سِحر؛ واقعیت یا خرافه؟
علی جواهردهی
بارها دیده و شنیده شده فرد یا افرادی از فرار خواستگاران گلآیه و شکایت دارند، یا وقتی با همسرش اختلاف پیدا میکند یا بچه دار نمیشود یا برکت از مال و زندگی اش بیرون میرود، در بیان علت این مشکلات به سحر و جادویی اشاره میکند که توسط دیگران صورت گرفته و خواهان راهنمایی برای دفع سحر و جادو میشود.
نویسنده در این نوشتار درباره چیستی و ماهیت سحر، تفاوت سحر و معجزه، اقسام سحر، تاثیر سحر در زندگی، حکم سحر و ساحری، دفع سحر و مانند از دیدگاه اسلام سخن گفته است.
***
ماهیت سحر و جادو
سحر در لغت به معنی خدعه کردن، نیرنگ و شعبده و تردستی است. به آنچه عوامل آن نامرئی و مرموز(کل ما لطف ودق) باشد، نیز سحر گفته میشود.(ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۷۷) و در کتب لغت فارسی سحر به معنی جادو آمده است.(محمود اختریان،فرهنگ فارسی به فارسی پیام، ص۲۷۵)
در کتب لغت عربی چون المحیط، سحر به هر چیزی که منشا و سبب آن دقیق و ظریف باشد معنا شده است. برخی سحر را به معنای نشان دادن باطل به صورت حق معنا کردهاند، از همین رو به خدعه و نیرنگ نیز سحر گفته شده است. (معجم مقاییس اللّغهًْ، ج ۳، ص ۱۳۸، «سحر») ابن اثیر در کتاب نهایه، سحر را به معنای هر چیزی که حقیقت اشیاء را دگرگون نشان دهد گرفته است. صحاح اللغهًْ سحر را به خدعه و نیرنگ و چیزهای باطل تفسیر کرده است؛ و سرانجام ابن فارس در کتاب المجمل آن را چیزی که حق را باطل نشان دهد دانسته است.(نگاه کنید: شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، ج ۱، ص ۹۷، ۹۸، انتشارات دهقانی، چ اول، ۱۳۷۲)
واژه سحر در اصطلاح شرعی به هر عملى گفته میشود که سبب آن مخفى بوده و بر خلاف حقیقت خود،خیالپردازى شود.(التّفسیر الکبیر، فخر رازی، ج ۳، ص ۱۸۷)
حسن مصطفوی درباره سحر گفته که آن در اصل، برگرداندن و نشان دادن واقع و حق به صورت خلاف است، همانند تصرّف در دید ظاهرى اشخاص یا تأثیر بر فکر و قلب انسانها و تصرّف در ادراکات صحیح آنان. او میافزاید که سحر، یا با توسّل جستن به اسباب و وسایل خاصّى که در کتابهاى مربوط آمده و یا با تردستى و حیلههاى پنهان از چشمها انجام مى گیرد.(التحقیق، ج ۵، ص ۶۷ – ۶۸، «سحر»)
مفردات راغب به سه معنا برای سحر اشاره کرده است: الف. خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت؛ همانند شعبده و تردستی؛ ب. جلب شیطانها از راههای خاص و کمک گرفتن از آنان؛ ج. معنای دیگری است که بعضی پنداشتهاند اینکه ممکن است با وسایلی، ماهیت و شکل اشخاص و موجودات را تغییر داد؛ مثلا، انسان را به وسیله آن به صورت حیوانی درآورند ولی این نوع، خیال و پنداری بیش نیست و واقعیت ندارد.(نگاه کنید: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه،۱۳۷۳، ج ۱، ص ۳۷۸)
مفسران تفسیر نمونه نیز گفتهاند که سحر در اصطلاح دارای معانی متعددی است. از جمله اینکه سحر نیرنگ وخیالپردازیهایی است که حقیقتی ندارد نظیر شعبده بازی وتردستی ویا جلب معاونت شیطانها از راههای خاصی و کمک گرفتن از آنان(ناصر مکارم شیرازی،همان،ص۳۷۷) آیتالله جوادی آملی نیز مینویسد که سحر، حق را به صورت باطل در آوردن ومنصرف ساختن دیده یا قلب از حق و واقعیت است، به خلاف آنکه باطل است وحقیقت ندارد.(عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۵، ص۶۵۱)
سحر؛ واقعیت یا خرافه؛ حق یا باطل؟
آیا سحر امری واقعی است یا خرافهای بیش نیست؟ آیا واقعا کسانی هستند که دارای قدرتهای خارق عادتی باشند و بتوانند تصرفاتی در زندگی خود و دیگران بکنند که موجب اختلال در شخصیت یا رفتار آنان شده و آنها را از مسیر طبیعی خارج کنند؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که سحر دارای اقسامی است که از جمله آنها میتوان به سیمیا، لیمیا، هیمیا، ریمیا، کیمیا، علوم غریبه چون علم اعداد، جفر، رمل، علم حروف، علم اوفاق و مانند آن اشاره کرد.
از آیات قرآن به دست میآید که سحر واقعیتی انکار ناپذیر است؛ برخی از اقسام آن هر چند امری واقعی هستند، ولی از حق بیرون بوده و نمیتوان آنها را مصداقی از حقیقت دانست؛ زیرا برخی از اقسام سحر و جادو که موجب فساد در اخلاق و رفتار دیگری میشود بیهیچ تردیدی از امور باطلی است که عاری از حقیقت است.
خداوند در آیاتی از جمله آیه ۱۰۲ سوره بقره از دو فرشته به نامهاروت و ماروت یاد میکند که به مردم بابل سحر میآموختند. این دو فرشته از سوی خداوند برای آزمون مردم آمده بودند. اما مردم بابل به جای آنکه از سحر برای درک حقایق و پیشرفت و تعالی روحی و روانی خود و بهتر شدن زندگی اجتماعی بهره برند، از آن برای کارهای باطلی چون اختلاف میان زن و شوهر بهره میگرفتند.
همچنین خداوند در آیه ۴ سوره فلق بصراحت از زنان ساحری سخن به میان میآورد که بر گرهها میدمند. در این آیه از نفاثات سخن گفته شده «نفّاثات» زنان ساحرهاند که با گره زدن و قراردادن آب دهان بر آن سحر مىکردند.(مفردات، ص ۸۱۶، «نفث»؛ مجمع البیان، ج ۹ – ۱۰، ص ۸۶۶؛ الکشاف، ج ۴، ص ۸۲۱)
در قرآن و روایات از سحر باطل و سحر حق سخن به میان آمده است. مقصود از سحر باطل در برابر حق آن است که این دسته سحر از مصادیق گناه و حرام است و میبایست به سبب آثار مخرب و زیانبار ترک شود. اما گاه مراد از باطل همان امر خرافی است که در برابر واقعیت قرار میگیرد. شکی نیست که برخی از انواع سحر، از امور خرافی است که واقعیتی ندارد. به این معنا که هم امری غیر واقعی و خرافی هستند و هم اینکه از حقیقت بهرهای نبردهاند. مقصود از سحر باطل گاه همین نوع از اموری است که از خود واقعیتی ندارد. از جمله این سحرها میتوان به همین شعبدهها و تردستیها اشاره کرد که صرفا توهم است و بیشتر با استفاده از نیرنگها و تردستی انجام میگیرد.
به نظر میرسد سحری که ساحران علیه معجزه حضرت موسی(ع) آوردند از همین نوع بوده است. البته با توجه به خوف حضرت موسی(ع) این معنا به دست میآید که برخی از آنان توانایی تاثیرگذاری در چشم مردم داشتهاند که این تاثیرگذاری میتواند از باب سحر واقعی نه خرافی باشد. خداوند در آیه ۶۶ سوره طه میفرماید: فاذا حبالهم و عصیهم یخیل الیه من سحرهم انها تسعی؛ ناگهان طنابها و عصاهایشان در چشم او چنان وانمود کردند (بر اثر سحر)که راه میروند.» در آیه ۱۱۶ سوره اعراف نیز آمده است: «فلما القو سحروا اعین الناس و استرهبوهم؛ آنگاه که طنابهای خود را افکندند، چشم مردم را جادو کردند و آنان را ترساندند.»
در این آیات بر تاثیر سحر ساحران با ایجاد خیال باطل و جادو کردن «چشم» تاکید شده است که مبین این نکته است که این عمل آنها تاثیرگذار بوده است، هر چند که این تاثیر در چشم و قوه خیال دیگران انجام شده است. البته ممکن است گفته شود که این تاثیر، تصرف در تکوین و امور وجودی نبوده تا واقعیت باشد، در پاسخ باید گفت که تاثیر چه در قوه خیال دیگری و چه در ماده خارجی، امری واقعی است و جزو خرافات به شمار نمیآید.
خداوند در آیه ۲۴ سوره مدثر از تاثیر سحر به شکل واقعی سخن به میان آورده و میفرماید: «ان هذا الا سحر یوثر؛ این نیست مگر سحر موثر. این تعبیر میرساند که گونهای از سحر میتواند واقعی و تاثیرگذار در دیگری باشد.
از داستان هاروت و ماروت نیز این معنا به دست میآید که سحر میتواند امری واقعی و غیر خرافی باشد هر چند که در حقانیت آن تردید شود و آن را امری باطل به معنای ضد حق بدانیم؛ زیرا از سحر برای کارهای نادرست و فسادآمیز استفاده میشود که از این رو باطل خواهد بود.
بر اساس روایات و سخن اکثر مفسرین وجه نزول دو سوره فلق و ناس حادثهای بود که در آن شخصی به نام «لبید ابن اعصم» یهودی، پیامبر(ص) را جادو کرد و این دو سوره نازل شد. بعد از آنکه حضرت علی( ع) این دو را بر سر چاهی که گرهها در آن بود خواند و گرهها را باز کردند، حضرت پیامبر _ صلی الله علیه و آله_ که احساس مریضی میکردند بهبود یافتند. (مراجعه کنید به ترجمه المیزان، ج ۲۰، ص ۶۸۱، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، به دفتر تبلیغات ۱۳۶۸ قم، ایران و نیز: مستدرک الوسائل، کتاب اشجاره، باب ۲۲ از ابواب ما یکستب به حدیث ۷.
برخی از سحرها از جمله چشم زخم( قلم، آیه ۵۱)در عالم تکوین و واقع در روح و روان تاثیر میگذارد و مانند معجزات نیست که در تکوین مادی و خارجی تاثیرگذار باشد؛ هر چند که نمیتوان منکر این نوع از سحر نیز شد.
مرحوم مجلسی از علمای برجسته و محقق شیعی درباره واقعیت سحر میگوید: بیشتر علما بر این عقیدهاند که سحر از خرافات است؛ اما از آنجا که هیچکس منکر اثر سحر نیست، در پاسخ به اینکه چرا سحر اثر میکند، در مقام توجیه اثر سحر گفتهاند: اگر مسحور بداند که درباره او سحر کردهاند، توهم مسحور شدن باعث میشود که اثر سحر در او ظاهر شود؛ مثل تلقین به مریض که موجب تاثیر در بیمار میشود. اما اگر شخص اصلا نداند که درباره او سحر کردهاند، در این خصوص با آنکه هیچ یک از علما منکر این نوع اثر نشدهاند، ولی هیچگونه توجیهی برای آن ندارند، مگر آن که بگوییم این اعمال بر اثر استخدام جن و شیاطین علیه شخص مسحور انجام میشود.
در این بخش پاسخ دو پرسش اساسی درباره سحر روشن شد: نخست اینکه سحر میتواند واقعیت باشد و این گونه نیست که امری خرافی باشد؛ دیگر آنکه برخی از سحرها میتواند حق باشد؛ چنانکه آموزش سحر جهت ابطال سحر، یا آموزشهای سحر توسط هاروت و ماروت هر چند برای آزمون الهی و حق بود، ولی بابلیها آن را برای امور باطلی به کار بردند که از جمله آنها جدایی افکندن میان زن و شوهر بود. البته ساحر با داشتن علم سحر، از دایره قدرت الهی خارج نیست و بدون اراده خدا قادر به انجام کاری نیست و به کسی نمیتواند ضرری برساند؛ چنانکه خداوند در آیه ۱۰۲ سوره بقره بصراحت بر این نکته تاکید دارد. پس ساحر هر چند با سحر خویش در واقعیت تصرفاتی را انجام میدهد ولی این تصرفات هرگز از دایره مشیت الهی نمیتواند بیرون باشد.(عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم،ج۵،ص۶۷۷)
آیه ۱۰۲ بقره در مقام بیان دو چیز است: یکی اصل تأثیر تکوینی سحر و دیگری عدم استقلال ذاتی آن؛ بدین معنا که تاثیر سحر از قانون سببیت خارج نیست و قانون سببیت از مقدرات الهی است. تأثیر تکوینی وخارجی سحر بدین معنا نیست که ساحر بر مقدمات الهی و قضا و قدر پیشی گرفته و در صنع الهی خللی ایجاد کرده و بر قوانین جاری در نظام هستی حاکم شده است؛ بلکه عمل او مانند سایر اعمال از قانون اسباب و مسببات جدانیست، اسبابی که سببیتش را از قضای الهی گرفته است و اگر خدا بین سبب و مسببی حائل شود، سبب، سببیت خود را از دست میدهد. (محمد حسین طباطبایی، المیزان ، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج۱ ، ص۳۵۵)
تمایز سحر و معجزه
مرحوم مجلسی به نقل از مازری آورده است: فرق بین سحر و معجزه و کرامت در این است که سحر به کمک اقوال و افعال ساحر انجام میشود، ولی کرامت غالبا به صورت غیرمنتظره انجام میگیرد. معجزه هم در مقام تحدی برای پیامبر صورت میپذیرد. (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۰، ص ۳۷)
سحر، حرام یا حلال؟
پرسش دیگری که مطرح است که آیا سحر حلال و جایز است یا آنکه حرام و ممنوع است؟ از نظر قرآن و سنت اسلامی استفاده از سحر و
رو آوردن به این وسیله کار نادرستی است. از این رو در اسلام در نهایت غلظت و شدت از انجام اعمال ساحری بازداشته شده و حکم حرمت درباره آن صادر شده است و حتی در برخی از موارد آن را همسان کفر دانستهاند. در روایتی آمده است که زنی خدمت حضرت پیامبر (ص) آمد و گفت: شوهرم با من بداخلاقی میکند و من برای آرام کردنش از سحر استفاده کردهام. پیامبر (ص) فرمود: از این جادو و سحر دور شو!، خداوند و ملائکه آسمان همه تو را لعنت میکنند، آبهای زمین را آلوده کردی. بعد شنیده شد که آن زن لباس خشن پوشیده و توبه کرده و خود را بسته است. پیامبر(ص) فرمود: او آمرزیده نخواهد شد.(مستدرکالوسائل، کتاب اشجاره، باب ۲۲ از ابواب ما یکستب به حدیث ۷)
امام صادق(ع) فرمود: من تعلم شیئا من السحر قلیلا او کثیرا فقد کفر و کان آخر عهده بربه و حده ان یقتل الا ان یتوب؛ هر کس چیزی از سحر بیاموزد، زیاد باشد یا کم، کافر شده است و سرانجام کارش با خدایش هست. و حدش این است که کشته شود مگر اینکه توبه کند.(همان)
فقهیان شیعی نیز درباره حرمت آن اتفاق نظر دارند. مرحوم فخر المحققین در کتاب ایضاح ادعا کرده که حرمت سحر و جادو از ضروریات دین اسلام است و هر که جادو را حلال بداند کافر است. شهید اول و شهید ثانی در کتابهای دروس و مسالک خود ادعا کردهاند که هر کس سحر را حلال بداند باید کشته شود. شیخ انصاری در کتاب مکاسب گفته است که هر چند ما مطمئن به اجماع علما در این خصوص نیستیم، ولی ادعای ضروری دین از چیزهایی است که ما مطمئن به حرمت این عمل میشویم و علما در همه اعصار بر حرمت جادو و جادوگری اتفاق داشتهاند. شهید اول در کتاب دروس همچنین گفته است: طلسم نیز مانند سحر حرام است. (سید محمد کلانتر، کتاب المکاسب للشیخ الاعظم الشیخ مرتضی انصاری، بیروت، منشورات مؤسسه النور للمطبوعات، ۱۴۱۰ ق.، ج ۳، ص ۳۶ و نیز ۹۴ تا ۹۶)
آثار سحر
از نظر قرآن، سحر میتواند آثاری چون افساد در جامعه(یونس، آیه ۸۱)، جدایی میان همسران(بقره، آیه ۱۰۲)، خسران و از دست دادن سرمایههای وجودی(همان)، ایجاد خوف در مردم(اعراف، آیات ۱۱۳ و ۱۱۶)، شرآفرینی(فلق، آیه ۴)، ضرر و زیان(بقره، آیه ۱۰۲)، کفر و بیایمانی(همان)، محرومیت از رستگاری و موفقیت در زندگی دنیوی و اخروی(یونس، آیه ۷۷؛ طه، آیه ۶۹؛ قصص، آیات ۳۶ و ۳۷) و محرومیت از نعمتهای اخروی (بقره، آیه ۱۰۲) و مانند آن به دنبال داشته باشد.
سحر ساحران میتواند بر قوه بینایی (اعراف، آیه ۱۱۶) و قوای ادراکی و خیال انسان(طه، آیه ۶۶) و نیز جان مردمان(مدثر، آیه ۲۴) تاثیرگذارد و موجبات ترس و دلهره مردم (اعراف، آیه ۱۱۶) را فراهم آورد.
آموزشهای سحر در بسیاری از موارد از طریق شیاطین است(بقره، آیه ۱۰۲) هر چند که گاه فرشتگان نیز برای آزمون مردم مامور میشوند تا سحر بیاموزند. ولی باید توجه داشت که بیشتر شیاطین به سمت سحر و جادو گرایش دارند و با ابزارهای گوناگون میکوشند تا مسیر رشد و پیشرفت مردم را سد کنند و ایشان را به گمراهی و فساد بکشانند.
راههای درمان و ابطال سحر
گرچه سحر واقعیت دارد ولی غالب آنچه امروزه در میان مردم در این باره شایع است بىاساس و بیپایه است و اکثر کسانى که به این امور مىپردازند کلاهبردارانى هستند که از این طریق قصد اخاذى و پر کردن جیب خود را دارند. ولى اگر بر فرض موردى پیدا شد که سحرى در کار بود راههایى براى بطلان آن وجود دارد:
۱- استعاذه به خداوند و خواندن سورههاى فلق و ناس.
۲- خواندن و نوشتن آیات ۷۵ تا ۸۲ سوره یونس.
3- دعا وتضرع به درگاه خداوند.
4- درخواست دعا از اولیاى واقعى خداوند.
5- صدقه دادن.
آیتالله بهجت در بیان راه باطل ساختن سحر و چشم زخم در پاسخ این سؤال که: کسی که سحر شده باشد یا دچار چشم زخم شده باشد برای بطلان سحر و دفع چشم زخم باید چه کند؟ مینویسد: موارد ذیل را رعایت و عمل نمائید:۱- قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید؛ ۲- معوذتین را بخوانید و تکرار کنید؛ ۳- آیهًْالکرسی را بخوانید و در منزل نصب کنید؛ ۴- چهار قل را بخوانید و تکرار کنید خصوصا وقت خواب؛ ۵- در مواقع اذان با صدای بلند اذان بگوئید.
در برخی از اعمال نیز بر این اعمال تاکید شده است: نمازها، مخصوصاً نماز صبح را اوّل وقت بخوانید، و بعد از نماز صبح دست راست را روى سینه بگذارید و هفتاد مرتبه «یا فتّاح» بگویید. سپس ۱۱۰ مرتبه صلوات بفرستید. در هر شبانهروز پنج مرتبه آیهًْالکرسی بخوانید و به خود بدمید. هر وقت گرفتار ناراحتى فکرى شدید، ذکر «لاحول و لا قوّهًْ الاّ بالله» را بگوئید. این برنامه را تا چهل روز ادامه دهید، انشاءالله مشکل برطرف خواهد شد.