روایتگر سروهایی که ایستاده میمانند
مرضیه کرماجانی
قصهها و نوشتههایش در ستون «یک شهید، یک خاطره» را هر هفته در صفحه فرهنگ مقاومت میخوانید؛ «مریم عرفانیان نوروززاده» اهل مشهد، یکی از فعالترین نویسندگان زن در حوزه ادبیات مقاومت است. تاکنون 55 کتاب با موضوع زندگینامه شهدا به قلم وی منتشر شده است. در دومین دوره دوسالانه کتاب مدافعان حرم (جایزه شهید همدانی) نیز از مریم عرفانیان تجلیل شد. به همین مناسبت با وی به گفت وگو پرداختیم:
- درباره موفقیت تازهتان- تجلیل در جایزه شهید همدانی- توضیح بفرمایید:
در پایان مراسم اختتامیه دومین جایزه شهید همدانی از نویسندگانی که بیش از سه کتاب با موضوع شهدای مدافع حرم نوشتهاند و منتشر شده تقدیر کردند که من هم درمیان آنها بودم.
- شما تا به حال چند کتاب نوشتهاید و از این میان چه تعداد مرتبط با مدافعان حرم است؟
تقریبا 55 کتاب به قلم من چاپ شده و چهار کتاب هم در دست چاپ دارم که در مرحله اتمام یا طراحی جلد قرار دارند. از آثار چاپ شده، سه کتاب با موضوع مدافعان حرم و از آثار در دست چاپ نیز دو کتاب درباره مدافعان حرم هست.
- چه انگیزه و عاملی باعث شد تا سراغ نوشتن از مدافعان حرم بروید؟
من کتابهای زیادی درباره شهدای دفاع مقدس نوشته بودم و بعد از سالها کار در این زمینه، از طرف انتشارات روایت فتح پیشنهاد شد که درباره اولین شهید مدافع حرم مشهد یعنی شهید «حسن قاسمیدانا» کار کنم. من تا قبل از آن درباره شهدای مدافع حرم نمینوشتم و فکر هم نمیکردم که زندگی آنها تا این حد فراز و نشیب داشته باشد. همان موقع از یکی از دوستان دیگری که درحال نوشتن درباره شهدای مدافع حرم بود پرسیدم که آیا زندگی این شهدا قابلیت اینکه به رشته تحریر در بیاید را دارد؟ که جوابشان مثبت بود و من را به کار در این زمینه تشویق کرد. به همین دلیل هم شروع به نوشتن در اینباره کردم. این کتاب «سروها ایستاده میمانند» نام دارد و در سال 96 منتشر شد و در سال 99 نیز به چاپ چهارم رسید. بعد از آن هم کتاب «طائر قدسی» را نوشتم که روایت زندگی شهید مدافع حرم امین کریمی بود. بعد هم انتشارات بهنشر از من خواست تا کتاب «سروها ایستاده میمانند» را به نوعی دیگر بنویسم که مواد اولیه خاطرات یکی بود و من با افزودن چند مصاحبه از دوستان شهید یک کتاب جدید در قالب داستانی با نام «به وقت اردیبهشت» را از زبان سوم شخص (دانای کل) نوشتم. این کتاب در سال 97 منتشر شد که با استقبال خوبی مواجه شده و تاکنون چهار مرتبه تجدید چاپ و به شمارگان 53 هزار نسخه رسیده است. تا قبل از این کتاب شیوه نوشتن زندگی شهدای مدافع حرم در قالب داستانی هنوز باب نشده بود و اغلب به صورت روایی مینوشتند. فکر میکنم این کتاب از اولین نمونههایی بود که در قالب داستانی با موضوع زندگی یک شهید مدافع حرم منتشر شد.
- دلیل استقبال از «به وقت اردیبهشت» را چه میدانید؟ سوژه این کتاب چه ویژگیهایی داشت که مورد توجه قرار گرفت؟
شهید حسن قاسمی دانا که من براساس زندگی او کتاب «به وقت اردیبهشت» را به صورت داستانی نوشتم یک جوان امروزی مثل همه جوانها بود؛ خودش را جدا از جوانان همسن و سالش نمیدانست. حتی در نوع پوشش و ظاهرش هم به خودش میرسید و رفتارش جوانپسند بود. اما با یک سفر به کربلا متحول شد. همیشه به مادرش میگفت که تو فکر میکنی حضرت زینب(س) در تل زینبیه چه دیده بود؟ از کودکی نیز مادرش او را به روضه و مراسم عزاداری سیدالشهدا(ع) میبرد. وقتی میخواست مادرش را راضی کند تا با اعزام او به سوریه موافقت کند هم همان روضهها و عزاداریها را یادآوری میکرد و میگفت؛ الان هم مثل همان زمانی است که
امام حسین(ع) ندای «کیست مرا یاری کند» سر دادند و آیا اگر من آن موقع بودم میگذاشتید به یاری امام بروم؟ و مادرش در مقابل این پرسش، پاسخ داد که بله اگر من آن موقع بودم حتما اجازه میدادم که به یاری امام حسین(ع) بروی و در نهایت برای اعزام حسن قاسمی دانا به سوریه و دفاع از حرم، رضایت میدهد. شهید قاسمی دانا نیز با شناسنامه افغانستانی امکان اعزام به سوریه را یافته بود. چون وی نیز مانند شهید صدرزاده، اوائل جنگ با تکفیریها داوطلب اعزام برای دفاع از حرم شده بود و آن دوران هنوز به راحتی اجازه اعزام نمیدادند و او از طریق لشکر فاطمیون و به عنوان یک افغانستانی مجوز رفتن به آن جنگ را یافته بود.
- شما از جمله نویسندگانی هستید که در هر دو زمینه دفاع مقدس و دفاع از حرم کار میکنید؛ چه تفاوتهایی در نوشتن درباره این دو زمینه میبینید؟
نوشتن درباره شهدای دفاع مقدس به خاطر گذشت زمان، کار تحقیقاتی سختتری را نیاز دارد؛ به ویژه اینکه خیلی از همرزمان این شهدا شهید شدهاند یا دارفانی را وداع گفتهاند و ما اطلاعات دقیق و جامع و کاملی نداریم. برای نوشتن در این حیطه باید کفش آهنین پوشید. مثلا برای نوشتن کتاب «روزهای لاجوردی» ناچار شدم به پروندههای متعددی درباره شهید لاجوردی مراجعه کنم، با خیلی از همرزمانش مصاحبه کنم و برای راستیآزمایی مناطق عملیاتی به اسناد و مدارک مختلفی مراجعه کنم. حتی مجبور شدم به همرزمانی که در آن زمان و مکانی که شهید حضور داشت، مثلا عملیات خیبر، مراجعه کنم و کار را بدهم تا چند بار بخوانند. اما نوشتن درباره شهدای مدافع حرم راحتتر است، چون آدمهایی که با این شهدا در ارتباط بودهاند در دسترس هستند و رجوع به همرزمان سهلتر است و مناطقی که شهدا در آنها حضور یافتهاند محدودتر هست؛ مثلا در حلب یا خان طومان و چند منطقه دیگر بودهاند. اما شهدای دفاع مقدس در مناطق بسیار گستردهای حضور داشته اند؛ از هور الهویزه گرفته تا ایلام و مریوان و عملیاتها خیلی گسترده بودند. وقتی به همرزمان هم مراجعه میکنیم خیلی از تاریخها و مناطق را فراموش کردهاند. ضمن اینکه درباره شهدای مدافع حرم، خاطرات خانوادهها تازهتر است و برخلاف خاطرات دوران دفاع مقدس غبار فراموشی برخاطرات شهدای مدافع حرم ننشسته است.
- برای تقویت کتابها در حوزه جبهه مقاومت و مدافعان حرم و ارتقای این کتابها از نظر کمی و کیفی، چه پیشنهاداتی دارید؟
برگزاری دوسالانه جایزه شهید همدانی خیلی موثر است. چون این رویداد باعث دیده شدن نویسندگان این حوزه و کتابهای آنها میشود. اما پیشنهاد من این است که از نوقلمان برای نوشتن خاطرات و زندگینامه شهدای مدافع حرم استفاده نشود. درست است که این کتابها باید با جوانان ارتباط برقرار کنند و جوانپسند باشند، اما گاهی میبینیم برخی از این گونه کتابها به دست کسانی نوشته میشود که صاحب تألیف یا صاحب أثر نیستند. برای نوشتن این نوع کتابها، نویسنده باید تجربه داشته باشد. مستندنگاری به گونهای که به دل خواننده بنشیند خیلی سخت است و نیازمند تجربه چند ساله و نوشتن چندین کتاب است تا بتوانند مستند را طوری بنویسند که برای خواننده شیرین و جذاب باشد. بنابراین باید سعی شود نویسندگانی وارد این عرصه بشوند یا دعوت به نوشتن کتاب درباره مدافعان حرم شوند که باتجربه باشند.
- چه کتابهایی از شما در دست چاپ است؟
کتاب جدیدم «همیشه منتظر» توسط انتشارات خط مقدم آماده شده و تا چند ماه دیگر به بازار کتاب عرضه میشود. این کتاب درباره شهید مدافع حرم سردار محسن قاجاریان است. کتاب دیگری هم که کار کردهام و در آینده نزدیک منتشر خواهد شد درباره شهید مدافع حرم ابراهیم خلیلی هست.
- در پایان اگر نکتهای هست بفرمایید.
درکنار اینکه بر اهمیت کار درباره شهدای مدافع حرم تأکید میکنیم باید گفت، این طور هم نشود که نوشتن درباره شهدای دفاع مقدس به دست فراموشی سپرده شود. همان قدر که خاطرات آنها درحال فراموشی است و همرزمان شهدا درحال شهید شدن و فوت کردن هستند و خانوادههای شهدا درحال پیر شدن و رفتن از بین ما هستند، نباید نوشتن کتاب درباره این شهدا کمرنگ شود. چون حس میکنم الان بیشتر نویسندگان به نوشتن درباره شهدای مدافع حرم گرایش پیدا کردهاند. سال 95 که نوشتن درباره شهدای مدافع حرم را شروع کردم، به ندرت در این زمینه کار میشد. اما الان آنقدر نویسندگان به این زمینه رو آوردهاند که احساس میکنم در زمینه دفاع مقدس کمتر کار میشود و این کتابها کمتر دیده میشوند.
- از فرصتی که برای این گفتوگو در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم و برای شما موفقیتهای بیشتری را آرزو میکنم.
من هم از شما ممنونم.