موضع ما موضع حق است
5 روایت از کشتیبان امواج فتنه
معمولاً آقا بین سخنان مدعوین صحبت نمیکنند و مباحث خود را پس از اتمام صحبتهای همه آنها مطرح میکنند؛ ولی در اینجا پس از پایان سخنان دکتر روحالامینی گفتند:
«اجازه بدهید من یک جمله عرض بکنم به آقای دکتر روحالامینی. اوّلاً طیّبالله انفاسکم؛ خیلی خوب صحبت کردید؛ ثانیاً این نکته لزوم پاسخگویی که آقای روحالامینی اشاره کردند، این کاملاً درست است. ما این را تصدیق میکنیم؛ جزو اعتقادات بنده است از سابق. در طول این سالها گاهی اتّفاق افتاده که کسی تخلّفی از او سر زده. یک قول و یک نظر این بوده که بهخاطر خدماتی که این شخص کرده، از آن تخلّف بگذریم. یک حرف دیگر این بوده که ما تخلّف را در وزن خودش و اندازه خودش محاسبه کنیم، به معنای واقعی کلمه؛ آثار تخلّف را هم بر آن بار کنیم؛ بهجای خود از خدمات هم تقدیر کنیم. بنده به این نظر دوّم همیشه معتقد بودم؛ الان هم معتقدم. این را هم این برادر عزیزمان و خانواده محترمشان، هم همه کسانی که در این قضایا یک آسیبی بر آنها وارد شده، به هر نوعی آسیب، از سوی هرکسی که آسیب به آنها وارد شده، بدانند که بنای نظام و تصمیم نظام بر مجامله کردن نیست. همانطور که ما با کسانی که با نظام دارند صریحاً مبارزه میکنند، بنای بر مجامله نداریم، معتقد به ایستادن در موضع قانون و موضع حق هستیم، عیناً همانطور اگر چنانچه در مجموعه منتسب به نظام یکوقت یک تخلّفی انجام بگیرد، کار بدی انجام بگیرد، خداینکرده جنایتی انجام بگیرد، باز هم اعتقاد من همین است. ما بر موضع قانون، بر موضع حق باید بایستیم و خدای متعال کمک کند که بتوانیم چیزی را که میخواهیم، انجام بدهیم؛ و دارند مسئولین تلاش میکنند در این زمینه. انشاءالله که همین خواهد شد. اینکه حالا این بخش قضیّه، این صورت قضیّه است؛ این قالب و جسم قضیّه این است.
روح قضیّه این است که هر حادثهای در عالم اتّفاق میافتد، این حادثه یک محاسبهای پیش خدای متعال دارد. هیچکدام از لذّتها و رنجهای ما، از شادیها و غمهای ما در این دنیا بدون مابِهازا در محاسبه الهی نیست؛ هیچکدام. هر سختیای که ما اینجا تحمّل کنیم، چه به شکل بیماری باشد، چه به شکل تهیدستی باشد، چه به شکل مظلوم واقع شدن باشد، چه به شکل فقدانهای دردناک باشد، چه به شکل بیماریها و این چیزها باشد، هرچه باشد، پیش خدای متعال یک مابِهازای نیک دارد. هرچه از این کفّه کم بشود، در آن کفّه جبران خواهد شد؛ بدون تردید. این را باید بدانید. لذا همه این مسائلی که بر ما در زندگی وارد میشود، پیش خدای متعال اجر دارد؛ حتّی حوادث بیاختیار. هیچکس به اختیار خود بیمار نمیشود؛ امّا در روایات دارد که بیمار، دردمند بهخاطر بیماری، پیش خدای متعال مأجور است؛ یعنی در حساب الهی هیچکدام از رنجهای ما بدون پاسخ، بدون مابِهازا باقی نخواهد ماند. این را فقط برای این نگفتند که ما تسلّا پیدا کنیم، در مواجهه با رنجهای جهانی زورآزمایی نکنیم؛ نه، آن زورآزمایی هم به نوبه خود یک مجاهدتی است که هم لازم است، هم دارای اجر است. این خطا است، این تهمتی که در طول سالهای متمادی از سوی گروههایی به اسلام زده میشد که در اسلام میگویند صبر کنید بر این مصیبتها، به معنای این است که تحمّل کنید، مقابله نکنید، تا آن کسانی که مصیبتها را وارد میکنند، راحت بتوانند خودشان را از سختیها و از پیگیریها و انتقامها رها کنند؛ نه، اینجور نیست قضیّه. اینکه اسلام به ما میگوید این مصیبت پیش خدا اجر دارد، معنایش این نیست که ما برای جبران این مصیبت، برای جلوگیری از مصائب مشابه، برای
کم کردن همین مصیبت تلاشی نکنیم؛ نه، این تلاش هم لازم است. بنابراین اجر الهی است.
این را هم شما بدانید، ما از اوّلی که این قضایا برای چند نفری از قبیل شما اتّفاق افتاد، که بعضیشان از دوستان نزدیک خود من بودند، بیشترین دعای من برای بازماندگان بوده. حالا آن درگذشتگان که خب درگذشتند و رفتند؛ سر و کارشان با خدا است؛ امّا این بازماندگان دچار دردهایی هستند. بیشترین دعای من برای این بوده است که خدای متعال آرامشی برای [آنها عطا کند]. انشاءالله موفّق و مؤیّد باشید. خدا تأییدتان کند.»
بخش دوّم
حدود یک سال از آن دیدار گذشته؛ تیتر یکی از رسانهها نظرم را جلب میکند: «ناگفتههای پدر و مادر محسن روحالامینی»:
«وقتی غیبت محسن برای ما مسجّل شد، حدس میزدیم بازداشت شده باشد؛ ولی تلاشها برای پیدا کردن او نتیجهبخش نبود تا آنکه خبر عروج پسرم را به ما دادند....
صحبتهایی که با آیتالله لاریجانی انجام دادیم، نشان میداد رویکردها برای رسیدگی به این مسائل جدّی است؛ مخصوصاً وقتی خدمت مقام معظّم رهبری رسیدیم، از نظرات ایشان مطّلع شدیم. حتّی بعداً هم میشنیدیم که رهبر انقلاب در مورد رسیدگی به این مسئله بارها پیگیری و تأکید کردهاند؛ لذا مطمئن بودم که تلاشها نتیجهبخش خواهد بود....
موضع رهبر انقلاب نشاندهنده اشراف ایشان به مسائل و رویدادهای کشور است. از طرف دیگر ورود
مقام معظّم رهبری به این مسئله و تأثیر آن بر پیگیری موضوع از سوی دستگاه قضا تداعیگر آن است که مسئولان و مدیران در حوزههای مختلف آنطور که باید و شاید به مسئولیّتهای خود عمل نمیکنند و باعث میشود که بالاترین مقام مملکت با تذکّرات خود آنها را به تحرّک وادارد؛ درحالیکه نیازی نیست رهبری وارد جزئیّات شوند و باید خود مسئولان قبل از تذکّرات ایشان به وظایف خود عمل کنند....
واقعاً این از افتخارات ما است که مقام معظّم رهبری آنقدر نسبت به موضوع حسّاس بودند. چون میتوانست ضربه سنگینی به نظام وارد کند و روی نگرش مردم به ویژه جوانان تأثیر منفی بگذارد. البتّه ناگفته نماند مسئولانی هم که پیگیر قضیّه بودند، زحمات درخور تقدیر و شایستهای انجام دادند که در این بین رئیس قوّه قضائیّه و قاضی پرونده طی ملاقاتهایی که با آنها داشتیم، انصافاً خیلی خوب و منصفانه با آن مسئله برخورد کردند....
در همه نهادها و سازمانها امکان دارد که افراد خاطی، بیمسئولیّت و بیتعهّد وجود داشته باشد و ناجا و دستگاه قضا نیز از این امر مستثنا نیستند؛ بنابراین کشاندن این مسئله به فراتر از مرزها غیر از آنکه به خانواده انقلاب که ما نیز عضوی از آن هستیم ضربه بزند، ثمره دیگری ندارد....
با توجّه به اشرافی که از قاضی مشاهده کردیم، شخصاً معتقدم که حکم دادگاه بدوی دور از افراط و تفریط بود. در جلسه اوّلی هم که خانوادهها با قاضی داشتند، ایشان گفت که من نه طرف شما و نه طرف متّهمان هستم و بر اساس یک رویّه خداپسندانه به مسئله نگاه میکنم و حکم خواهم داد. بنابراین در پایان نیز ایشان حکمش را صادر کرد....
در دبیرخانه شورای عالی امنیّت ملّی کمیتهای متشکّل از نمایندگان سه قوّه، کارگروهی را تشکیل دادند. البتّه این کمیته به دستور مقام معظّم رهبری پیگیر موضوع بود؛ یعنی در یک زمان چند تیم روی مسئله زندان کهریزک کار میکردند تا زوایای آن مشخّص شود؛ منتها اهمّ بررسی قضایا در بازپرسی سازمان قضایی نیروهای مسلّح انجام شد و هزاران صفحه بازجوییها و اسناد را تشکیل داد. به عبارت دیگر یک کمیته از شورای عالی امنیّت ملّی که منتخب سه قوّه بودند، یک کمیته در مجلس، همچنین در بازرسی کلّ کشور، دادسرای انتظامی قضّات، بازرسی ناجا و بازپرسی سازمان قضایی نیروهای مسلّح، 6 مرجعی بودند که از زوایای مختلف مسئله را مورد رسیدگی قراردادند. بخش دیگری از این پرونده مربوط به قضّات دستوردهنده برای اعزام بازداشتشدگان، مربوط به دادستان سابق تهران و معاون وی میشود. چندین ماه است درخواست تعلیق آنها صادر شده ولی هنوز اقدامی صورت نگرفته است. بهواسطه دستور صریح رهبر معظّم انقلاب و پیگیریهای مجلس و نهادهای نظارتی، روند بازپرسی و دادگاه از پیگیریهای ما جلوتر بود؛ یعنی ما پیگیریهای خاصّ خودمان را داشتیم، ولی آنها جلوتر از ما بودند... .
پیام این مسئله این است که مظلومین میتوانند در دستگاه قضا حقّ خود را بگیرند؛ البتّه باور این شاید برای همه قدری سخت باشد ولی از باور گذشته و محقّق شده است....
خطّ قرمز ما از روز اوّل، مصاحبه با رسانههای بیگانه بود و نگران سوءاستفاده ضدّ انقلاب بوده و هستیم؛ چون مطمئن هستم روح پسرم از این بابت آزرده میشد و علاوه بر آن موجبات ناخرسندی بسیاری از مردم انقلابی را هم فراهم میآورد. ملّت ایران یک خانواده بزرگ است که در تلخیها و شیرینیها میداند که چگونه کشور را اداره و مسائل را حلّ و فصل کند؛ ولو سختترین مصائب و مشکلات بر ما وارد شود؛ لذا هیچ موقع کوچکترین گرایش و توجّهی به خارج از مرزها پیدا نخواهیم کرد. کسانی که دست در دست ضدّانقلاب و کشورهای استعماری دارند، با طرفی همپیمان شدهاند که صدها سال خون مردم ایران را در شیشه کردند و منابع و ثروت ملّی ایرانیان را غارت نمودهاند.
آنها دلشان به حال ما نمیسوزد و منافع خودشان را پیگیری میکنند و بسیاری از مشکلات کنونی ما ریشه در برنامههای گذشته آنها برای مردم ما داشته و دارد. زمانی سرنوشت همه ما تغییر میکند که خودمان را تغییر دهیم و آنگاه اصلاح حقیقی صورت خواهد گرفت. فرزند من فرزند این آب و خاک بوده و خود ما هم متعلّق به این کشور هستیم و با توجّه به گستردگی کار و پیچیدگی مباحث، این مسئله تاکنون خوب پیگیری شده و منتظریم کاری که به نیمه رسیده با جدّیّت دنبال شده تا به نتیجه برسد.