خــط شکن زخــمی
سعید رضایی
برگشت عقب. تركش خورده بود. پانسمان كه شد دوباره راه افتاد طرف خط. به او گفتیم: «باید به عقب برگردی اصلا صبر كن حالت جا بياد، بعداً برو!» گوش نكرد و رفت. به عنوان خطشكن وارد گردان شهادت شد. ولی دیگر برنگشت.
***
مهدي غلامي 9 شهریور 1344 در تهران در محله شهید رجایی متولد شد. پدرش
آقا سجاد علی از کسبه متدین محل و از مخالفان رژیم شاهنشاهی بود. همین باعث شده بود تا مهدی شیوه مبارزه با جور و ظلم و مخالفت با طاغوت را در کودکی از پدر بیاموزد.
او در هفت سالگی به دبستان رفت و دوران تحصیل را با موفقیت به پایان رساند. در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی در راهپیماییها و تظاهرات مردمی شرکت فعال داشت و در برخی فعالیتهای مبارزاتی مثل توزیع نوار سخنرانی امام خمینی(ره) و اعلامیههای ایشان، در کنار دوستان مسجدیاش بود.
سال 1362 براي مقابله با نيروهاي ضد انقلاب مدت سه ماه را به شهرهاي پاوه و بوكان رفت و پس از بازگشت از ماموریت به دلیل علاقه قلبی که به حضرت امام به عنوان الگوی زندگیاش داشت برای فراگیری علوم اسلامی به حوزه علمیه حضرت امیرالمومنین(ع) در خیابان شهید رجایی تهران رفت.
هم دورهایهای وی در حوزه علمیه میگویند: او در حوزه از شاگردان ممتاز بهشمار میرفت و همه او را فرد آرام و با انضباط میشناختند.
او هميشه با وضو بود. به كتاب علاقه زيادي داشت. مادرش میگوید: مهدی براي خودش در خانه كتابخانه كوچكي فراهم كرده بود كه در وصيتش آن را پس از شهادت وقف حوزه كرد.
یکی از دوستان نزدیک او میگوید: مهدی به نماز شب خیلی توجه داشت و همه تلاش او بر این بود که این کار را پنهانی و دور از چشم دیگران انجام دهد.
مهدی در بهمن 1364 در حالی که 19 سال بیشتر نداشت، از پایگاه ابوذر تهران به جبهه اعزام شد و در عملیات آزاد سازی فاو شرکت کرد و تا فرورین 1365 نیز در جبهه ماند.
برادرش میگوید: مهدی همیشه وقتی در تهران بود، اهتمام ویژهای به شرکت در راهپیماییها ومراسم مذهبی داشت و همه دوستان و اعضای خانواده را نیز به آن دعوت میکرد.
او همچنین در فروردین 1365 پس از مدت کوتاهی که به تهران آمده بود، به جبهه جنوب بازگشت و در گردان شهادت که گردان خطشکن بود، حضور یافت.
او سرانجام در عمليات كربلاي يك و آزادسازي مهران شركت كرد و در همان عملیات نیز به شهادت رسید.
آخرین توصیه شهید
تا آخرین نفس از اسلام دفاع میکنیم.