سخنی با برادرمان آقای عراقچی
جناب آقای عباس عراقچی به این مطلب کوتاه واکنشی مفصل داشته و ضمن نقل مفصل خاطره شرمن، در انتها نوشته است؛ «اگر نهایتا حرف شرمن را باور میکنید چرا از خودتان سؤال نمیکنید که دیپلمات جمهوری اسلامی چه بر سر معاون وزیر امور خارجه آمریکا و مذاکرهکننده ارشد آن کشور آورد که او را بهگریه انداخت؟ ادعاهای شرمن برای توجیهگریه کردن خود در هنگام مذاکرات است چون میدانست که ما روزی آن را در کتاب خاطرات برجام خواهیم آورد، که آوردهایم. اگر فکر میکنید تاکتیک بوده آیا حتی یک مورد در تاریخ سراغ دارید که عالیرتبهترین دیپلمات آمریکایی برای رسیدن به خواستهاشگریه کرده باشد؟ یک مورد دیگر نمونه بیاورید که یک دیپلمات آمریکایی، چه رسد به مذاکرهکننده ارشد آنها و معاون وزارت امور خارجهشان، در مذاکره گریه کرده باشد.
خانم شرمن یک فرد معمولی نیست، او مذاکرهکننده ارشد ایالات متحده آمریکا است. تعبیر درست آن است که بگویید دیپلمات پرورش یافته مکتب امام و رهبری طرف آمریکایی خود را در یک مذاکره سخت و طولانی چنان در استیصال قرار داد که نهایتا او را بهگریه وادار کرد.»
درباره واکنش جناب عراقچی ذکر چند نکته ضروری است. نخست آنکه علیرغم همه انتقادهایی که به دستاندرکاران برجام وجود دارد، بیشک یک تار موی آنان با امثال شرمن که دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران هستند قابل معاوضه نیست. گفتنی است این نکته را مدیر مسئول کیهان در مصاحبه چند سال پیش خود با خبرنگار روزنامه آمریکایی واشنگتنپست درمیان گذاشته بود که بازتاب گستردهای داشت و جناب عراقچی نیز از آن باخبرند.
نکته دیگر آنکه نقد مذاکرات پیشین و محصول آن یعنی برجام، نیازی به استناد به خاطره شرمن هم ندارد. وضعیت امروز برجام خود گویای همه چیز است. مذاکرهکنندگان برجام متاسفانه خطوط قرمز متعددی را نقض کردند و نتیجه آن شد که امتیازات نقد دادند و وعدههای نسیه گرفتند و وقتی آمریکا از برجام خارج شد دست ایران عملاً به جایی بند نبوده و دولت پیشین حتی نتوانست براساس سازوکار برجام اقامه دعوا کند و مجبور به اقامه دعوا در لاهه براساس عهدنامه مودت که مربوط به رژیم طاغوت است، شد!
و بالاخره بدیهی است که خدای نخواسته قصد اهانتی درمیان نبوده است.