kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۹۱۵۴
تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۲
یک انتخاب و تصفیه انقلاب- ۷

ریشه اختلاف پيروان اسلام ناب با جريان ليبرال‌ها در مبانی

 


در درون مجلس يك اقليت كوچك (متشكل از اعضاي نهضت آزادي، جاما، دفتر هماهنگي بني‌صدر و...) كه از پشتوانه مطبوعاتي بزرگي برخوردار بود، حتي پس از رأي اعتماد مجلس به دولت، توهين به نخست‌وزير و يارانش را رها نمي‌كرد.
آقاي علي‌اكبر ناطق نوري از اظهارات علي گلزاده غفوري (فردي روحاني كه داراي علقه به مكاتب فلسفي غربي، پيوند سياسي با ليبرال‌ها و گرفتار در دام القائات فرزندان منافق خود بود) ياد مي‌كند كه با استناد به كلام شريف قرآن مبني بر «لاتؤتوا السفهاء اموالكم»
(اموالتان را به سفيهان ندهيد)، با تصويب بودجه براي دولت شهيد رجايي مخالفت مي‌كرد!1 اما هدف اين تمسك به قرآن و زدن تهمت سفاهت به رجايي و يارانش، زمين زدن دولتي بود كه اصل اول خود را تقليد از امام اعلام كرده بود. البته، همين مقلد بودن، رجايي و بهشتي و اكثريت مجلس را از عكس‌العمل‌هاي شديد در برابر توهين‌هاي اقليت و تشنج‌آفريني گروه‌هاي چپ‌گرا و راست‌گراي حامي بني‌صدر باز مي‌داشت.
با اين حال گاه عرصه چنان بر بعضي از افراد محوري جريان اسلام‌گرا ـ كه به برنامه دورانديشانه امام وقوف كامل نيافته بودندـ
تنگ مي‌شد كه به تناسب ويژگي‌هاي شخصيتي خود به عكس‌العمل‌هاي عجولانه و شگفت‌آوري در ديدارهاي خصوصي با امام كشيده مي‌شدند.
آقاي ناطق نوري نقل مي‌كند:
آقاي ‌هاشمي (رفسنجاني) چند دفعه اين اختلافات را با امام در ميان گذاشته بود و امام به ايشان فرموده بود: «برويد به فكر آخرت باشيد.»
ايشان عصباني شده بود و به امام گفته بود: «همه‌اش كه ما نبايد فكر آخرت باشيم يك خرده شما هم به فكر آخرت‌تان باشيد.»2
پيچيدگي رفتار امام در خصوص برخورد با بني‌صدر ـ كه بيش از هر چيز هدف اقناع تدريجي، عميق و پايدار مردم را تعقيب مي‌كرد ـ در حدي بود كه شهيد بهشتي 22 اسفندماه 1359 در نامه‌اي به امام(ره) تأكيد كرد:
«دوگانگي موجود ميان مديران بيش از آنكه جنبه شخصي داشته باشد به اختلاف دو بينش مربوط مي‌شود.»
شهيد مظلوم در اين نامه از وجود بينشي در بين برخي از مديران كشور سخن به ميان آورده بود كه:
چندان به فقاهت و اجتهاد پويا و ملتزم به وحي و متعبد در برابر كتاب و سنت متعهد و پايبند نيست و در برابر هجوم‌هاي تبليغاتي سياسي و اقتصادي و نظامي بيگانه و در قبال داوري‌ها و دلسوزي‌هاي بيگانگان لغزان و لرزان است و جامعه را به راهي مي‌كشاند كه خود به خود
درها را به سوي ارزش‌هاي بيگانه از اسلام بلكه ضداسلام مي‌گشايد، راه را براي نفوذ بي‌مبالات‌ها يا كم‌مبالات‌ها در همه سطوح مديريت امت اسلامي و حاكم شدن آنها
بر سرنوشت انقلاب هموار مي‌سازد.3
با اينكه اين نامه حاوي نوعي تمناي شكستن سكوت از امام بود، اما مي‌توان آن را كامل‌ترين سند از مباني و جزئيات اختلاف پيروان اسلام ناب با جريان ليبرال‌ها متشكل از بني‌صدر، جبهه ملي و نهضت آزادي به شمار آورد.
پانوشت‌ها:
1- مرتضي ميردار، خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمين ناطق نوري، ج اول، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ دوم، پاييز 1384،
ص212.
2- مرتضي ميردار، خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمين ناطق نوري، ج اول، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ دوم، پاييز 1384،
صص 215 و 216.
3- عبّاس بشيري، همان، ص 405.