اصلاحطلبان در گردنه حیران و پیچ «چه کنم، چه کنم»(خبر ویژه)
به نوشته سایت «الف»، برخی اصلاحطلبان سرشناس طی یکی دو سال اخیر از عملکرد جریان اصلاحطلبی ابراز ناامیدی کردهاند و دست به خودانتقادیهایی زدهاند.
این نقدها توسط روزنامهنگاران، چهرههای سیاسی و نظریهپردازان طیف مذکور مطرح میشوند. اما نکته اینجاست که بسیاری از این نقدها را چه ناظران و تحلیلگران بیطرف بارها و بارها طی دو دهه به اصلاحطلبان گوشزد کردهاند اما آنان کمتر گوش شنوایی دراین باره داشتهاند. عباس عبدی، اخیرا در روزنامه اعتماد و درباره بیانیه جبهه اصلاحات نوشت: «جبهه اصلاحات پس از شکست قاطع سیاسی و ناتوانی مطلق در آوردن مردم به پای صندوقهای رأی در خرداد ۱۴۰۰، پیش از هر اقدامی از جمله موضع گیری درباره برجام یا سایر امور، باید ابتدا موجودیت خود را بازنگری و تحلیل کند. اگر آنان همچنان بر مشی گذشته هستند و نقدی بر آن نمیبینند، در این صورت طبیعی است که مخاطب نیز این بیانیه یا هر موضع دیگر آنان را در این چارچوب تحلیل و فهم کند. ولی اگر سیاستهای گذشته جبهه را، هم از حیث راهبرد و هم تشکیلات و هم افراد و بالاخره تاکتیکها واجد ایرادهای اساسی میدانند، ابتدا باید آن را تبیین کنند.»
در ادامه مروری گزیده بر بخشهایی از چنین مقالات و اظهار نظراتی خواهیم داشت. روزنامه آفتاب یزد مینویسد: به نظر میرسد این جریان سیاسی کشور [جناح اصلاحطلب] علیرغم آنکه منتقد رفتار سیاسیون و نمایندگان جناح راست است لیکن بعضا اخیرا خود گرفتار چنین اظهارنظرهای شاذ میشوند [اشاره به بیان اظهاراتی از سوی اصلاحطلبان برای دیده شدن].مثال بارز آن گفتههای فائزه هاشمی است. بر فرض که او قلبا به ترامپ اعتقاد داشته(!) اما بیان آن، چه سود و منفعتی دارد و مهمتر اینکه چه نسبتی با رویکرد جریان اصلاحطلب خواهد داشت؟
ناصر قوامی، عضو فراکسیون اصلاحطلبان مجلس ششم در گفتوگو با نامه نیوز ضمن اشتباه خواندن حمایت خاتمی از حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، درباره حمایت وی از عبدالناصر همتی در انتخابات دوره سیزدهم رياست جمهوری میگوید: اگر به دعوت آقای خاتمی بیتوجهی شد، دلیلش بیتوجهی او به تفکر مردم بود. آقای خاتمی اشتباه کرد. من از ارادتمندان او و آقای کروبی هستم و چوبش را هم خوردهام و نوش جانم. اما به اینها اعتراض دارم، چرا چنین کاری کردند؟
محمد قوچانی سال 98در روزنامه سازندگی نوشت: «واقعیت این است که با وجود باور به اصلاحطلبی نمیتوان از کارنامه اصلاحطلبان چه در دولت، چه در مجلس، چه در شوراهای شهر و شهرداریها دفاع کرد. حتی با فرض پذیرش نقش جناح مقابل [اصولگرایان] در عدم همکاری با اصلاحطلبان و از آن فراتر برخی کارشکنیهای جناحی و حزبی، کارنامه اصلاحطلبان در بهخصوص دوره اخیر در نهادهای انتخابی کامیاب نیست و در یأس، ناامیدی و سرخوردگی مردم و شهروندانی که به آنان رای دادهاند اثر مستقیم دارد. متاسفانه فراتر از ناکارآمدی حتی مسائلی چون اتهام فساد و سوءاستفاده در همه سطوح کارگزاران سیاسی و حاکمیتی منتسب به جبهه اصلاحات به چشم میخورد... اگر در دولت بتوان گناه کارنامه اصلاحطلبان را به گردن اعتدالگرایان انداخت و اگر در مجلس میتوان ضعف اصلاحطلبان را به حساب ناهمراهی اصولگرایان معتدل گذاشت اما حداقل در شهرداری و شورای شهر تهران نمیتوان از بار مسئولیت شانه خالی کرد و این واقعیتی دردناک است که ما اصلاحطلبان نتوانستیم انتظارات رایدهندگان را برآورده سازیم.»
صادق زیبا کلام در روزنامه شرق مینویسد: آنان [اصلاحطلبان] در قبال عملکرد «فراکسیون امید» در مجلس دهم سکوت کردند. در قبال عملکرد دولت دوم آقای روحانی با وجود نقششان در ترغیب مردم به شرکت در انتخابات اردیبهشت 96 همچنان به سکوتشان ادامه دادند. حاصل شد انتخابات اسفند ۹۸ و ریزش بخش عظیمی از بدنه اجتماعیشان اما و باکمال تأسف هیچ حرکت و تغییر و تحول جدی از آنان دیده نشد؛ انگار جملگی آن حوادث و رویدادها در کشور دیگری اتفاق افتاده.