kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۶۳۴۶
تاریخ انتشار : ۳۰ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۹:۰۶
بررسی قیام 15 خرداد؛ مبدأ تحولات منتهی به انقلاب اسلامی- 57

جایگاه روحانیت در نهضت برخاسته از قیام خرداد

 

روحانیت، از جمله اصلی‌ترین نهادهایی است كه در شكل‌دهی، رهبری و تداوم مبارزات قبل از انقلاب نقش داشته است، ‌و در حقیقت نقش عالمان دینی، در تمام مبارزاتی كه بر
ضد حكومت‌های غاصب و غیردینی صورت گرفته، همواره سرنوشت‌ساز و انكارناپذیر بوده است. بسیاری از خیزش‌های مردمی، در تاریخ جوامع مسلمان - و حتی در جوامع دینیِ غیرمسلمان - به رهبریِ پیشوایان مذهبی صورت می‌گرفته است، و از همین روی این نهاد، همواره كانون توجه مردم و نیز اربابان قدرت و سیاست بوده است.
مردم همواره روحانیان را به چشم پیشوایان مذهبیِ خود و راهنمایان امور مختلف زندگی‌شان می‌نگریسته‌اند و در بسیاری مسائل و مصائب خویش به آنان مراجعه می‌كرده‌اند، و این مراجعات و وابستگی‌ها جنبه‌ها و صورت‌های بسیار متنوعی داشته و دارد:
یكی از زمینه‌هایی كه روحانیت و مردم را به هم پیوند می‌زند احكام اقتصادی است.
بر اساس دستورات اسلام، ‌مسلمانان مسائل و امور اقتصادیِ خود را نزد پیشوایان و عالمانِ دینی می‌برند و همواره برای انجام تكالیف اقتصادیِ دینی خویش، ‌نظیر خمس و زكات، ‌از مراجع و عالمانِ دینیِ خویش مدد جسته‌اند. همچنین انواع معاملات و مسائلی كه از رهگذر كسب و تجارت و امر معاش برای مردم پیش می‌آمده نیز آنان را با روحانیون مرتبط می‌ساخته است.
مسائل عبادی، ‌یكی دیگر از زمینه‌های پیوند مردم مسلمان با اهل‌ علم بوده است و مردم همواره برای آگاهی از وظایف عبادی خود، ‌نظیر احكام نماز و روزه و حج، از مراجع تقلید خود فتوا خواسته‌اند و برای سؤال در این‌باره به فارغ‌التحصیلان علومِ دینی مراجعه
كرده‌اند.
همچنین از قدیم‌الایام روحانیت مرجع حل و فصل بسیاری از اختلافات خانوادگی و شخصیِ افراد بوده و عالمانِ خودساخته و جامع‌نگر همواره مرجع حل اختلافات اخلاقی و خانوادگی مردم بوده‌اند.
پیوستگیِ قلبی و دینیِ میان مردم و عالمان دین چنان وثیق بوده است كه بسیاری افراد ترجیح می‌دادند مشكلات حقوقی و دعاوی قضایی خویش را هم نزد روحانیان پرهیزگار و مورد اعتماد خویش حل و فصل كنند تا اینكه به دستگاه‌های قضاییِ حكومت‌های غاصب شكایت برند.
به این ترتیب روحانیت به نوعی، ‌مرجع قضاییِ امّت مسلمان نیز به شمار می‌رفته و از این جهت رقیبی برای دستگاه‌های حكومتی محسوب می‌شده است.
گذشته از این امور، اعتماد همه‌جانبة مردم به عالمان وارسته و پیشوایان بزرگ دینی‌شان، ‌با توجه به جامعیت شخصیت و بینش عمیق آنان در حوزة امور سیاسی، رهبران دینی را به رهبران سیاسیِ جوامع مسلمان نیز بدل می‌ساخت و معمولاً مردم مسلمان در امور حكومتی و سیاسی نیز پیرو فرهیختگانِ مذهبی جوامعِ خویش بودند.
به این ترتیب مردم مسلمان از جنبه‌های بسیاری پیرو رهبران مذهبی خود بوده‌اند و همین امر موجب آن بود كه روحانیت همواره به منزلة نهادی مقتدر و ذی‌نفوذ در معادلات سیاسی كشورهای مسلمان نقش داشته باشد، و صاحبان قدرت و حاكمانِ وقت همواره افكار و سخنان و اعمال آنان را زیر نظر بگیرند و برای حفظ موجودیت و قدرت خویش به شیوه‌های مختلفی با ایشان تعامل داشته باشند. بر این اساس گاه با آنان از در مصالحه وارد می‌شدند و می‌كوشیدند خود را هواخواه و دوستدار دین و روحانیت جلوه دهند و با شگرد‌های گوناگون نظر ایشان را جلب كنند، ‌و گاه نیز در برابر آنان موضع می‌گرفتند می‌كوشیدند تا با تهدید و ارعاب و سركوب مردم و پیشوایان دینیِ آنان بقای خود را تضمین كنند.
بنابراین، نهاد روحانیت در جوامع دینی و به‌خصوص شیعی و به طور خاص در تاریخ كشور ایران نقشی بسیار مهم و حساس
بر عهده داشته و دارد. اما این نقش پس از پیروزی انقلاب و برپایی حكومت جمهوری اسلامی بسیار برجسته‌تر شده، و به همین نسبت وظایف و مسئولیت‌های این قشر را سنگین‌تر و ظریف‌تر ساخته است.
پس از پیروزی انقلاب و تأسیس جمهوری اسلامی، ‌حیات نهاد روحانیت وارد مرحله جدیدی شد و از آنجا كه حكومت، ‌ساختاری اسلامی یافت، روحانیان خواه‌ناخواه می‌بایست در ساختار و تشكیلات حكومتی وارد می‌شدند و به انجام وظیفه می‌پرداختند، و از این روی، وظایف و مسئولیت‌ها و همچنین مخاطرات و لغزشگاه‌های فراروی این قشر دوچندان گشته است.
بنابراین برای آسیب‌شناسی نهضت
امام خمینی(رحمه‌ًْالله علیه) از آغاز نهضت تا پیروزی، و نیز پس از برپایی نظام جمهوری اسلامی تا به امروز، ‌آسیب‌شناسی نهاد روحانیت و یافتن نقاط ضعف و قوت حوزة‌ علمیه - به منزله پایگاه اصلیِ این نهاد - یكی از مهم‌ترین مسائلی است كه باید بدان پرداخت.
آسیب‌شناسی نهاد روحانیت را، در نگاهی كلّی، ‌می‌توان در دو بخش بررسی كرد. بخش نخست ناظر به شگرد‌هایی است كه دشمنان داخلی و خارجی بر ضد رهبران و عالمان دینی ‌اندیشیده و به كار برده‌اند، و بخشی دیگر ناظر به آسیب‌شناسی درونیِ این نهاد و یافتن نقاط قوت و ضعف آن است. درباره بخش نخست تا حدی در فصل‌های پیشین بحث كردیم، و در این مقام به بخش دوم خواهیم پرداخت.