چگونگی لغو بردگی در اسلام(پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا اسلام بردگی را به عنوان یک رفتار جاهلی الغا نکرد و آن را مورد تصویب قرار داد؟ آیا تایید این ظلم با عدالتخواهی اسلام در تعارض نیست؟
پاسخ:
لغو تدریجی بردگی در اسلام
بردگی ظلم است و تایید و تصویب آن قطعا با قوانین اسلام که مدعی طرفداری از عدالت است «ان الله یامربالعدل و الاحسان» خدای متعال به عدالت و احسان امر میکند (النحل - 90)منافات دارد. همچنین لازمه بردگی این است که بشر کالا باشد و این خلاف حیثیت بشری است.
بنابراین هیچ انسانی نباید توسط انسان دیگر مورد استثمار و بهرهکشی ظالمانه قرار گیرد و حق آزادی او سلب شود. از طرفی نگاههای فلسفی که بردگی را در ذات انسانها نهادینه شده میداند (دیدگاه ارسطو) و معتقدند بشر متفاوت آفریده شده و بعضی ذاتا برده آفریده شدهاند و برخی دیگر آقا و سرور، مورد قبول اسلام نیست و بر مبنای آیه شریفه اناکرمکم عندالله التقیکم» (حجرات - 13) همه انسانها در پیشگاه خدا برابرند و نگاه دو جنسیتی مردود است و ارزش و کرامت هرکسی هم به رنگ و نژاد و قومیت و ثروت و قدرت و پست و مقام و... نیست، و وجه تمایز انسانها فقط در شدت و ضعف تقوای آنان است، و به هر میزان تقوای انسانها بیشتر باشد نزد خداوند مقربتر و عزیزترند و کرامت آنها بالاتر است و بالعکس هرچقدر از تقوای الهی دور باشند به همان نسبت از ارزشهای الهی و انسانی دورترند.
بنابراین مبنای فلسفی بردگی مورد قبول نیست و آنچه در اسلام مبنای بردگی و مورد قبول است و پیش از آن مورد قبول واقع نشده است در مورد اسیران جنگی است که جایز شمرده است که از اسیران جنگی برده گرفته شود. آن هم با توجه به اینکه جنگ در اسلام ریشه فکری و عقیدتی دارد و ریشه سیاسی و اقتصادی ندارد، فقط در این مورد جایز شمرده شده نه اینکه واجب باشد. اسیران جنگی را حاکم و ولی امر مسلمین بنا به مصلحت با آنان رفتار میکند، یا آنکه فدیه از آنها بگیرد و آزاد کند و یا اینکه جوانمردی کند و منت بگذارد و آنها را آزاد کند و یا اینکه آنها را به عنوان یک انسان مملوک و برده نگه دارند تا به تدریج موجبات آزادی آنها براساس اعتقاداتشان فراهم گردد. «فاما منا بعد و اما فداء» (محمد- آیه 4)
تفاوت نگاه اسلام به بردگی با سایر رژیمهای بردگی
میان بردگی که در اسلام بوده با سایر رژیمهای بردگی که در دنیا وجود داشته، اختلافات زیادی وجود دارد:
1- در رژیمهای بردگی معمول بوده که بسیاری از پدران خود را مالک فرزندان خود میدانستند. زنهای بسیاری میگرفتند و از آنها یک فوج بچه درست میکردند و از آنها استفاده تجاری میبردند و آنها را میفروختند. همچنین با زور و قوه قهریه از اقوام یکدیگر برده میگرفتند. چیزی شبیه دزدی که در میان آنها معمول بوده است! اما اسلام از موجبات بردگی فقط جنگ را با تعیین مقدماتی جایز شمرده و عدهای که به صورت اسیر درمیآیند، فقط در اینجا با صلاحدید ولی امرمسلمین بردهگیری جایز شمرده شده است که آن هم برای آزادی تدریجی آنها نه اینکه همیشه در قامت بردگی بمانند!
2- تفاوت دیگر بردگی در اسلام با سایر رژیمهای بردگی در نوع رفتار با برده است. در یونان و روم و ایران معمول بوده که برای برده هیچ حقوقی حتی حق دفاع قائل نبودند و شکنجههای بسیاری به آنها میدادند به گونهای که به قول «ویل دورانت» بردگان را در حضور اربابان خود پوست میکندند و این یک تفریح برای آنها بوده است. اما اسلام حق حیات و تکامل برای بردگان قائل است و پیامبر اسلام(ص) دستور میدهد به آنها از غذاهایی که خودتان میخورید بدهید و از همان لباسهایی که میپوشید به آنها بدهید. امام علی(ع) همیشه غلام خود قنبر را بر خود مقدم میداشت و لباسهای نو را به قنبر میداد و میگفت تو جوان هستی و لباسهای کهنه را خود میپوشید و میگفت من پیر هستم.
3- رژیمهای بردهداری بردهها را هیچگاه آزاد نمیکردند و همواره برده باقی میماندند! اما اسلام اهتمام زیادی به آزادی بردگان داشت و فقها هم بابی در این مورد دارند به نام «کتاب العتق» و نه «کتاب الرق» عتق یعنی آزادی و رتق یعنی بردگی. اگر قبول کنیم که اسلام با شرایط خاصی بردگی را جایز شمرده به این نحو بوده که حالت بردگی تداوم ندارد زیرا وقتی که بردگان تحت نفوذ و نظام تربیتی مسلمانان قرار میگیرند پس از چندی خود به خود آزاد میشوند. چرا که در منطق اسلام کفاره بعضی از اعمال را بنده آزاد کردن قرار داده و از اینها بالاتر یکی از مصارف بیتالمال را آزاد کردن بنده قرار داده است و این جزء بودجه عمومی است. (توبه- آیه 60) که برای «وفی الرقاب» آزاد کردن بردگان و بندگان آمده است.