kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۰۰۹۸
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۵
یک انتخاب و تصفیه انقلاب- 12

عزل بنی صدر و تشدید اقدامات تروریستی گروهک منافقین

شروع جنگ تحميلي از ابتداي پاييز 1359 و حضور نيروهاي خط امامي در عرصة دفاع مقدس، ميدان را براي تبليغات تخريبي منافقين فراهم‌تر كرد. از سرگيري انتشار نشريه «مجاهد» ارگان منافقين در آذرماه 1359 با طرح ادعاي كذب اين گروهك درباره وجود شكنجه در زندان‌ها همراه بود. درحالي‌كه دغدغه نيروهاي سپاه و كميته انقلاب اسلامي، آزادسازي مناطق اشغال شده از دست بعثي‌ها بود، منافقين آنان را به چماقداري و حمله به خود متهم مي‌كردند.
سازمان از ابتداي پاييز 1359 هواداران خود را به شناسايي مكان‌هاي سكونت افراد حزب‌اللهي مأمور كرد و از بهمن ماه، هواداران به سمت تشديد رفتارهاي تحريك‌آميز و حتي توهين به امام خميني(ره) هدايت شدند.1 اين مسئله مردم را به خشم مي‌آورد؛ به گونه‌اي كه دعوت رهبران حزب جمهوري اسلامي به عدم عكس‌العمل در برابر تحريكات منافقين هم، چندان مؤثر واقع نمي‌شد.
درگيري گروه‌هاي متشكل 20 تا 30 نفري ميليشياي منافقين با مردم در اجتماع 14 اسفندماه بنا به تحليل درون سازماني رجوي «يك قدرت نمايي» در مقابل نهادهاي انقلابي بود.2
مسعود رجوي از اواخر سال 1359 تا ارديبهشت 1360 را براي مذاكره با كشورهاي غربي به منظور طلب تأييد و همكاري آنان با برنامه حركت مسلحانه آينده گروهك خود، بي‌سروصدا در فرانسه به سر برد.3 غائله‌آفريني‌هاي مكرر منافقين از اواخر سال 1359، قصد حتمي اين گروه را در ورود به فاز مبارزه مسلحانه عليه نظام براي اكثر تحليل‌گران آشكار ساخته بود. مقاله نهم ارديبهشت مهدي بازرگان در روزنامه ميزان با عنوان «مبارزه قانوني و مبارزه مسلحانه» كه احتمال دست زدن منافقين به عمليات مسلحانه را توجيه مي‌كرد، نشان مي‌داد كه همه طيف‌ها به قصد منافقين پي‌برده‌اند.4
همين قرائن سبب شد كه دادستاني انقلاب يك اطلاعيه 10 ماده‌اي حاوي مواردي همچون ممنوعيت برخورداري گروه‌هاي سياسي از سلاح و لزوم تحويل سلاح‌هاي آنان به نيروهاي نظامي و انتظامي، ممنوعيت گروه‌ها از تحريك به اعتصاب، كم‌كاري، تحصن و هرگونه اختلال در مؤسسات مختلف و لزوم اخذ مجوز وزارت كشور براي برگزاري اجتماعات و... را در 19 فروردين 1360 صادر كند. با اين حال، منافقين به صراحت از تحويل سلاح‌هاي خود، خودداري كردند و در برابر اتمام‌حجت امام نسبت به خود در نامه‌اي به ايشان بار ديگر احتمال ورود به فاز مسلحانه را به رخ كشيدند. منافقين در عين حال خواستار ديدار جمعي با حضرت امام در حسينيه جماران شدند.5 بخشي از پاسخ امام خميني(ره) به منافقين كه در يك سخنراني در 21 ارديبهشت 60 بيان شد، چنين بود:
«من هم كه يك طلبه هستم حاضرم كه در يك جلسه، نه در يك جلسه در ده‌ها جلسه با شما بنشينم و صحبت كنم... و من اگر يك در هزار احتمال مي‌دادم كه شما دست برداريد از آن كارهايي كه مي‌خواهيد انجام بدهيد، حاضر بودم كه با شما تفاهم كنم و من پيش شما بيايم لازم هم نبود شما پيش من بياييد... مادامي كه اسلحه در دست شماست... تهديد به قيام مي‌كنيد ما نمي‌توانيم از شما اين مسائل را قبول كنيم.»6
تحليل درون‌گروهي مسعود رجوي نشان مي‌دهد كه موضع‌گيري امام باعث سردرگمي وي شد؛ چرا كه امام درباره هيچ يك از دو گزينه پذيرش يا عدم پذيرش حضور منافقين در جماران سخني نگفتند و تحويل سلاح‌ها از سوي منافقين را سبب پيش قدمي خود در مذاكره با آنان دانستند. منافقين در قدم بعد، اخذ تضمين براي «تأمين سياسي كافي سازمان» را از بني‌صدر خواستار شدند. او نيز با ابراز علني ناتواني از اين امر به تحقق سناريوي آنان كمك كرد. رجوي همچنين در هنگام توسل بني‌صدر به حربه «رفراندوم» در اواخر ارديبهشت‌ماه خطاب به وي نوشت:
«طرف ديگر به خوبي مي‌داند كه شما چه از نظر سياسي و چه از نظر اجتماعي در وضعي هستيد كه اگر بخواهيد و اگر بايستيد، مي‌توانيد جارويش كنيد.»7
روز 13 خرداد 1360 بني‌صدر موضوع خلع‌سلاح گروه‌ها را به بعد از جنگ و نشان موكول كرد تا نشان دادكه قدم به قدم با برنامه منافقين همراه‌تر مي‌شود. در اين شرايط، تظاهرات منافقين همراه با فحاشي آنان به مقدسات
(به خصوص پس از عزل بني‌صدر از فرماندهي كل‌قوا) به درگيري‌هاي خونيني منجر شد.
هشدار منافقين نسبت به احتمال تهديد جان ابوالحسن بني‌صدر به دنبال مطرح شدن بررسي كفايت سياسي او در مجلس نيز به دنبال داشت. 61 نفر از عناصر جريان روشنفكري غرب‌گرا از جمله احمد شاملو، هوشنگ گلشيري، محمدعلي سپانلو، علي دهباشي، رضا براهني، باقر پرهام، غلامحسين ساعدي و منوچهر هزارخاني در بيانيه‌اي با عنوان «به موج تازه سركوب تسليم نشويم» ادعاهايي مشابه سازمان منافقين را مطرح كردند.8 منافقين در مخالفت با لايحه قصاص نيز با ديگر گروه‌هاي راست‌گرا و چپ‌گرا همراه بودند. بالاخره در 28 خردادماه با صدور اعلاميه منافقين مبني بر جنگ تمام‌عيار با جمهوري اسلامي، روند نابودي اين سازمان شتاب گرفت و روز 30 خرداد 1360 به عنوان سندي از ددمنشي آنان در هميشه تاريخ اين سرزمين باقي‌ماند. منافقين با تيغ موكت‌بري و سلاح سرد به جان مردمي افتادند كه شادمان از تصويب عدم كفايت سياسي بني‌صدر به خيابان‌ها آمده بودند. آنها از اين پس، عمليات تروريستي برضد شهروندان و بزرگان انقلاب اسلامي را آغاز كردند.
پانوشت‌ها:
1- سازمان مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام، ج 2، ص497.
2- همان، ص499.
3- سازمان مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام، ج 2، ص501.
4- مجاهدين خلق از پيدايي تا فرجام، ج 2، صص527و528.
5- كيهان، 22/2/1360.
6- صحيفه نور، ج14، ص220.
7- غائله 14 اسفند، ص665، به نقل از مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام، ج2، ص540.
8- مجاهدين خلق از پيدايي تا فرجام، ج 2، ص551.