ســـاده گـــویا نمـــونه!
پژمان کریمی
برای شناخت تاریخ معاصر و دلیل شکلگیری نهضت انقلاب اسلامی، یک راه شناخت دوران پهلوی اول است. مخاطب باید بداند که:
یک: چرا و چگونه سلسله قاجاریه سرنگون شد؟
دو: کدام دولت اجنبی در تلاشی قاجاریه نقش داشت؟
سه: کدام دولت بیگانه و کدامین عناصر سیاسی در شناسایی و برکشیدن رضا سوادکوهی به تخت شاهی کوشیدند؟
چهار: رضا خان چگونه با اسلام و متدینین در افتاد؟
پنج: جایگاه حقوق ایرانیان در نظرگاه رضا ماکسیم چه بود؟
شش: آیا بواقع؛ بانی احداث راهآهن، اولین دانشگاه، شکلگیری ارتش نوین در ایران و ... حکومت رضاخانی بود یا بپا شدن و دست یافتن به هر آنچه به عنوان «اولین» در ایران شناخته و به رضا خان نسبت داده میشود، از جعلیات تاریخی است؟
هفت: آیا آن گونه که گفته میشود؛ پهلوی اول «بانی امنیت در سراسر ایران» شد؟
هشت: چرا انگلیس در پی پاگیری امنیت در ایران بود؟ آیا دل لندننشینان برای مردم ایران میتپید؟
نه: در زندانهای رضا خان چه میگذشت و نقش پلیس سیاسی در سرکوب مخالفان حکومتِ سکولار و دیکتاتور چگونه توصیف میشود؟
ده: با وجود ادعاهای سلطنتطلبان و شاهپرستان؛ چرا در دوران پهلویها؛ مردم ایران در فقر بسر میبردند؟
یازده: چرا رضا خان نسبت به سرکوب عشایر اصرار داشت؟
دوازده: قرار داد ننگین «1316» یا «پیمان سعدآباد» که رضا خان به امضای آن مباهات میکرد؛ چه بخشهایی از ایران ما را جدا کرد؟ و چرا شاهپرستان درباره آن سکوت میکنند؟
سیزده: در دوران رضاخانی چند درصد از مردم ایران باسواد بودند؟
چهارده:چرا رضا خان را به عنوان «بزرگترین اختلاسگر تاریخ ایران» میشناسند و معرفی میکنند؟
پانزده :...
هنرهای نمایشی، عرصهای است که میتوان با حضور خلاقانه و آگاهانه و متعهدانه در آن؛ به شکل جذاب و روشن و جامعی به پرسشهای بالا، پاسخ گفت! قصههای کمال؛ که بر پایه کتابی با همین نام نوشته استاد محمد میرکیانی، ساخته شد؛ یکی از نمونه آثاری است که به چیستی و چگونگی حکومت پهلوی اول پاسخهای مناسبی میدهد. جذابیت قصه، سادگی نگاه نویسنده، قهرمانان ملموس و پرداخت روان، استواری بر واقعیتهای تاریخی و سر زدن به ناگفتههای حکومت رضاخانی، همه از ویژگیهای قصههای کمال به شمار میآید.
«قصههای کمال» قصههای خود را بر بسترتاریخ روایت میکند اما با دو ویژگی بزرگ:
اول: در این اثر، تاریخ به معنای علم تاریخ هدف گرفته شده است. به این معنا که نویسنده صرفا در پی اشاره بر رویدادی تاریخی نیست. او - به دور از احساسات و سلیقه و تعصب- رویداد تاریخی را به تحلیل مینشیند و تصویر میکند!
دوم:نویسنده با اصرار بر واقعگرایی، انتخاب فضاسازی و زبانی ساده؛ مخاطب را درگیر هیجان سطحی نمیکند بلکه تلاش دارد حس قضاوت ما را برانگیزد!
قصههای کمال را- به گفتهای- نباید یک اتفاق در سیما توصیف کرد. این مجموعه نمونهای است که در برابر فرازها و گفتنیهای تاریخی سرزمینمان، سرمشقی روشن به شمار میآید!