خواست که مانور تجمل ندهد و کارمند و کاسب را قصرنشین نشان به تصویر نکشد. تبعات مهاجرت از روستا را با نمایش اقلیت موفق شده و اکثریت ناموفق را بدون قضاوت، تبدیل به آثار نمایشی و تصویری کند. میتوان خواست که در فیلمها، سریالها و مستندها؛ راهکارهای تقویت روستاها نشان داده شود اما راهکار ریشهای رفع مهاجرت از روستا به شهر، کاهش ثروت طبقه اشراف و افزایش ثروت و درآمد روستائیان با ثروت موجود کشور است تا نیازی به نقدینگی و امکانات جدید هم نباشد.»
او میافزاید:« در مقابل باید مزیتها و معایب روستانشینی به علاوه راهکار رفع آن را هم نشان داد مثل آب و هوای سالم و کوچک بودن اراضی کشاورزی. در تمام زمینهها از جمله تقویت روستاها میتوان از تجربیات 43 سال گذشته کشور استفاده کرد. خوبهایش را بهکار گرفت و بدهایش را کنار گذاشت و در این راه باید قدر مشترک نظرات را ملاک قرار داد.»
اشتغال کشاورزی و غیرکشاورزی
راهکار دیگر ماندگار کردن مردم در روستاها، رفع بیکاری به ویژه برای جوانان است که راهکارهای کوتاه، میان و بلندمدت دارد. کارشناسان اقداماتی چون افزایش مساحت زمینهای کشاورزی، افزایش تولید در هکتار، ایجاد گلخانهها، ایجاد دامداریها و مرغداریهای بزرگ مشاع با مدیریت تعاونیهای روستایی که همه مردم روستا در آن سهیم باشند و راهاندازی کارگاههای صنایع دستی به ویژه برای بانوان و دختران را از جمله راهکارهای رفع بیکاری در روستاها میدانند.
یک کارشناس اقتصادی به گزارشگر کیهان میگوید:« اغلب زمینهای کشاورزی ما کمتر از پنج هکتار و حتی در حد یک تا دو هکتار است. اراضی کشاورزی بهاندازه رشد جمعیت، افزایش نیافته و زراعت در زمینهای کوچک هم صرفه ندارد. با افزایش زمینهای زراعی بدون اینکه کشاورزی بیکار شود، میتوان زمینهای موجود را تجمیع کرد و به حداقل 10 هکتار رساند. ضمن اینکه میزان تولید در هکتار با کمک دانشبنیانها باید افزایش یابد. به عنوان مثال اگر از زمینی
سه تن گندم در هکتار برداشت میشود به پنج تا شش تن افزایش یابد.»
او میافزاید:« دامداریهای کوچک سنتی صرفه اقتصادی ندارد. میتوان از تجمیع دام و طیور یک روستا یا از تجمیع احشام و ماکیان چند روستا، دامداریها و مرغداریهای بزرگ مشاع ایجاد کرد، به طوری که صاحبان دامها، سهامدار باشند و در آنجا کار کنند. البته برای اینکه منجر به احیای نظام ارباب رعیتی نشود، بهتر است که دولت اعم از تعاون روستایی و وزارت جهادکشاورزی عهدهدار مدیریت این دامداریها باشد.»
کارشناس اقتصادی دیگری هم با بیان اینکه برخی ساکنان روستاها زمین زراعی ندارند، تصریح میکند: «تشکیل گلخانهها و کارگاههای صنایع دستی دولتی و خصوصی، دیگر راهکار رفع بیکاری افراد فاقد زمین زراعی در روستاهاست. ضمن اینکه احیای تعاونیهای شهر و روستا به سفارشگیری از بازار، عرضه مستقیم کالاهای کشاورزی، دامی و صنایع دستی روستایی به شهرها و تهیه مایحتاج روستائیان (تبادل بیواسطه بین شهر و روستا) و خودکفایی کشاورزی و دامی کشور میانجامد.»
برخی آمارها میگوید نیمی از جمعیت روستاها چون سالخورده هستند، کار نمیکنند. گزارشهای رسمی، مشاهدات میدانی و گفتههای مردم روستاها، اگرچه سالخورده بودن نیمی از ساکنان دهات را تایید میکند اما کارایی نداشتن آنان، گزارهای غلط است.
حسین تقیزاده؛ کشاورز کرجی میگوید:
«سن اشتغال در روستاها از پنج سالگی تا دم مرگ است و مثل شهر زماندار نیست. به عنوان مثال، فردی که در 85 سالگی از دنیا میرود، 80 سال کار میکند؛ چه مرد باشد چه زن. بنابراین بهرهوری نیروی کار در روستا بالاست اما دولتها، بلد نبودهاند از این ظرفیت برای رونق کشاورزی، دامداری و صنایع دستی استفاده کنند. هر کار تولیدی در روستاها به دلیل وجود کارگر ارزان، سودآور خواهد بود. شهریها بیایند در روستا کارآفرینی کنند و محصولشان را به شهرها بفروشند.»
خرید تضمینی محصولات راهبردی
ماندگاری روستاها به رونق کشاورزی و دامداری است و این امر به خرید تضمینی محصولات به ویژه از نوع راهبردی با قیمت مناسب از سوی وزارت جهادکشاورزی به عنوان متولی تأمین زنجیره غذایی برمیگردد. این حرف اغلب روستائیان و فعالان کشاورزی و دامداری و راهکاری که در اسرع وقت عملی است.
یک کارشناس اقتصادی میگوید:«کالاهای اساسی و راهبردی کشاورزی به دو دسته ثابت و متغیر تقسیم میشود. گندم، گوشت، مرغ، برنج، قند و شکر، روغن، شیر و خوراک دام و طیور اقلام ثابت هستند اما گاهی یک محصول هم دفعتا در کشور مهم میشود که دولت باید آن را کالای اساسی حساب کند مثل هویج یا لیموترش در دوران کرونا.»
او میافزاید:« زنجیره تولید تا عرضه این کالاها به دلیل حساسیتهای سیاسی و امنیتی باید کاملا در اختیار دولت باشد. دادن بذر، کود و سم و تعیین قیمت مناسب خرید تضمینی، قبل از آغاز فصل کشت و تسویه هزینهها در زمان خرید تضمینی، خیال کشاورز را از بابت انجام وظیفه راحت میکند. همچنین از این محل میتوان کشاورزان را بیمه کرد.»
این کارشناس اقتصادی تاکید میکند: «نظارت دولت در بخش کشاورزی کافی نیست و باید دخالت کند و با ایجاد یک سیستم شفاف و جرایم بازدارنده برای فساد، مدیریت زنجیره تأمین غذا از مزرعه تا خانه مردم را بر عهده بگیرد.»
حسین محمدپور؛ ساکن روستایی در غرب استان اصفهان میگوید:«سفارشگیری بر اساس ذائقه بازار و فروش تضمینی صنایع دستی روستایی هم کمک به روستاست اما باید از طریق تعاون روستایی و دیگر دستگاههای دولتی صورت بگیرد و الا رها کردن
قالیباف یا جوراب باف روستایی به دست دلالانی که با نام بخش خصوصی کار میکنند، منجر به احیای نظام ارباب رعیتی
میشود.»
تأمین آب روستاها
نگاهی به نقشه جغرافیای طبیعی ایران نشان میدهد که نیمه شرقی کشورمان به غیر از باریکهای در استانهای خراسان رضوی و شمالی و گلستان، کویری است اما کارشناسان میگویند میزان خشکی این مناطق در سالهای اخیر افزایش یافته و موجب پیشروی کویر به طرف نیمه غربی کشور شده است.
همچنین اخبار و گزارشهای کاهش نزولات آسمانی به دلائل طبیعی و غیرطبیعی با عنوان خشکسالی، مرتب از رسانهها منتشر میشود و موجب ترس روستائیان میشود. به قول یک جامعهشناس؛ مسئولان هم بر سر آن مسابقه گذاشتهاند. این در حالی است که به عنوان مثال و بر اساس گزارشها و گفته مسئولان؛ دو عامل صنعت و انتقال آب به استانهای خارج از حوضه آبریز، موجب خشکی زایندهرود شده و میشود نه کشاورزی. برخی کارشناسان، راهکار تأمین آب پایدار برای روستاها را استفاده از آب تصفیهشده دریا برای صنعت و کشاورزی و آب بارش را برای شرب میدانند.
یک کارشناس آب میگوید:« آب اغلب مناطق نیمه غربی کشور را میتوان با بارشهای موجود و منابع چاه تأمین کرد اما نیمه شرقی، به آبهای دریا و ژرف نیاز دارد. استانهایی مثل هرمزگان، اصفهان، فارس و حتی تهران که اقلیم کویری و کوهستانی را توامان دارند از آب دریا بینیاز نیستند. همچنین باید به فکر استفاده از آب خلیج فارس برای خوزستان و صادرات به عراق به دلیل کاهش آورد اروند ناشی از احداث سد ایلیسو ترکیه بود. در غیر این صورت با کمآبی و گرد و خاک در استانهای نیمه غربی کشور مواجه میشویم.»
او میافزاید: «در دولت قبل، ابتدا با استفاده از آب دریا مخالفت میشد. بعد گفتند به دو استان آب دریا میدهیم اما بعد به 17 و سپس 21 استان افزایش یافت. این نشان میدهد هیچ راهبردی برای آب در کشور وجود نداشت و تمام مخالفتها، هیاهو برای هیچ بود. امیدوارم دولت سیزدهم برای استفاده بهینه از تمام منابع آبی کشور برنامهریزی کرده و به آن عمل کند و علاوه بر
نخبگان، حرف کارشناسان میانی و کشاورزان و مردم عادی و جوامع محلی را هم بشنود و به کار گیرد.»
رضا ولیپور؛ کارشناس راهبردی میافزاید:«آب ژرف، چاه و آبهای بازیافتی، سه منبع آبی در کنار بارش و چاه است. در استفاده از چاه زیادهروی شده و آب بازیافتی هم مناسب کشاورزی نیست اما از آب تصفیهشده دریا میتوان در کشت محصولات استفاده کرد و درآمد کشاورزان را افزایش داد. اگر انتقال آب دریا تا اعماق ایران، به زمان زیادی نیاز دارد، استفاده از این منبع در استانهای ساحلی و مناطق نزدیک دریا مثل جنوب کرمان یا شمال استان سمنان در اسرع وقت شدنی است.»
بر اساس آنچه کارشناسان میگویند؛ آبخیزداری، آبخوانداری، بهینهسازی آبیاری، ایجاد سیلوهای زیرزمینی آب، استفاده از بخار آب در کشت، انتقال صنایع آببر به سواحل دریای عمان و... از جمله راهکارهای ذخیرهسازی و مصرف بهینه آب است که روی ماندگاری روستاها تاثیر مثبت میگذارد.
راهکارهای دیگر
ایجاد درمانگاه مجهز و اورژانس بیمارستانی، تربیت پزشک روستا در دانشگاهها، احیای
جهاد سازندگی با تمرکز بر امور روستاها و شهرهای کوچک، تجمیع روستاهای کوچک یا انتقال جمعیت آنها به روستاهای بزرگ و برخوردار، تسریع در ایجاد شبکه فاضلاب، آسفالت فضای داخلی روستاها، اعطای کوپن کالایی به روستائیان به جای پول نقد از جمله کارهایی است که برای ماندگاری روستاها باید صورت بگیرد.