اخبار ویژه
پیشبینی صندوق بینالمللی پول از کاهش محسوس تورم در ایران
پیشبینیهای دو نهاد اقتصادی جهانی حاکی از کاهش نرخ تورم در ایران است.
2 نهاد بینالمللی برآورد کردند نرخ تورم در سال آینده میلادی در ایران کاهش مییابد. برآوردهای بانک جهانی حاکی از آن است که نرخ تورم به میزان ناچیزی کاهش خواهد یافت. اما محاسبات صندوق بینالمللی پول حاکی از کاهش محسوس نرخ تورم در ایران است. به گزارش همشهری، شیب رشد نرخ تورم از سال 97 تاکنون بیشتر شده، این روند صعودی سطح معیشت خانوادههای ایرانی را به شدت کاهش داده است. آن طور که مرکز آمار ایران میگوید؛ نرخ تورم سالانه در شهریور 1400 برای خانوارهای ایرانی با 0/6 درصد افزایش به
45/8 درصد رسیده است.
دو نهاد بینالمللی یعنی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، به تازگی برآورد کردهاند روند تورم در ایران در ماههای آینده نزولی خواهد بود، البته برآوردهای بانک جهانی تفاوت زیادی با برآورد صندوق بینالمللی پول دارد. آن طور که صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده؛ نرخ تورم ایران در سال آینده میلادی (دی 1400 تا دی 1401) با 11/8 درصد کاهش به 27/5 درصد خواهد رسید. با این حال بانک جهانی با وجود اینکه پیشبینی کرده نرخ تورم در سال آینده میلادی در ایران کاهش مییابد. اما این کاهش را چندان قابل توجه نمیداند.
چنانچه برآوردهای صندوق بینالمللی پول محقق شود، میتوان گفت در سال آینده میلادی سطح تورم در ایران با کاهش چشمگیری مواجه خواهد شد.
این پیشبینیها در حالی مطرح میشود که دولت سیزدهم در نظر دارد با سیاستهای انقباضی به مقابله با رشد تورم برود. بانک مرکزی در تلاش است از طریق سیاستهای پولی انقباضی و افزایش نرخ بهره از نرخ تورم بکاهد. آنطور که رئیس کل جدید بانک مرکزی میگوید مهار تورم یکی از مهمترین اولویتهای بانک مرکزی در دولت جدید است.
المانیتور: آمریکا هیچ جایگزینی برای مذاکره با ایران ندارد
مذاکرات اخیر مقامات اسرائیل و آمریکا آشکار کرد که دولت آمریکا فاقد «پلن B» در قبال ایران است.
«المانیتور» در تحلیلی ضمن انتشار این خبر نوشت: هفته گذشته مشاوران امنیت ملی آمریکا و اسرائیل در کاخ سفید با هم دیدار کرده و مذاکرات را سازنده توصیف کردند. اما منابع دیپلماتیک میگویند به دور از نگاه رسانهها، فضای پشت درهای بسته، «بسیار کمتر خوشایند» است. درواقع، برخلاف تصویری که بیانیهها و سخنان رسمی ارائه میدهد، کلافگی و نومیدی اسرائیل از رویکرد آمریکا در قبال ایران، رو به افزایش است.
یک مقام رسمی ارشد دفاعی اسرائیل که بهخاطر نزدیکی بسیار زیادش به وزیر دفاع، بنی گانتز، از محتوای گفتوگوها با خبر است، اوضاع را اینگونه توصیف کرد: «بله، گفتوگوها خوب بود، فضا هم دوستانه و باز بود، پیامها منتقل شد اما اگر از منظر نتیجه نگاه کنیم، اوضاع بد است، شاید هم خیلی بد»
وی میگوید: «در این لحظه، هیچ طرح عملیاتی اضطراری مشترکی علیه ایران وجود ندارد که در صورت شکست مذاکرات هستهای به کار بسته شود و بدتر اینکه آمریکاییها، هیچ راهحلی از هیچ نوعی برای چنین وضعیتی ندارند. آنها طرح B ندارند. آنها هیچ جایگزینی ندارند و آزاردهنده اینکه آنها خیلی هم علاقه و نگرانیای در این زمینه ندارند. آنها مسائل را کاملاً به شکلی متفاوت از ما میبینند. البته این حق آنهاست اما موجب نگرانی بزرگی برای ماست.»
این مقام ارشد دفاعی اسرائیل افزود: «بله، آمریکاییها همچنان تأکید میکنند- به درخواست ما- که اگر مسیر دیپلماتیک بینتیجه باشد، گزینههای دیگری وجود دارد اما روشن نیست که منظورشان چیست. تمرکز آنها، روی ایران نیست، آنها روی چین و مسائل داخلی آمریکا تمرکز دارند، روی همهگیری کروناویروس.»
تلاش اسرائیل بر این متمرکز است که آمریکاییها را متقاعد کند که یک اقدام نظامی هم میتواند برای مشکل هستهای ایران یک راهحل باشد. اما تلاش اسرائیل شکست خورده است. المانیتور دریافته که در جریان دیدارهای بسیاری که دو طرف داشتهاند، بسیاری از مقامهای اسرائیل و از جمله بنی گانتز، سلسله اقداماتی را پیشنهاد دادهاند که از جمله آنها تاکتیکهای انحرافی برای افزایش فشار بر ایران است.
این مقام ارشد دفاعی اسرائیل میگوید؛ این تاکتیکهای انحرافی میتواند شامل «یک مانور نظامی عظیم در خلیج فارس یا یک کشور همسایه، جابهجایی نیروها در سطح یک یا دو ناو هواپیمابر در
خلیج فارس، نشت دادن اخباری درباره آزمایش بمبهای سنگرشکن و از این دست کارها باشد. اما آمریکاییها، موافق نیستند. راستش، آرامآرام دلمان برای دولت اوباما تنگ میشود!»
وضعیتی که در اینجا توصیف شد، نوعی افسردگی را در طرف اسرائیلی بهوجود میآورد. اکنون هیچکس درباره دولت آمریکا، به زبان تحقیر و تمسخر سخن نمیگوید، کاری که اسرائیل در زمان باراک اوباما انجام میداد. روابط دو طرف، باز، منصفانه و صادقانه است همراه با احترام دوجانبه. اما استیصال و کلافگی در مباحث اسرائیل منعکس است.
نیویورکتایمز: دولتها برخلاف آمریکا روابط با سوریه را بازسازی میکنند
روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی نوشت: دولتهای عربی یکی پس از دیگری دارند از در دوستی با بشار اسد و دولت سوریه درمیآیند.
این روزنامه با اشاره به سرنوشت جنگ سوریه مینویسد: بشار اسد، رئیسجمهوری که یک دهه است درگیر یک جنگ داخلی ویرانگر در کشورش است، چند هفتهای است که شاهد یک گشایش بیسابقه است. لبنان؛ از اسد میخواهد که به قطع مزمن برق در کشورش کمک کند. امارات؛ از وزیر اقتصاد سوریه برای شرکت در نمایشگاه تجاری بینالمللی «دوبی» دعوت کرده بود و وزیر اقتصاد اسد در این نمایشگاه شانه به شانه همتای اماراتیاش ایستاده بود. آمریکا؛ که خودش اسد و تمام اعضای دولتش را به خاطر کشتار مردم سوریه تحریم کرده است، از طرح احیای یک خط لوله گاز که از خاک سوریه میگذرد حمایت کرده است. اردن؛ پادشاهش «عبدالله دوم» تلفنی با اسد گفتوگو کرده است. این اتفاقات برای اولین بار در عرض 10 سال گذشته میافتد.
هنوز جنگ داخلی سوریه کاملا تمام نشده است. هنوز مناطقی از خاک کشور خارج از کنترل دولت است. اسد همان دولتمرد منفور است. حالا چه شده که مورد توجه قرار گرفته و همسایگان بیمیل نیستند با او ارتباط برقرار کنند؟ همه اینها در حالیست که سوریه هنوز یک کشور یکپارچه نیست. شمال غرب سوریه در کنترل نیروهایی است که تا پیش از این مرتبط با «القاعده» بودند. این گروهها آنقدر که تلاش میکنند با غرب ارتباط برقرار کنند با خود دولت اسد نمیکنند. قلمرو دیگری از کشور هم همچنان در کنترل شورشیان تحت حمایت ترکیه است. ناحیه شمال شرق که نفت سوریه و منطقه حاصلخیز کشاورزی کشور در آنجاست، تحت کنترل نیروهای کُرد است که مورد حمایت ایالات متحدهاند. روسیه و ایران که نگذاشتند رژیم اسد سقوط کند، حالا چشم به سرمایهگذاری در اقتصاد سوریه دوختهاند.
قدرتهای بینالمللی از پی گرفتن دیپلماسی برای حل و فصل نهایی جنگ سوریه منصرف شدهاند و اعتراف میکنند که 10 سال جنگ، تحریم، و مذاکرات، اصلا و ابدا اسد را وادار به امتیاز دادن نکرده است. چون دو حامی او یعنی رهبران تهران و مسکو پشت او هستند. «کریم شَعَر» مدیر موسسه پژوهشی «مرکز عملیات و سیاست» در جنوب ترکیه میگوید: «غرب در اعمال فشار به اسد جدی نیست.». خط لولهای که آمریکا از احداث آن حمایت میکند، گاز مصر را از اردن به لبنان منتقل میکند و این خط لوله از خاک سوریه عبور میکند. همین الان در سوریه ویرانی اقتصاد یک خاموشی گسترده برق را به بار آورده است. علت حمایت آمریکا از این خط لوله این است که جلوی سیاسیکاریهای گروه شبهنظامی «حزبالله» در لبنان گرفته شود که نفت و گاز مجانی ایران تحت تحریم را به لبنان میبرد.
اردن؛ که به دنبال احیای اقتصاد بیمار خود است با هدف رونق تجاری، مرزهایش با سوریه را باز کرده است. اردن چندی پیش هم با محوریت موضوعات امنیتی، میزبان وزیر دفاع سوریه بود. «ملک عبدالله دوم»
پادشاه اردن که در سال 2011 از اسد خواست بود از قدرت کنارهگیری کند تا جلوی جنگ داخلی خونین در کشور گرفته بشود، هفته گذشته با رهبر سوریه گفتوگو کرد. محور گفتوگوهای دو طرف، «روابط میان دو کشور برادر و راههای تقویت همکاری دوجانبه» بود.
کشورهای ثروتمند خلیج فارس مثل عربستان و امارات که در ماههای نخست جنگ داخلی سوریه از عدهای از شورشیان حمایت مالی میکردند، به دنبال فرصتهای سرمایهگذاری محدود در سوریهاند. اما این سرمایهگذاریها ممکن نیست. سوریه تحت تحریم آمریکاست. بایدن همچنان از شرکای عرب خود خواسته است با رژیم اسد عادیسازی نکنند. یکی از مقامات بلندپایه دولت بایدن در مصاحبهای گفته است: «اسد ماند. تحریمها هم که نتوانست امتیازی از او بگیرد. بنابراین دولت بایدن هم تصمیم گرفت فعلا کاری به رژیم اسد نداشته باشد و توجهش را معطوف به موضوعاتی مهمتر مثل پاندمی و کمک به برطرف کردن مشکلات اقتصادی منطقه و جلوگیری از نفوذ مخرّب و ثبات برانداز رژیم اسلامی ایران در منطقه کند».
این مقام آمریکایی که از ذکر نام خودداری کرد میگوید:
«این قرارداد گاز که هنوز جزئیاتش در دست بررسی است را آمریکا به این دلیل حمایتش میکند چون میخواهد از این طریق کمکی به اقتصاد درهم شکسته سوریه کرده باشد و یک سودی هم به اسد برساند. اما واشنگتن در عین حال فعالانه از امارات و عربستان میخواهیم که مبادا بروند در سوریه مراکز تجاری بسازند. مبادا داراییهای فریز شده اسد را باز کنند. مبادا به رژیم اسد اجازه بدهند درآمدی داشته باشد
و با آن کشورش را بازسازی کنند.