kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۰۷۷۶
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۱۲

نقش ما در آبادانی یا تخریب مساجد

 

شهاب قنبریان
مسجد محل عبادت مسلمانان است. این نام به اعتبار سجده، یکی از ارکان نماز به آن داده شده است. بنابراین، مسجد عبادتگاه خداوند و محل نمایش نهایت خضوع و خشوع در برابر او در شکل سجده است.
هر چند که مسجد در عصر پیامبر(ص) به عنوان مرکز فعالیت‌های آموزشی، تربیتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مانند آن بود، اما هدف اصلی و نخستین از ساخت مسجد، عبادت است. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های قرآنی بر آن است تا نقش مسجد را در زندگی مسلمانان و چگونگی آبادانی مساجد را تبیین کند.
***
جایگاه مسجد در پیش از اسلام
مسجد اسم مکان از واژه سجد است که به معنای جای سجده کردن و نمازگزاردن است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی،‌ ص ۳۹۷)
در اصطلاح عرفی‌، مسجد به عبادتگاه مخصوص مسلمانان اطلاق می‌شود،‌ هر چند که در کاربردهای قرآنی بر عبادتگاه‌های ملل دیگر نیز اطلاق شده است؛ چنانکه خداوند در آیه ۲۱ سوره کهف از کسانی یاد می‌کند که پس از اطلاع بر حال اصحاب کهف و بیداری آنان و سپس مرگشان، خواهان تقدیس آنان با ایجاد بنایی بر سر قبرشان شده و گفتند: ما مسجدی را (در کنار) مدفن آنان می‌‌سازیم.(نثرطوبی، شعرانی، ج ۱، ص ۳۴۳، ذیل واژه سجد)
در این آیه به خوبی روشن می‌شود که اصطلاح مسجد، اصطلاحی مخصوص مسلمانان عصر نبوی نبوده است، بلکه در ملل دیگر نیز این نوع بناها برای عبادت وجود داشته است. در این آیه بیان شده که پس از آگاهی مردم نسبت به اصحاب کهف دو گروه به وجود آمد. خداوند می‌فرماید: و بدین گونه مردم را به حالشان آگاه کردیم تا بدانند که وعده خدا حق است و در فرا رسیدن قیامت تردیدی نیست. آنگاه که میان خود در این باره نزاع می‌کردند، گروهی می‌گفتند: بنای یادبودی بر روی آنان بنا کنید که خداوند به حال آنها آگاه‌تر است، اما آنها که بر کارشان آگاهی یافته بودند، گفتند: ما معبد و مسجدی درکنار (مدفن) آنها می‌‌سازیم.
در حقیقت گروهی می‌خواستند خود اصحاب کهف را تکریم کرده و با ایجاد بنای یادبود مقام ایشان را بزرگ دارند؛‌ ولی گروه دیگر خواهان ایجاد مسجدی برای عبادت شدند تا ضمن تکریم ایشان، حضور در کنار مقابر آنان را زمینه‌ساز بندگی بیش‌تر و یادآوری عظمت خداوند و معجزه اصحاب کهف قرار دهند. در نهایت غلبه با این دسته بود که این مکان را مسجدی برای عبادت قرار‌دادند. بنابراین ساخت مسجد بر سر مزار اولیای الهی و در کنار آن امری با سابقه طولانی است و از نظر قرآن هیچ‌گونه دلالتی بر شرک و کفر ندارد. این برخلاف توهم برخی از فرقه‌های اسلامی است که این گونه اعمال و سازه‌های اسلامی را شرک می‌شمارند.
از برخی دیگر از آیات قرآن به دست می‌آید که اطراف کعبه به عنوان مسجد در میان مشرکان مطرح بوده است؛ زیرا حضرت ابراهیم(ع) آن را مصلی و مکانی برای صلات و نماز قرار‌داده بود. پس از آن حضرت(ع) زیارت مسجد الحرام در میان مردم جزیره رواج یافت(بقره، آیه ۱۲۵؛ حج، آیه ۲۵) و مشرکان برای طواف و اعتکاف و رکوع و سجود به آنجا می‌شتافتند؛ هر چند که مشرکان و اعراب جاهلی، بر خلاف سنت ابراهیمی(ع)، تغییرات مهمی را در نماز آن حضرت دادند و به جای دعا و عبادت به سوت و کف زدن در هنگام طواف در اطراف کعبه و مسجد آن می‌پرداختند.(انفال، آیه ۳۵)
ابن عباس گزارش می‌کند که در جاهلیت رسم بر این بود که قریش در حال طواف بیت به حالات عریان در آیند و به جای دعا و تسبیح به سوت و کف زدن بپردازند.(مجمع البیان، طبرسی، ج ۳ و ۴، ص ۸۳۱؛ معالم التنزیل، بغوی، ج ۲، ص ۲۱۹)
مشرکان هر ساله در موسمی به مسجد الحرام آمدند و این اعمال عبادی را در مسجد الحرام و در کنار خانه خدا کعبه انجام می‌دادند.(توبه، آیه ۲۸)
این مسجد برای مشرکان از ارزش و قداست بسیاری برخوردار بوده است و تا پیش از فتح مکه، مشرکان برای تکریم و آبادانی آن تلاش بسیاری داشتند. انتخاب سرپرست برای آن نیز برای تکریم و آبادانی آن بوده است.(انفال، آیه ۳۴؛ توبه، آیه ۱۷)
هر چند که زیارت مسجد الحرام از نظر خداوند حقی برای همه مردم (ناس) بی‌توجه به آیین مذهب آنان بوده است، ولی در دوره مشرکان تغییراتی داده شد و میان افراد مکی و غیر مکی تبعیض قائل شدند و آیین‌های ابراهیمی را تغییر دادند.(حج، آیه ۲۵)
از نظر تاریخی مساجد دیگری پیش از اسلام وجود داشت که از معروفترین آنها، مسجدالاقصی یا همان مسجد بیت المقدس است که حضرت سلیمان نبی(ع) آن را ساخت و بخت النصر آن را ویران کرد. این مسجد در سال‌های نخست بعثت تا سال دوم هجرت به مدینه، قبله‌گاه مسلمانان بوده است و بر اساس آیه نخست سوره اسراء، خداوند حضرت محمد(ص) را در شب معراج از مسجد الحرام در مکه به مسجدالاقصی در فلسطین و سرزمین کنعان آورد و از آنجا به آسمان برد.(نثر طوبی، علامه شعرانی، ج ۱، ص ۳۴۵؛ مجمع البیان، ج ۵ و ۶، ص ۶۱۱)
مسجدالاقصی در عصر پیامبر(ص) مکانی آباد بود و خداوند به آن سرزمین و پیرامون آن برکت داده و بدین شکل آن را تقدیس و تکریم کرده است.(اسراء، آیه ۱)
مسجد، مرکز و محور جامعه اسلامی
در هنگام ظهور اسلام و بعثت پیامبر(ص) مسجد به عنوان مهم‌ترین پایگاه مسلمانان و دولت اسلامی مطرح شد. بر اساس گزارش‌های قرآنی با آنکه پیامبر(ص) و گروهی از اصحاب آن حضرت(ص) در مکه سیزده سالی حضور داشتند، ولی برای خود مسجدی نداشتند و برای عبادت به کعبه می‌شتافتند و در کنار آن به سوی بیت‌المقدس نماز می‌گزاردند. هر چند که پیامبر (ص) در هنگام عبادت به گونه‌ای می‌ایستاد که کعبه نیز در برابرش قرار گیرد، ولی کعبه قبله او و مکان کعبه یا پیرامون آن به عنوان مسجد خاص مسلمانان مطرح نبوده است. از این رو بود که مسلمانان در صدر نخست در خانه‌های خاص گرد می‌آمدند.
پس از هجرت آن حضرت(ص) به مدینه بود که مسئله مسجد به عنوان مهم‌ترین پایگاه اسلام و مسلمانان مطرح می‌شود. حضرت پیامبر(ص)نخستین دغدغه خود را ایجاد مرکز تجمعات قرار می‌دهد. لذا هنگام ورود به شهر مدینه، در منطقه قبا که منطقه حاصلخیزی نیز بوده، مسجدی را بنا می‌کند. به این معنا که هنوز چند روزی از حضور ایشان در مدینه نگذشته در منطقه قبا مسجدی را می‌سازد و در آن نماز می‌گزارد. بر اساس برخی از نقل‌ها مسجدی که در آیه ۱۰۹ سوره توبه از آن به مسجد ساخته شده بر اساس تقوا یاد شده‌، همین مسجد قبا است.(کافی، ج ۳، ص ۲۹۶؛ مجمع البیان، ج ۵ و ۶، ص ۱۰۹؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۶۷)
حضرت پیامبر(ص) در گام بعدی با ایجاد مسجدالنبی، گام بزرگی را برای محوریت بخشی به مسجد به‌عنوان مهم‌ترین پایگاه تجمع مسلمانان و مدیریت جامعه قرار می‌دهد. هدف از این کار این است که مسجد همان گونه که در ظاهر می‌بایست در مرکز شهر و روستا قرار گیرد، مرکز همه تجمعات مسلمانان و مکان تدبیر امور دینی و دنیوی مردم باشد.
براساس آموزه‌های قرآنی می‌توان سه کارکرد اصلی برای مسجد مسلمانان شناسایی کرد که عبارتند از:۱. جایگاهی برای عبادت و نماز(اعراف، آیه ۲۹؛ مجمع البیان ج ۳ و ۴، ص ۶۳۵)؛ ۲. مکانی برای آموزش، تهذیب و‌تربیت انسان‌های شایسته (توبه، آیات ۱۰۸)؛ ۳. مکانی برای تحکیم ایمان و وحدت مسلمانان و مومنان و تامین منافع مسلمانان و مدیریت آن(توبه، آیه ۱۰۷)
در حقیقت کارکردهای مسجد در حوزه‌های عبادی، آموزشی و‌تربیتی، مدیریت جامعه تعریف می‌شود. این همان چیزی است که آموزه‌های قرآنی برای نقش اسلام بیان کرده است؛ زیرا هدف از آموزه‌های اسلام، تامین دنیا و آخرت مردم است که در این سه عنصر اصلی می‌تواند پیگیری شود.
در بیان نقش محوری و اصلی، مسجد همین بس که خداوند در آیه ۴۰ سوره حج، محافظت و پاسداری از مساجد را فلسفه جهاد و دفاع می‌داند؛ چرا که دفاع از مسجد به معنای دفاع از مهم‌ترین پایگاه جامعه اسلامی است که تامین‌کننده همه منافع دنیوی و اخروی انسان و دفاع از فلسفه آفرینش و آفرینش انسان و بعثت پیامبران می‌باشد. خداوند در همین آیه دفاع از مسجد را به منزله یاری خداوند و عامل تحقق امدادهای غیبی الهی می‌داند؛ زیرا مهم‌ترین پایگاه در ساختار جامعه اسلامی، مسجد است و در مسجد است که انسان‌های کامل آموزش و پرورش می‌بینند و منافع جامعه در سایه مدیریت عادلانه تامین می‌گردد و انسان به هدف کمالی خود نزدیک می‌شود.
از آیه ۱۰۷ توبه به دست می‌آید که نقش مسجد در مدیریت جامعه، نقش اساسی و کلیدی است. از این رو سازندگان مسجد ضرار را از آن جهت که مرکزی برای آسیب‌رسانی به جامعه اسلامی و ایجاد تفرقه میان مومنان است، تقبیح می‌کند و مسجدشان را
بر خلاف اصول و اهداف مسجد‌سازی می‌داند؛ زیرا هدف از ساخت مسجد تامین منافع مسلمانان و فراهم آوری زمینه‌های تحکیم ایمان و وحدت اجتماعی و مانند آن می‌داند. پس اگر مسجد مرکز مدیریت و محور اجتماعات جامعه اسلامی است، می‌بایست مرکزی باشد که همواره ذکر خدا و یاد او در اوج آن دیده شود. به این معنا که همه اجتماعات و مذاکرات آن باید در چارچوب فلسفه آفرینش و حکمت آن باشد و تصمیم سازی، تصمیم‌گیری، سیاست‌گذاری و برنامه‌نویسی و اجرای آن در این چارچوب صورت گیرد. این همان ذکرالله است که مطلوب همه دین است.
حضور در مسجد، موجب آبادانی آن
از نظر قرآن، مسجد مکانی عمومی برای مسلمانان است و ملک شخص یا‌ اشخاص نمی‌باشد. از این رو به صراحت در آیاتی از جمله ۱۱۴ سوره بقره، ۱۷ و ۱۸ سوره توبه و ۱۸ سوره جن، مساجد را از آن خدا می‌شمارد.
بر این اساس، تولیت مساجد تنها به عهده مسلمانان و مومنان است و هیچ مشرک و بت‌پرستی حق ندارد تا تولیت مساجد و آبادانی آن را به‌عهده گیرد و در رسیدگی به امور مساجد دخالت کند.(توبه، آیه ۱۷)
بر پایه آیه ۱۸ سوره توبه، حتی در میان مسلمانان تنها کسانی صلاحیت تولیت مساجد و رسیدگی به امور آن را دارند که از مومنان راستین با ویژگی‌هایی چون ایمان به خدا، معاد، اقامه نماز، پرداخت زکات و در یک کلمه اهل خشیت از خداوند باشند.
به سخن دیگر، از کسانی باشند که به همه واجبات دینی و مالی خود عمل کرده و در اوج خدا شناسی باشند و جز از خدا از کسی هراس نداشته باشند؛ زیرا در انجام نقش‌ها و مسئولیت‌هایی که برعهده مسجد گذاشته شده است، تنها مومنان شجاع و راستین هستند که می‌توانند این مسئولیت را چنانکه بایسته و شایسته است انجام دهند؛ چرا که مسئولیت مدیریت مساجد و تولیت آن چیزی همانند پذیرش مسئولیت رهبری جامعه اسلامی است که نقش بسیار حساس و سرنوشت‌سازی است. بنابراین، پذیرش این مسئولیت تنها از عهده شماری از مسلمانان یعنی مومنان راستین و شجاع برمی‌آید.
مساجد براساس آموزه‌های قرآنی تنها محل عبادت نیست،‌ بلکه مکانی برای ذکرالله است که این امر جز با مدیریت جامع همه نقش‌ها و مسئولیت‌ها شدنی نیست. ذکر الهی به معنای حضور همیشگی و جامع و کامل خداوند در همه عرصه‌های زندگی و به هدف خدایی و ربانی شدن انسان است.(بقره، آیه ۱۱۴؛ حج، آیه ۴۰ )
از نظر اسلام، مسلمان کسی است که حضور در جامعه داشته باشد؛ زیرا راه خودسازی شخص از میان جمع و جامعه می‌گذرد و کسی که تنها به فکر رهایی نفس خویش از آتش دوزخ و خشم الهی است، زیانکاری بیش نیست؛ زیرا همان اندازه که مسئولیت دارد تا خود را رهایی بخشد همان اندازه مسئولیت دارد تا دستگیر دیگران باشد.(سوره عصر و آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر)
از نظر قرآن، حضور در مساجد به معنای مشارکت فعال در حوزه‌های اجتماعی و پذیرش مسئولیت ولایت بر جامعه است؛ زیرا هر مسلمانی بر دیگری ولایت دارد و می‌بایست براساس این ولایت مسئولیت‌هایی را در قبال جامعه به‌عهده گیرد.
عدم حضور در مساجد از سوی مسلمانان به معنای‌ترک ذکر الله است که در حقیقت به معنای عدم انجام مسئولیت‌های شخص در برابر خداوند و جامعه است. ابوسعید خدری از پیامبر(ص) روایت کرده است که ایشان فرمود: هر گاه مردی را دیدید که به مسجد عادت دارد به ایمان او شهادت دهید؛ زیرا خداوند فرمود: همانا مساجد را کسانی آباد می‌کنند که ایمان به خدا و روز واپسین دارند.
(توبه، آیه ۱۸؛ درالمنثور، سیوطی، ج ۴، ص ۱۴۰)
گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که مساجد جایگاه اصلی و محوری جامعه اسلامی از آموزش تا بسیج نظامی و مدیریت اقتصادی و سیاسی تا داوری و قضاوت بوده است. این حضور فعال و مشارکت توده‌های مردم در همه اجتماعات مسجد است که ذکرالله را معنا و تداوم می‌بخشد. در حالی که در حال حاضر مسجد تنها برای نمازگزاری در ساعت خاص می‌باشد و هیچ‌گونه مرکزیت و محوریت و مدیریتی در مسائل اجتماعی ندارد و مساجد از حضور مردمان خالی است.
در حقیقت عدم حضور دائمی‌در مساجد و عدم نقش‌آفرینی مسجد در مدیریت جامعه اسلامی، به معنای تخریب مساجد است که خداوند از آن نهی کرده است. از نظر قرآن ستمگران کسانی‌اند که با کاستن نقش مسجد در جامعه اسلامی در تخریب مسجد تلاش می‌کنند. عدم حضور مردم در طول شبانه‌روز در مساجد به معنای تخریب نقش و مسئولیت مسجد است.(بقره، آیه ۱۱۴)
از نظر قرآن، تعطیلی مساجد و عدم حضور در آنها به انگیزه یاد نکردن نام خدا، امری بسیار زشت و حرام و نکوهیده و نارواست.(همان) کسانی که با رفتار و اعمال خود مساجد را از اعتبار و ارزش انداخته و نقش‌های آن را به نمازگزاری در ساعتی محدود در طول شبانه‌روز کاسته‌اند، ستمکارانی هستند که به جنگ خدا رفته‌اند.(همان) خداوند به این افراد به ظاهر مسلمان، وعده عذاب اخروی را داده است.
مساجد همان‌گونه که تنها با حسن‌نیت و انگیزه‌های الهی بانیان آن ارزش و قداست می‌یابد، با حضور مردم و مدیریت جامعه در آنجاست که آباد می‌شود. آبادانی مساجد در زیبایی سازه‌های ظاهری آن نیست، بلکه با حضور مردمان است؛ زیرا هدف خداوند از مسجد و تکریم و تقدیس آن، نقش مهمی ‌است که برعهده مساجد برای حضور اجتماعی مردم و مدیریت جامعه گذاشته شده است.(توبه، آیه ۱۰۷) از این رو خداوند مسلمانان بی‌مبالات به نماز و زکات را فاقد صلاحیت برای آبادانی و رسیدگی به امور مساجد و تولیت آن می‌داند؛ زیرا تولیت تنها از آن کسانی است که با دادن زکات، در مسائل اجتماعی نقش جدی ایفا می‌کنند و با نماز راه خودسازی خود و دیگران را نشان می‌دهند و با خشیت از خداوند و ‌ترس از معاد و حسابرسی آن، تنها از خداوند حساب می‌برند و از هیچ‌کس در مسائل اجتماعی و مدیریت جامعه اسلامی خوفی به دل راه نمی‌دهند.
اصولا از نظر قرآن آبادانی مساجد با حضور دایمی ‌و نقش بخشی به مساجد در حوزه مدیریت جامعه امکان‌پذیر است؛ زیرا در این صورت است که هدایت برای جامعه اسلامی رقم می‌خورد و هر کسی به وظیفه و مسئولیت فردی و اجتماعی‌اش عمل می‌کند.(توبه، آیه ۱۸)
به هر حال، حضور در مساجد به معنای محوریت و مرکزیت بخشی
به مسجد در مدیریت دین و دنیای مردم است و همین امر، عامل آبادانی مساجد به‌شمار می‌رود. بر این اساس، می‌بایست سازوکارها و برنامه‌ها و سیاست‌هایی را شناسایی و تدوین کرد که نقش مسجد دوباره نمایان شود و مساجد دوباره تقدیس و تکریم شده و رنگ آبادانی واقعی را به خود گیرد.