شناخت مشکلات کشاورزی و تلاش برای رفع موانع
حسن رضایی
مجموعه شرایط سیاسی و اقتصادی جهان طی سالهای اخیر تحت تاثیر پاندمی کرونا بوده است. روندهای تعریف شده در صنایع و حوزههای مختلف، تحت تاثیر این شرایط جدید، بعضا بازتعریف و بازاندیشی شدهاند. ما در ایران اما علاوهبر کرونا و تاثیرات آن بر حوزههای مختلف اقتصاد، با واقعیت تحریم هم روبهرو بودهایم. دولتی هم که سال 92 با وعده رفع تحریمها و ایجاد آنچنان رونقی بر سر کار آمد، نهایتا با
در هم کوبیدن بخشهای مختلف اقتصاد ایران و افزایش چند برابری تحریمها، به کار خودپایان داد!
اگر با دیدهای واقع بین به جهان اطرافمان نگاه کنیم، در حال حاضر هم چشمانداز روشنی از رفع تحریمها در دست نیست و عاقلانهترین راه، همانا خنثی کردن تحریم است.
رهبر معظم انقلاب آذرماه سال 99 در همین زمینه خطاب به ملت و مسئولین میفرمایند: «رفع تحریم دست دشمن است، و خنثی کردن تحریم دست ما است؛ دشمن باید رفع تحریم کند امّا خودمان میتوانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدّم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. نمیگویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده. اگر بتوانیم با روش درست تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. امّا به این نیندیشید؛ عمده به خنثی کردن تحریم بیندیشید که دست شما است.»
مسئله کرونا و تحریم اما چه ارتباطی با اولویتهای وزارت کشاورزی در دولت سیزدهم دارد؟ پاسخ چندان مبهم نیست! وزارت کشاورزی، مهمترین دستگاه عهدهدار تأمین امنیت غذایی کشور است و تحریمپذیر شدن این بخش، میتواند مساوی توقف جریان زندگی در هر کشوری باشد.
علاوه بر این، همهگیری ویروس کرونا طی سالهای اخیر، اهمیت وجود امنیت غذایی پایدار و مستقل را بیش از پیش، برای همگان آشکار کرده است.
افزایش قیمت مواد غذایی در پی همه گیری کرونا و توقف صادرات غلات و مواد غذایی از سوی کشورهای صادرکننده این محصولات در مقطعی از همهگیری، به واقع، زنگ خطری بودند که طی سالهای اخیر برای امنیت غذایی بسیاری از کشورها به صدا درآمد. همزمان، با آنکه خطر کووید- ۱۹هنوز از سر جهان رفع نشده، متخصصان، احتمال وقوع همهگیریهای دیگری در آینده را رد نکرده، بلکه به عنوان یک سناریوی محتمل، از آن سخن میگویند. اگر به این همه، ادعاهای مربوط به تغییر اقلیم کره زمین و گسترش خشکسالیها را هم - به عنوان یک احتمال- اضافه کنیم، اهمیت تأمین امنیت غذایی برای کشوری چون ما که با تحریم اقتصادی هم دست و پنجه
نرم میکند، بهتر از پیش مشخص خواهد شد.
این مسئله به خصوص در زمینه کالاهای اساسی و نهادههای مربوط به آن، بسیار حیاتی
است.
نقش حیاتی وزارت کشاورزی در بقای ایران
بر این اساس، نقش وزارت جهاد کشاورزی و عملکرد آن، نه تنها از حیث امنیت ملی، که از جهت بقای سرزمینی و تداوم حیات در فلات ایران نیز، اهمیتی فوقالعاده خواهد یافت. سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO) در روزهای اخیر طی گزارشی گفته است بیشترین افزایش ماهانه متوسط قیمت مواد غذایی در بیش از یک دهه گذشته، در ماه گذشته میلادی رخ داده است. شاخص قیمت مواد غذایی سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل، براساس تغییر ماهانه در بهای سبد متنوعی از اقلام خوراکی شامل غلات، دانههای روغنی، محصولات لبنی، گوشت و شکر در سراسر جهان اندازهگیری و اعلام میشود.
خبرگزاری بلومبرگ نیز اخیرا طی گزارشی در همین خصوص، نوشته است در حالی که اقتصادهای جهانی برای خروج از بحران کرونا تقلا میکنند، قیمتهای جهانی مواد غذایی به بالاترین میزان در تقریبا یک دهه اخیر رسیده است. با علم تنها به اهمیت حوزه کشاورزی اما نمیتوان اقدامی موثر در این حوزه انجام داد. چرا که پیشزمینه عمل در این حوزه، داشتن نگاه درست و معقول به واقعیات ذکر شده تا اینجای گزارش است.
رهبر معظم انقلاب، اردیبهشت ماه 98 طی دیدار با مسئولان نظام در همین زمینه میفرمایند:«یک فکر جدیدی، یک فکر تازهای در یک بُرههای متأسّفانه وارد شد در دستگاههای تصمیمگیری ما که ما را از خودکفایی دور کرد؛ و آن «صرفه اقتصادی» بود. گفتند تولید گندم و خودکفایی گندم صرفه اقتصادی ندارد؛
صرفه اقتصادی به این است که گندم را وارد کنیم. خب، بله معلوم است، ممکن است یک وقت صرفه اقتصادی در این باشد؛ امّا وقتی جلوی گندم شما را گرفتند، جلوی واردات را گرفتند، به شما گندم نفروختند، چهکار میکنید؟ کدام دولت عاقلِ دنیا این کار را میکند؟ گفتند بروید مثلاً زعفران بکارید، گندم را وارد کنید، چون زعفران گرانتر در دنیا فروش میرود؛ صرفه اقتصادی این است!» با فرض نگاه درست به مقوله کشاورزی و درک اهمیت حیاتی آن در بقای کشور از سوی وزیر و مدیران این وزارتخانه اما سخن این است که اولویتهای موجود در این حوزه چیست و بایدها و نبایدها کداماند؟
بحران آب و زمین
مسائل اصلی کشاورزی ایران
در پاسخ به این سؤال مهم، به نظر میرسد باید معضلات و مسائل موجود در این بخش را به دو دسته زیربنایی و روبنایی تقسیم نمود. منظور از معضلات زیربنایی، مسائلی است که اگر وزارت کشاورزی و مجموعه دولت برای حل آنها، تدبیر عاجل و اساسی نکنند، ما به عنوان کشور ایران، با خطر از دست رفتن همیشگی بخش مهمی از زمینهای کشاورزی خود مواجه شده، در نتیجه امکان کشت و زرع در بسیاری از دشتهای کشور برای همیشه از دست خواهد رفت. مقدمات چنین واقعه هولناکی البته در برخی مناطق
رخ داده و در مناطقی دیگر نیز در حال رخ دادن است. 21 تیر ماه سال جاری، رئیسسازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور طی مراسم افتتاح مرکز نوآوری و فناوری علوم زمین در همین زمینه گفته است:« اکنون از ۶۰۶ دشت موجود در کشور، بیش از ۳۰۰ دشت با وضعیت قرمز و بحرانی مواجهاند و همین مسئله سبب شده تا بخشهایی از کشور خالی از سکنه شده و مهاجرت از جنوب به شمال را شاهد باشیم.» پرواضح است که در صورت عدم مدیریت صحیح در زمینه برداشت از آبهای زیرزمینی و حفاظت از زمینهای کشاورزی، سرنوشت یادشده در انتظار بخشهای شمالیتر کشور هم خواهد بود!
بر این اساس، مسئله مدیریت آب و منابع آبی، در کنار حفاظت از زمینهای کشاورزی کشور، یکی از مهمترین اولویتهای وزارت کشاورزی در دوره جدید خواهد بود. اهمیت این مسئله وقتی دوچندان میشود که بدانیم براساس اعلام وزارت نیرو ۸۷.۷ درصد آب در بخش کشاورزی، ۸.۴ درصد در بخش شرب و ۲.۷ درصد در بخش صنعت مصرف میشود. مدیریت آب در حوزه کشاورزی اما ابعاد مختلفی دارد و باید از تغییر الگوی کشت و تعویض الگوی آبیاری تا مبارزه با حفر چاههای غیرمجاز و مدیریت مصرف چاههای مجاز را همزمان پیگیری کرد. اکبر لونی کارشناس حوزه کشاورزی در همین زمینه میگوید:« در حال حاضر از 609 دشت آبی کشور 380 دشت یعنی بیش از 50 درصد از دشتها قرمز هستند. به عبارتی اجازه برداشت آب نداریم چون بیش از حد از آبهای زیرزمینی برداشت کردهایم.
780 هزار چاه در 50 سال گذشته حفر شده است که از این تعداد 350 هزار چاه مجاز و پروانهدار بوده و
430 هزار چاه بدون پروانه به فعالیت ادامه میدهند. این اتفاقات که میافتد باعث ترک وسیع زمین و فروچالها در زمین میشود که در آن صورت اگر آب یک رودخانه را هم بر روی زمین بیاوریم جذب فروچالها میشود و بخش مهمی از دشتها دچار این معضل شدهاند.»
کابوسی به نام فروچالهها
ترک خوردن زمین و ایجاد فروچاله اما تبعات برگشت ناپذیر دیگری هم دارد. در واقع، زمینی که تبدیل به سفره آب زیرزمینی شده، حالتی ابرمانند دارد که بین ذرات آن طی چندین میلیون سال از آب پر شده است تا ما اکنون از آن استفاده کنیم. برداشت بیش از حد
از هر سفره آب زیرزمینی اما باعث میشود تا فشار وزن طبقات بالایی زمین، منافذ بین ذرات خاک را برای همیشه کور کند و سفره برای همیشه از بین برود. در چنین شرایطی، اگر چندین برابر حالت عادی هم بارندگی اتفاق بیفتد، سفره هرگز به حالت عادی بازنخواهد گشت و سرنوشت، چیزی جز از دست رفتن قابلیت کشاورزی دشتها نخواهد بود.
28 شهریور ماه سال جاری، رسول میرعباسی؛ دبیر انجمن آبشناسی ایران در همین زمینه با اشاره به شرایط بحرانی بیش از 400 دشت کشور، به رسانهها میگوید:«به مرور ظواهر فرونشست زمین در این دشتها در حال نمایان شدن است و عموما خسارات ناشی از فرونشست زمین در دشتها قابل جبران نیست. اگر به تاسیسات احداث شده در دشت در زمان فرونشست غیرهمسان خسارت وارد شود باید این تاسیسات تخریب و مجددا احداث شود، در بسیاری از نقاط کشور با این تبعات مواجه هستیم.»
این استاد دانشگاه شهرکرد میافزاید:
«وقتی یک دشت دچار فرونشست میشود از نظر زمینشناسی نیز دچار تحول خواهد شد؛ مثلا اگر دشت در حالت عادی باشد یک زلزله چهار ریشتری خسارتی به سازههای احداث شده وارد نمیکند، اما اگر دشت دچار فرونشست باشد، زلزله سه و یا چهار ریشتری بهاندازه یک زلزله شش ریشتری و یا بیشتر خسارت وارد میکند زیرا سازهها متزلزل هستند. یکی از دلایل فرونشست زمین بحث کاهش بارش و خشکسالی بوده، اما دلیل اصلی فرونشست بحث بهرهبرداری بیرویه و نبود مدیریت صحیح در برداشت از آبهای زیرزمینی است. دشتهای چهارمحال و بختیاری بحرانی هستند و وضعیت آنها نسبت به میانگین کشوری بحرانیتر است.» بر این اساس، برنامهریزی برای مدیریت بحران موجود در این زمینه، یکی از مهمترین اولویتهای وزارت کشاورزی در دوره جدید خواهد بود. وزارت جهاد کشاورزی البته در این زمینه تنها دستگاهی نیست که ماموریت دارد، ولیکن مهمترین دستگاه هست.
لزوم مدیریت مصرف آب
در بخش کشاورزی
اکبر لونی کارشناس کشاورزی معتقد است:«باید وزیر جهاد کشاورزی و وزیر نیرو در برنامههای خود بگویند که ما در سطح زمینه آب زیرزمینی در چه وضعیتی قرار داریم و در 4 سال اداره کشور میخواهیم سطح آبهای زیرزمینی به چه مقدار برسد. مثلاً اگر در دشت قزوین سطح آب زیرزمینی در 100 متری زمین است نمیخواهیم به گونهای استفاده شود که مجبور شویم 110 متر حفاری کنیم. حداقل باید این سطح آب را ثابت نگه داریم. مردم و کشاورزان کار خودشان را میکنند محقق و مروج کشاورزی هم وظیفه خود را انجام میدهند اینها تقصیری ندارند بلکه سیاستگذار کلان مشکل دارد که نتیجه این سیاستها از بین رفتن مراتع، کاهش جنگل، از بین رفتن آب میشود. یعنی مشکل کشاورزی دست تولیدکننده مرغ یا تولیدکننده شیر نیست، دست سیاستگذار کلان است باید بستر تولید را حفظ بکند. وزیر جهاد کشاورزی باید بگوید سطح ایستایی آبهای زیرزمینی چقدر است و ما میخواهیم این سطح را حفظ کنیم. ما نمیخواهیم افزایش تولید به هر قیمتی باشد اگر اینگونه پیش برود و جنگلها از بین بروند در آینده حتی مردم مشکل تنفسی پیدا میکنند.»
اهمیت این مسئله وقتی مشخصتر میشود که بدانیم دوم تیر ماه سال جاری نیز قائممقام وزیر جهاد کشاورزی در آیین افتتاحیه پنجمین کنگره ملی آبیاری و زهکشی ایران که به صورت مجازی در دانشگاه بیرجند برگزار شد، گفته است:« در فاصله سالهای ۴۵ تا ۹۰ به طور متوسط سالانه ۶ دشت به تعداد دشتهای بحرانی افزوده شده در حالی که در ۹ سال اخیر به ۱۳ دشت در سال افزایش یافته است.»
کشاورز گفته است:« متوسط کاهش سالانه حجم مخازن آب زیرزمینی از سال ۴۴ تا ۹۶، ۲.۶ میلیارد مترمکعب است و در سالهای اخیر این روند افزایشی بوده در حالی که هنوز کسی باور نمیکند در زیرزمین آب نیست و با چه معضلی مواجه خواهیم شد. آب کشور در مرحله بسیار شکننده است اما میتوان آن را مدیریت کرد لذا شرط این است که همه به میدان بیایند چرا که اگر به یک گروه یا ساختار بسنده کنیم سیل بحران همه ما را خواهد برد. سرزمین ایران با این سابقه تاریخی در معرض تهدید جدی آب قرار دارد و باید چاره اساسی برای حل این مشکل اندیشیده شود.»