رویای فوتسال ایران، قهرمانی در آسیا!
روزگار درخشش فوتسال ایران در آسیا به سر آمده است. دیگر مدتهاست تیم ملی و باشگاههای ایران در آسیا بخت شماره نخست قهرمانی به شمار نمیآیند و هواداران فوتسال ایران، همچون فوتبال تنها به مرور خاطرههای دور روزهای قهرمانی مشغول هستند.
تیم فوتسال دبیری تبریز، نماینده ایران در جام باشگاههای آسیا با ارائه عملکردی ضعیف و دور از انتظار با این که مربیای چون حسین شمس را در اختیار داشت نتوانست راه به جایی ببرد و در نهایت با پیروزی مقابل شنزن چین به سختی و در ضربات پنالتی عنوان سومی آسیا را به دست آورد. به طور حتم در گذشته کسی به ذهنش هم خطور نمیکرد روزی برسد که تیم ملی فوتسال ایران یا قهرمانان لیگ برتر فوتسال ایران دیگر شانسی برای قهرمانی در آسیا نداشته باشد؛ چرا که در آن روزها برای همه مردم دیگر قهرمانی در آسیا لطفی نداشت و همگان قرار گرفتن بر سکوی جهان را لایق فوتسالیستهای ایران میدانستند.
چهارمی جهان با سرمربیگری محمد مایلیکهن مربی بازیکنساز فوتبال و فوتسال ایران در تیم ملی فوتسال همه را به این باور رساند که میتوانیم حتی بر بام فوتسال جهان بایستیم و با تیمهای قدرتمندی چون برزیل، اسپانیا و ... رقابت کنیم.
اما این تفکرات که فاصله چندانی هم با واقعیات نداشت خیلی زود رنگ باخت و سریال ناکامیهای فوتسال ایران سیر صعودی خود را آغاز کرد. تیم ملی فوتسال ایران که سابقه 10 قهرمانی در جام ملتهای آسیا را داشت آخرین بار در سال 2010 این عنوان را از آن خود کرد و در دو دوره بعدی ژاپن موفق به کسب این عنوان شد تا آقایی فوتسال ایران در آسیا کمکم به یک خاطره تلخ تبدیل شود. هر چند رئیس کمیته فوتسال با وجود حجم انتقادها نسبت به عملکرد خسوس کاندلاس با تمام توان از او حمایت میکند و این انتقادها را شخصی و کینهجویانه میداند اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، مربیان ایرانی به مراتب کاربلدتری نسبت به خسوس - که هیچ کارنامه مربیگری در سطح ملی ندارد - لایق نشستن روی نیمکت با ابهت تیم ملی فوتسال با آن حجم از افتخارات هستند. سرمربی اسپانیایی تیم ملی از ابتدای کار بنای ناسازگاری با چهرههای مشهور تیم ملی را گذاشت که این امر بازیکنان بزرگی چون مصطفی نظری، محمد کشاورز و ... را از تیم ملی دور کرد که عواقب آن را نیز در جام ملتهای آسیا دیدیم.
بیشک حضور مربیان طراز اول ایرانی بر روی نیمکت تیم ملی از آن جهت که آنها اشراف کاملی بر تواناییهای بازیکنان مستعد فوتسال ایران در اقصی نقاط کشور دارند بسیار بااهمیت خواهد بود. ضمن اینکه حضور آنها به استعدادپروری در فوتسال ایران کمک میکند چرا که آنها با دلسوزی و عشق و علاقه به یک ایران بر روی نیمکت مینشینند.
جدا از اینکه بیاهمیتی به مربیان داخلی چنین نتایج ضعیفی را نه در جهان بلکه در آسیا برای فوتسال ایران رقم زده است اما از لحاظ ساختار داخلی نیز فوتسال با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. در بسیاری از کشورهای صاحب نام دنیا فوتسال فدراسیون مستقلی محسوب میشود. اما در ایران با این همه سابقه در فوتسال دنیا کماکان اداره فوتسال توسط یک کمیته با امکانات و اختیارات محدود انجام میشود. حتی مسوولان فدراسیون فوتبال این ارزش را برای فوتسال قائل نیستند که کمک کنند تا کمیته فوتسال به معاونت ارتقا یابد تا مسئول فوتسال نیز بتواند در جلسات هیات رئیسه شرکت کند و در تصمیمگیریها دخیل شود. از سوی دیگر آموزش در فوتسال نیز دیگر موضوعیتی ندارد البته این موضوع چندان عجیب نیست وقتی بدانیم امور آموزشی فوتسال نیز توسط کمیته آموزش فوتبال طراحی و احیانا اجرا میشود. به راستی که پر بیراه نیست اگر فوتسال را برادر ناتنی فوتبال بدانیم چرا که این برادر به قدری دور و برش شلوغ است و همه پول ها را میبلعد که دیگر چیزی برای رتق و فتق امور فوتسال نمیگذارد.
در مورد دیگر نیز کمیته فوتسال به تازگی تصمیم گرفته کمیته فنی تشکیل دهد تا این کمیته بر تیمهای ملی فوتسال و عملکرد کادر فنی آن نظارت داشته باشد اما این امر در گرو امضای رئیس خندهروی فوتبال ایران است که علیرغم اصرار اعضای کمیته فوتسال چند ماهی است حتی یک ساعت وقت نمیگذارد تا در جلسه فوتسالیها شرکت کند و به خواستهها و دغدغه های آنان پاسخ دهد.
در مجموع پس از سومی ایران در جام ملتهای آسیا 2012، نایب قهرمانی گیتیپسند در دوره قبل جام باشگاههای آسیا، نایب قهرمانی ایران درجام ملتهای 2014 و آخرین آن نیز سومی دبیری در جام باشگاههای آسیا باید گفت زنگ خطر برای فوتسال ایران خیلی وقت است که به صدا درآمده، هرچند افتخاری تنها ناکامی دبیری را زنگ خطر برای فوتسال ایران میداند. امیدواریم مسئولان فدراسیون فوتبال که این روزها تمام هم و غمشان به ماندن یا رفتن کیروش معطوف شده و زیر فشار شدید قرار دارند اندکی از وقت خود را نیز به سامان دادن حال و روز خراب فوتسال ایران اختصاص دهند.