درک واقعی افول آمریکا برگ برنده ایران! (نگاه)
دکتر محمدحسین محترم
۱-در سخنرانی رئیسجمهور در هفتاد و ششمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد دیگر اثری از انفعال و خودکمبینی و نادیده گرفتن عزت ملت ایران وجود نداشت و آقای رئیسی به جای نیازهای کشور، بر داشتههای ملت ایران تکیه و از استقامت و استقلال و پیشرو بودن این ملت مقاوم و بزرگ سخن گفت و با توجه به التماس بایدن برای از سرگرفتن مذاکرات، نه شیفتگی و اقبالی نشان داد و نه مذاکرات را فینفسه رد کرد. آقای رئیسی بایدن، معاون سابق اوباما را رئیسجمهور مؤدب نخواند و ادعای اعتمادسازی با روباه مکاری که بارها و بارها آزموده شده؛ نکرد. بلکه با درک درست از واقعیتهای صحنه بینالمللی، از بیاعتمادی به وعدههای دولت بایدن و بیاعتباری و شکست هژمونی آمریکا در جهان سخن گفت و با انتقاد از سیاستهای جنگی آمریکا با ابزار تحریم در این دوران، دروغ بودن ادعای پایان جنگهای همیشگی آمریکا را آشکارتر کرد و «مفهوم جدید راهبردی» با شعار «پایان جنگ بیپایان و آغاز دیپلماسی بیپایان» بایدن را زیر سؤال برد. وی بااشاره به هجوم تاریخساز مردم آمریکا به ساختمان کنگره و سقوط مردم افغان از هواپیمای آمریکایی در فرودگاه کابل، «پیام کپیتال تا کابل» به جهان را نشانه بیاعتباری نظام سلطه آمریکا چه در داخل و چه در خارج و شکست تفکر سلطهگری و پروژه تحمیلی هویت غربی برشمرد. ایشان همچنین نتیجه هژمونیطلبی آمریکا را خونریزی و بیثباتی و شکست و فرار از افغانستان و در آینده از عراق دانست. منتخب ملت ایران شعارهای «آمریکا اول» یا «آمریکا برگشته» رؤسای جمهور قبلی و فعلی را برای جهانِ امروز بیاهمیت و تغییر «روش جنگ آمریکا با جهان» به جای تغییر «روش زندگی آمریکا با جهان» رااشتباهی فاحش در چند دهه گذشته خواند و به آمریکاییها گوشزد کرد که باید بفهمند امروز «استقامت ملتها، قویتر از قدرت ابرقدرتهاست». لذا مهمترین دستاورد و هنر آقای رئیسی در این سخنرانی مجازی، بدون حضور در سازمان ملل این بود که با آشکار کردن سیاستهای فریبکارانه کنونی کاخ سفید و به چالش کشیدن آمریکا، بایدنِ حاضر در سازمان ملل را آچمز و در وضعیت آمپاس پیچیدهای قرار داد! همین مواضع اصولی و درست موجب شد تا بار دیگر تحلیل رسانههای جهان به سمت چرایی و چگونگی روند افول آمریکا برود و این موضوع به سوژه اصلی تحلیلگران بینالمللی و منطقهای تبدیل شود. تا جایی که اکثر رسانههای مهم منطقه و دنیا از جمله روزنامه واشنگتنپست و خبرگزاری آسوشیتدپرس با یادآوری علل آشکار شدن آغاز روند افول آمریکا، مقاومت ملت ایران را بهعنوان مهمترین این علل عنوان و تأکید کردند «رئیسی برخلاف روحانی یک سخنرانی مقتدرانهتر و بیپرده در رابطه با سیاست خارجی آمریکا ارائه کرد که نشان دهنده هویت جمهوری اسلامی و جایگاه ویژه ایران در جهان بود».
۲- آمریکا ۲۰ سال است که با توسل به قانون حالت فوقالعاده اداره میشود و بایدن نیز چند هفته قبل آن را تمدید کرد. آمریکا و متحدانش تصور میکردند میتوانند برای مقابله با چالشهای پیش روی اقتدار خود، با حملات ۱۱ سپتامبر و به بهانه مبارزه با تروریسم و در نتیجه با برخورد پلیسی با جهان، افول خود را به تأخیر بیندازند اما با آشکار شدن دروغهای آنها، خودشان نیز سعی میکنند حتیالامکان دیگر از به کار بردن عبارت «جنگ جهانی با تروریسم» که بعد از ۱۱ سپتامبر ابداع کردند، پرهیز کنند. ریچارد هاس رئیساندیشکده روابط خارجی آمریکا حملات ۱۱ سپتامبر را موجب تسریع در تخریب اعتبار و اعتماد جهانی آمریکا و از بین بردن وحدت ملی داخلی آمریکاییها عنوان میکند! چامسکی تئوریسین و سیاستمدار آمریکایی هم اذعان میکند «دیگر در دهه ۸۰ نیستیم که بر اساس دکترین مونرو قرار بود به کشوری اجازه پیشرفت ندهیم، بلکه اکنون که کل جهان به معنی واقعی کلمه، قاطعانه با اقدامات آمریکا مخالف است و هرگونه ادعایی برای پیروزی بدتر از شکست است، چراکه جنگ اصلی همیشگی و دائمی آمریکا در واقع علیه خود آمریکاست»!
۳- در حالی که آمریکا تاکنون خود را تنها ابرقدرت و کدخدای جهان میدانست و برخی یا به خاطر خودفروختگی و منافعشان و یا سادهلوحانه و از سر ترس، این کدخدایی را پذیرفته بودند، حالا روسای جمهورش از هر دو حزب چالشهای درونی و بحران کنونی کشورشان در صحنه بینالمللی را بیسابقه توصیف میکنند. رئیسجمهور جمهوریخواه قبلیاش از «تبدیل شدن آمریکا به چاه فاضلاب بشریت» سخن میگوید! و رئیسجمهور دموکرات کنونیاش از سر ضعف و ناتوانی در سازمان ملل میگوید «آمریکا نمیتواند مشکلات کلیدی را حل و فصل کند»! بایدن با درک ناکارآمدی تحریمها بهعنوان ابزار جنگ اقتصادی، از مواضع قلدرمآبانه خود عقبنشینی کرد و از یک طرف با التماس و اصرار بر برجام، به دنبال مذاکره با جمهوری اسلامی بود و اذعان میکند «گزینه دیگری در مقابل ایران نداریم»! از سوی دیگر وی همچنین میگوید «میخواهم با چین همکاری کنم نه تقابل»! و پس از رد پیشنهاد دیدار با رئیسجمهور ایران از سوی آقای رئیسی، ۹۰ دقیقه تلفنی با شی جین پینگ گفت وگو میکند تا پیشنهاد او برای دیدار رودررو را بپذیرد، اما پاسخی از رئیسجمهور چین دریافت نمیکند، درحالیکه تا یک دهه گذشته روسای دولتها دیدار با رئیسجمهور آمریکا را افتخاری برای خود میدانستند! گسترش سازمان اقتصادی – امنیتی و سیاسی شانگهای بدون نفوذ و حضور آمریکا و تجربه تجارتِ بدون دلار کشورهای عضو این سازمان مهم منطقهای هم به نوع دیگری انزوای آمریکا را آشکار کرده است. با وجود بحران واگرایی و بیاعتمادی در اردوگاه غرب، تلاش بایدن برای نگه داشت اروپاییها در کنار خود را درحالیکه اروپا به فکر استقلال سیاسی خود از آمریکا بعد از خروج ناگهانی واشنگتن از افغانستان و خیانت آمریکا به فرانسه افتاده است، از دیگر نشانههای تنهایی آمریکا باید تلقی کرد تا جایی که وزیر اقتصاد و دارایی فرانسه هشدار داده «اتحادیه اروپا برای تضمین حفاظت از خود دیگر نمیتواند روی آمریکا حساب کند» و از اروپاییها میخواهد چشمانشان را باز کنند. بعد از خروج آمریکا از ویتنام در سال ۱۹۷۵ دولت دستنشانده این کشور و حتی دولت دستنشانده شوروی در افغانستان نیز بعد از خروج روسها از کابل، هر کدام سه سال دوام آوردند، اما اکنون در سال ۲۰۲۱ با فرار آمریکاییها از افغانستان دولت دستنشانده آنها یک هفته هم دوام نیاورد! و این همان تحقیر مطلق آمریکاست که در حقیقت «بحران افول آمریکا» را برملا کرد، همانگونه که خروج از ویتنام «آغازی شد بر بحران افول آمریکا»! گرچه نشریه نیشن در سال ۱۹۵۶ از قول اقبال احمد متفکر پاکستانی تیتر «اشتباهات احمقانه آمریکا» را برای جنگ ویتنام انتخاب کرد، اما اکنون میدل ایست تیتر «تبدیل شدن افول تدریجی آمریکا به افول شتابناک» و «آشکار شدن پایان امپراتوری آمریکا» را برای خروج از افغانستان انتخاب میکند. رودریک براتیو آیت سفیر سابق انگلیس در مسکو هم سال ۲۰۰۸ در بازدید از کابل به آمریکا هشدار داده بود «آنچه در افغانستان دیدم یک افسانهای است که نوید دهنده آیندهای خوب برای غرب نیست و این افسانه بازتاب دهنده واقعیتهای تاریخی و شاخص خوبی برای ارزیابی عمق شکست سیاستهای آمریکا و متحدانش است»! لذا اینها فقط نمونهای از تغییرات سریع تحولات بینالمللی و نشانهها و محصول روند چند دهه ضعیف شدن قدرت و اقتدار و مشروعیت آمریکا و در یک کلام برتری و هژمونی این کشور است که آمریکا باید بپذیرد که او دیگر نه فقط، تنها کلانتر شهر نیست، بلکه یکی از کلانترهای شهر هم در آینده نخواهد بود و این واقعیت امسال با دیپلماسی فعال ایران در سازمان ملل و همچنین در اجلاس شانگهای بهخوبی نمود پیدا کرد. بر همین اساس اکثر تحلیلگران واقعبین بینالمللی و منطقهای نظامیگری آمریکا در چند دهه گذشته را به نعرههای پر سر و صدای پادشاه پیر جنگل به منظور پنهان کردن ضعف جبران ناپذیر خود توصیف کردند که دیگر نمیتواند نتیجه منطقی ضعیف شدنش را انکار کند. هرچند این واقعیت را ۴۰ سال قبل حضرت امام(ره) درک کرده بودند که فرمودند «میگویند شیر ضعیف وقتی که مقابل یک دشمن میایستد، هم فریاد میزند برای اینکه طرف را بترساند و هم میترسد از آن طرفش چیزی بیرون بیاید و ضعفش آشکار شود و هم دمش را حرکت میدهد برای اینکه میانجی پیدا کند. رئیسجمهور آمریکا را من حیفم میآید بگویم شیر، لکن او یک موجودی است که همین کارها را میکند؛ اما این هیاهوها برای ترساندن ما کهنه شده است»!
۴- با درک این تحولات و واقعیت افول آمریکا بهعنوان برگ برنده اصلی جمهوری اسلامی در مواجهه با این کشور، برخلاف سالهای گذشته نکته اساسی در سخنرانی رئیسجمهور در سازمان ملل قاطعیت بود که یک رویکرد منسجمی از داخل نظام به طرف خارجی منعکس و تکلیف آمریکا و کشورهای اروپایی را روشن نمود و با اعتقاد به اینکه آمریکاییها قصد رفع همه تحریمهای برجامی را ندارند، تأکید کرد «ایران گفت وگوها را در صورتی تعقیب میکند که پایان قطعی همه تحریمهای ظالمانه نتیجه آن باشد» و ملت ایران با تکیه بر قدرت دفاعی و توان داخلی خود و با وجود بازار چند هزار میلیارد دلاری کشورهای همسایه و منطقه و تجارت ۳ تا ۴ هزار میلیارد دلاری منطقه شانگهای، دیگر منتظر برجام نیست!