kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۰۳۹
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۹

پیامدهای شکاف میان داعش و القاعده


روزنامه «الدیار» لبنان در مقاله‌ای به قلم «محمد العس»، تحلیلگر امور سیاسی جهان عرب، به بررسی تحولات رخ داده در سازمان تروریستی القاعده از زمان شکل‌گیری و تاسیس این سازمان تا به دست گرفتن رهبری آن به دست «ایمن الظواهری»، رهبر کنونی این سازمان و سرانجام شکل‌‌گیری «امارت اسلامی عراق و شام» یا همان «داعش» و بازتاب‌های شکل‌گیری این گروه تروریستی بر سازمان القاعده می‌پردازد. به اعتقاد این نویسنده، بیانیه اخیر «ایمن الظواهری»، رهبر سازمان تروریستی القاعده، مبنی بر اعلام برائت از گروه تروریستی «داعش»، شکاف بزرگی را در القاعده ایجاد می‌کند و این امر پیامدهای انکارناپذیری نه تنها برای خود سازمان، بلکه برای منطقه خواهد داشت. مطلب ذیل تحلیل این جریان است که می‌خوانید:
سرویس خارجی
سازمان تروریستی تندرو القاعده که مردم جهان آن را به رهبری فردی به نام «اسامه بن‌لادن» می‌شناسند، پس از مرگش توسعه و گسترش بسیاری پیدا کرد و پای به مناطق زیادی در جهان گذاشت که پیشتر درآنها حضور نداشت و مهم‌ترین آنها چه بسا عراق و سوریه و لبنان باشد.
القاعده درطول حیاتش با چالش‌های درونی متعددی روبه رو بوده، اما بدون تردید مهم‌ترین و بزرگ‌ترین حادثه مرتبط با سازمان القاعده اعلام برائت آن از گروه تروریستی «داعش» است. نوار صوتی که شبکه قطری الجزیره هشت نوامبر سال گذشته (17 آبان) از ایمن الظواهری، رهبر سازمان القاعده منتشر کرد و در آن الظواهری از داعش برائت جسته و تاکید کرده بود که «جبهه النصره» شاخه سازمان القاعده در سوریه به شمار می‌آید و از این طریق به گروه تروریستی مشروعیت القاعده‌ای بخشیده بود، جار و جنجال بسیاری به راه انداخت.
دراین نوار صوتی الظواهری گفته بود که داعش را منحل می‌کند و به همکاری با آن خاتمه داده و جبهه النصره را شاخه مستقل گروه القاعده به شمار می‌آورد که از فرماندهی کل دراین سازمان تبعیت می‌کند.
الظواهری همچنین در سخنان خود افشا می‌کند که مکان امارتی که قرار است داعش و جبهه النصره تاسیس کنند، سوریه است نه عراق. او با جانبداری آشکار از «ابو محمد الجولاني» سرکرده جبهه النصره، جدایی و استقلال وی از «ابوبکر البغدادی» سرکرده داعش را اعلام می‌کند.
غیراز آن رهبر سازمان تروریستی القاعده در نوار صوتی خود یادآوری می‌کند که «شیخ ابوبکر البغدادی الحسینی» مرتکب اشتباه بزرگی شد، وقتی بدون اطلاع به ما یا مشورت و رایزنی با ما اقدام به تاسیس گروه «امارت اسلامی عراق و شام» یا همان «داعش» کرد.
البغدادی در مقابل و در واکنش به نوار صوتی پخش شده از سوی الظواهری در همان روز هشت نوامبر در نوار صوتی که از وی پخش شد، اعلام کرد: امارت اسلامی عراق و شام باقی و برقرار خواهد ماند و به هیچ‌وجه درباره آن گفت‌وگو نخواهیم کرد و یا امتیازی به کسی نخواهیم داد و از آن چشم‌پوشی نخواهیم کرد.
البغدادی قبلا نیز در نوار صوتی که در آوریل سال 2012 منتشر شد، تاکید کرد که «جبهه النصره» ادامه و دنباله «امارت اسلامی عراق» به شمار می‌آید و بخشی از آن تلقی می‌شود و به این ترتیب با اعلام تشکیل «امارت اسلامی عراق و شام» از انحلال جبهه النصره خبر داد.
البغدادی در ادامه سخنان خود گفته بود که در این باره از رهبران و علمای القاعده درباره ادغام دو گروه درخواست مشورت کرده و آنها نیز ضمن استقبال از این اقدام وی به او در این خصوص تبریک گفته‌اند، اما ابومحمد الجولاني در پاسخ به البغدادی در بیانیه‌ای اعلام می‌کند که البغدادی با کسی مشورت نکرده و حتی علمای جبهه النصره هم از این امر اطلاع نداشته و این خبر را از طریق رسانه‌ها شنیده‌اند.
به این ترتیب الجولاني از سر فرودآوردن در برابر البغدادی اجتناب و خودداری می‌کند و پیامد آن بروز هرج و مرج در میان سلفی‌های تکفیری سوریه و شکاف در میان عناصر «جبهه النصره» شد، که یکی از مهم‌ترین گروه‌های تروریستی فعال در سوریه است و علیه نظام این کشور می‌جنگد.
پس از آن، الجولاني بیعت خود با الظواهری را تجدید و اعلام می‌کند که اعلام بیعت سابق وی با البغدادی به این جهت صورت گرفته بود که وی نماینده الظواهری در سرزمین فرات یا همان عراق به شمار می‌آمده است.
این مصادف با زمانی بود که البغدادی تصور می‌کرد الجولاني هنگامی که در عراق تحت فرمانش بود، با وی بیعت کرد و او بودکه الجولانی  را امیر گروهی در سوریه کرد تا به مبارزه با نظام سوریه بپردازد و اینها تماما پیش از توسعه و گسترش داعش روی داد که در آن زمان تعدادی تکفیری از سوریه و کشورهای عربی و خارجی را دربر می‌گرفت.
بعد از دوم فوریه 2014 (12بهمن گذشته) فرماندهی کل سازمان تروریستی القاعده در بیانیه‌ای برائت خود از گروه «داعش» را تحت این عنوان که «داعش» شاخه‌ای از جماعت «قاعده الجهاد»- نام رسمی سازمان تروریستی القاعده- شمرده نمی‌شود اعلام کرد.
 در ادامه این بیانیه آمده است که القاعده مسئول هیچ یک از اقدامات داعش نیست.
این اولین بار در سراسر تاریخ القاعده است که این گروه تروریستی آشکارا یکی از گروه‌های خود را طرد و از آن اعلام برائت می‌کند، اگر چه گروه تروریستی داعش از سال 2006 تاکنون یک بار هم نام القاعده را بر خود ننهاده است. اکنون بسیار زود است بازتاب و تاثیرات این بیانیه را در سوریه ملاحظه کنیم، اما باید بدانیم که این بیانیه دارای اهمیتی بسیار بزرگ چه در بعد تاریخی و چه از حیث اثرات آن بر جنبش جهانی جهادی در مقیاسی گسترده‌تر است.
جدایی داعش از القاعده
اعلام برائت سازمان تروریستی القاعده از گروه داعش، ما را به یاد رویگردانی القاعده از گروه‌هایی مثل «جماعت اسلامی» در لیبی، «جهاد اسلامی» در مصر، «ابوقتاده» فلسطینی و «ابومصعب السوری» از اعضای «جماعت اسلامی» الجزایر در سال 1996 میلادی می‌اندازد.
خود بن لادن نیز به شدت به گروه جماعت اسلامی الجزایر شک داشت و این شک هنگامی که جماعت اسلامی درخواست بن‌لادن برای احداث پایگاه‌های نظامی و آموزشی در الجزایر را رد کرد، به یقین تبدیل شد و حتی بن‌لادن در الجزایر گروهی را به نام «جماعت سلفی دعوت و مبارزه» در سال 1998 تاسیس کرد، گروهی که از حیث افراط‌گرایی میانه‌روتر از جماعت اسلامی الجزایر بود. این گروه در سال 2007 میلادی نام خود را به سازمان «القاعده در سرزمین مغرب اسلامی» تغییر داد.
به همین ترتیب اوضاع جاری در سوریه نیز در حال حرکت به این سمت و سو است. جماعت اسلامی در الجزایر کار خود را به جای مبارزه با نظام به مبارزه با دیگر گروه‌های اسلامگرا در این کشور کرد و نکته مهم‌تر آنکه جماعت اسلامی «محمد سعید» و «عبدالرازق رجام»، دو سرکرده «جبهه اسلامی برای نجات» را به قتل رساند، در حالی که این جبهه در سال 1994 به جماعت اسلامی در لیبی ملحق شده بود.
همچون جماعت اسلامی، عناصر داعش نیز خط‌مشی تکفیری را پیش گرفتند و اقدام به از پیش رو برداشتن عناصر مسلح گروه‌های دیگر کردند، امری که خشم و غضب آنها نسبت به داعش را در پی داشت. در همین راستا بود که داعش بدون قاعده اقدام به کشتار، بازداشت و محاکمه عناصر دیگر گروه‌های تروریستی در شمال سوریه کرد.
تجربه الجزایر
تجربه الجزایر نقش مهمی در برائت سازمان القاعده از گروه «القاعده در سرزمین رافدین» (داعش فعلی) داشته است.
ازجمله مواضع تند القاعده علیه «ابومصعب الزرقاوی» رهبر وقت داعش در سال 2005 سخنرانی «عطیه‌الله عبدالرحمن اللیبی»، بر ضد الزرقاوی بود. اللیبی در این سخنرانی، به الزرقاوی نصیحت می‌کرد که خیلی وحشی نباشد و تلاش‌ها و فعالیت‌های گروهش را بر مقابله و مبارزه با نیروهای آمریکایی متمرکز کند.
از آن زمان فرماندهان ارشد سازمان القاعده در پاکستان به تمام شاخه‌های خود دستور دادند که از حمله به غیرنظامیان مسلمان اهل سنت پرهیز کنند و عملیات خود را بر نیروهای امنیتی و ارتش و ساختارهای نظامی آن متمرکز کنند و به طور کلی سازمان القاعده در شبه جزیره عربی و یمن و همچنین «جبهه النصره» در سوریه که هم‌اکنون شاخه سازمان القاعده در این کشور به شمار می‌آید، از این چارچوب تبعیت کردند، اما داعش از این اصل تبعیت نکرد.
پیشینه اختلافات
درباره پیشینه اختلافات دو گروه تروریستی القاعده و داعش باید گفت که این اختلافات به مه 2013 میلادی (خرداد 92) بازمی‌گردد. پس از آنکه البغدادی، سرکرده داعش در آوریل 2013 (اردیبهشت 92) اعلام کرد که قلمرو او امارت اسلامی سوریه را نیز در برخواهد گرفت، الظواهری تلاش کرد تا با خواسته‌ها و اقدامات البغدادی مقابله کند، اما تمام تلاش‌های وی با شکست مواجه شدند و به همین منظور بهتر آن دید که امارت اسلامی عراق و شام به فعالیت خود در عراق ادامه دهد و به جبهه النصره اجازه داده شود که به عنوان نماینده القاعده در سوریه فعالیت کند.
اما البغدادی در مقابل این اقدام الظواهری، با انتشار پیامی صوتی تاکید کرد که «داعش» در سوریه باقی خواهد ماند و خود را ملزم به تقسیمی نمی‌بیند که براساس توافقنامه «سایکس- پیکو» (اشاره به طرح استعماری انگلیس) در منطقه صورت گرفته است.
به این ترتیب برخورد میان سازمان «القاعده» و جبهه النصره با «امارت اسلامی عراق و شام» در ابتدا خود را به صورت انتقاد دو رهبر القاعده از یکدیگر نمایان ساخت. در حالی که جنگ و نزاع مسلحانه میان تروریست‌ها و به طور مشخص «جبهه انقلابیون سوریه» و «ارتش مجاهدین» و «جبهه اسلامی» از یک سو و «امارت اسلامی عراق و شام»  از سوی دیگر از اوایل ژانویه 2014 (دی گذشته) همین‌طور در حال توسعه و گسترش بود و یکی از مهم‌ترین دلایل این درگیری‌ها رویگردانی کامل سازمان القاعده از گروه تروریستی داعش بود.
علی‌رغم مطرود شدن «امارت اسلامی عراق و شام» و انزوای آن، این گروه ضعیف از صحنه خارج نشد. داعش در قبال حملاتی که در شمال سوریه به آن صورت می‌گرفت، خود را منعطف نشان می‌داد و با اینکه در برابر حملات اولیه‌ «ارتش مجاهدین» و «جبهه انقلابیون سوریه» و «جبهه اسلامی» شکست خورد و در مناطقی مجبور به عقب‌نشینی شد، اما توانست آن مناطق را بار دیگر بازپس گیرد که یکی از دلایل آن، دستیابی به توافق آتش‌بس با برخی از گروه‌های تروریستی و به دست آوردن بیعت برخی گروه‌ها و قبایل و عناصر تروریستی بود. این در حالی است که نباید فراموش کرد، داعش دارای منابع تامین مالی و خدمات لجستیکی جداگانه‌ای بود و این موجب می‌شد تا جدایی این گروه از القاعده به آن ضربه چندانی وارد نکند.
افزون بر آن، علی‌رغم اینکه سازمان القاعده و جبهه النصره و مفتی‌های تکفیری مثل «ابومحمد مقدسی» و «ابوقتاده فلسطینی» از «امارت اسلامی عراق و شام» رویگردان شدند، اما دیگران حمایت خود از آن را ادامه دادند که از جمله می‌توان به «جماعت انصار بیت‌المقدس» فعال در کشور مصر و «انصار الشریعه» فعال در تونس و افرادی همچون «ابومنذر الشنقیطی» و «ابوسعد العاملی» و شماری از فعالان مردمی اشاره کرد.
بقای گروه تروریستی «داعش» و موفقیتش در رویارویی با تهدیداتی که موجودیت آن را به خطر می‌اندازند، ممکن است که در نهایت به تضعیف نظامی و ساختاری القاعده منتهی شود و یکی از نتایج مستقیم این امر آن است که دیگر سازمان القاعده در عراق به طور رسمی موجودیت و حضور نداشته باشد.
منبع: خبرگزاری تسنیم