هدایت مردم، صبر و تحمل را میطلبد(حکایت خوبان)
حضرت یونس(ع) وقتی به رسالت مبعوث شد، در شهر نینوا به تبلیغ قوم خویش پرداخت. اما مردم حقیقت را از او نپذیرفتند. حضرت یونس(ع) گمان کرد وظیفهاش به پایان رسیده است و پیش از آنکه فرمان الهی به او برسد، با حالتی خشمگین شهرش را ترک کرد و از میان قومش بیرون رفت. او همچنان راه را میپیمود تا به کنار دریا رسید، و در دریا گرفتار شکم ماهی شد.
ناگهان به خود آمد که باید صبر و تحمل میکرد، و بدون فرمان خداوند از میان قومش بیرون نمیآمد، شاید گوشی شنوا و دلی حقیقتپذیر در میان قومش پدید میآمد، از این جهت در میان ظلمتها به مناجات پرداخت و نجاتش را از خداوند منان خواست، (لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین) خداوند نیز دعای حضرت یونس(ع) را پذیرفت و او را نجات داد. (1)
____________
1- بحارالانوار، ج 16، ص 217