kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۵۹۸۴
تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۷

راه بازسازی حضور جهانی سینمای ایران

 


آرش فهیم
یکی از چالش‌های سینمای ایران در سال‌های اخیر، حضور بین‌المللی بوده است؛ از یک طرف، ایران یکی از قطب‌های اصلی تولید فیلم در جهان است اما از طرفی، این ظرفیت در سطح بین‌المللی، فروغی ندارد؛ مگر حضور سبک خاصی از فیلم‌ها، از طیف محدودی از سینماگران در برخی از جشنواره‌ها. اما در اکران عمومی و برای مخاطب جهانی، هنوز جایی برای سینمای ایران گشوده نشده است. راهکار اصلی برای جهانی شدن سینمای ایران، تقویت سینمای راهبردی یا به اصطلاح استراتژیک است.
سینمای استراتژیک اصطلاح جدیدی است که در مباحث تحلیل فرهنگی و رسانه‌ای رواج یافته است. این نوع سینما را گرچه نمی‌توان یک ژانر دانست، اما یک جریان قابل شناسایی و آشکار در سینمای امروز دنیاست. منظور از سینمای استراتژیک، سلسله فیلم‌هایی است که از سوی یک کشور، جهت رسیدن به هدفی خاص در عرصه جهانی تولید می‌شوند. طوری که امروز بخش زیادی از آثار هالیوودی را می‌توان در این تعریف گنجاند. آنچه سینمای آمریکا را در راستای سیاست‌های دولت حاکم بر کشورش قرار داده، غلبه و تسلط «سینمای استراتژیک» در هالیوود است. این فیلم‌ها معمولا در پی ترغیب مخاطب‌های خود در اقصی نقاط جهان به پذیرفتن هژمونی آمریکا هستند. فیلم‌هایی که از مسیر ترویج و تلقین ایدئولوژی لیبرال سرمایه‌داری و نمایش اقتدار و حقانیت نظامی آن کشور و معرفی ایالات متحده به عنوان یگانه آرمان شهر رفاه و آزادی، نقش استراتژیک خود را بازی می‌کنند.
ریک آلتمن از اساتید دانشگاه پرینستن آمریکا درباره کارکردهای سیاسی و اقتصادی فیلم‌های آمریکایی در دیگر جوامع در یکی از کتاب هایش نوشته است: «... بیش از نیم قرن آثار سینمایی، نقش بزرگی در تحکیم و قوام جامعه آمریکایی و معرفی آن به دنیا داشتند. سینما به عنوان یکی از پرخرج‌ترین تولیدات، خصوصا در ژانرهایی که پیوند بیشتری با دیگر آداب و سنت‌های فرهنگی آمریکایی داشت، به طور مرتب برای تبلیغ اهداف فرهنگی و هنری و همچنین اقتصادی و اجتماعی سردمداران آمریکای پس از جنگ (که قصد نفوذ در جهان به عنوان استعمار نو در سر داشتند) به کار گرفته شد... فیلم‌های هالیوودی آنچنان نفوذی در زندگی روزمره جماعت عاشق سینما داشت که ناخودآگاه رسوم آمریکایی را در دیگر جوامع گسترش می‌داد... فیلم‌های هالیوودی همیشه نگاه‌ها را از معضلات عمیق جامعه بشری به دلمشغولی‌های جامعه آمریکایی سوق می‌دهد و به شکلی آرمان‌شهر فرهنگ یانکی‌ها را به تماشاگران ساده‌لوح حقنه ‌می‌کند که آنها حتی در دورترین جوامع نسبت به آمریکا هم دغدغه‌های فرهنگی غربی را مسئله خود به حساب می‌آوردند. آنها قانع شدند که همچون قهرمانان همان فیلم‌ها زندگی کنند، لباس بپوشند و حتی موی سر خود را آرایش کنند که همه و همه در واقع تقلیدی از زندگی اسطوره‌ای آمریکایی بود و بس...»
این درحالی است که سینمای ایران هنوز نتوانسته چنین کارکردی را بیاید. بجز برخی فیلم‌ها که تاکنون حتی تعداد آنها به انگشتان یک دست هم نرسیده، ما فیلمی نداشته ایم که در دنیا نقشی استراتژیک داشته باشد.
نکته مهم این است که این نوع فیلم‌ها توان بازاریابی در فرامرزها را نیز دارند. مثل فیلم «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا که در کشورهای مختلفی به نمایش درآمد و استقبال نسبتا خوبی را به همراه داشت.
یکی از دلایل بی‌توجهی به سینمای استراتژیک، تعریف ناقص و غلط مدیران فرهنگی و سینمایی ما از این نوع فیلم‌هاست. از طرفی، بسیاری از اهالی سینما حضور در جشنواره‌های مختلف را با بین‌المللی بودن‌ اشتباه گرفته‌اند. این درحالی است که نه فیلم‌های جشنواره‌ای ما قادر به تأثیرگذاری راهبردی برای کشورمان با اهدافی که نظام مد نظر دارد هستند و نه اینکه گستره مخاطبان جشنواره‌ها به حدی است که در معرفی ایران، موثر واقع شوند. سینمای استرتژیک به نوعی پاتک به جشنواره‌های ضدایرانی است.
متأسفانه طی 40 سال اخیر، تنها منفذ ورود فیلم‌های ایرانی به عرصه بین‌الملل، جشنواره‌ها بوده‌اند. با این حال، جشنواره‌ها و جوایز خارجی، فقط به تعداد محدودی از فیلمسازها و آثار توجه می‌کنند. وقتی فهرست فیلم‌های پذیرفته شده در فستیوال‌ها و جوایزی که توسط سینماگران ایرانی در این رویدادها کسب شده را مرور می‌کنیم، تنها به چند اسم خاص و فیلم‌هایی بر می‌خوریم که اغلب، مضامینی مشترک و کلیشه‌ای دارند. این درحالی است که بخش قابل توجهی از سینماگران صاحب سبک ایرانی که دارای محبوبیت بالایی هم بین مردم هستند و آثار آنها به خاطر ویژگی‌های محتوایی و هنری درخشان است، به دلیل سیاست پیشگی جشنواره‌های خارجی کمتر بین مردم جهان شناخته شده‌اند.
در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای اولین بار در سطح جهان، جریانی از فیلمسازها ظهور کرد که آثار آنها به معنای واقعی کلمه، بازتاب دهنده اعتقادات، فرهنگ و انسان شناسی اسلامی-ایرانی بوده است. اما نمایندگان برجسته این جریان، به جز برخی استثناها هیچ گاه راهی به جهان باز نکردند. این درحالی است که کشورهای صاحب صنعت سینما، سینمایی بومی- بین‌المللی دارند. یعنی فیلم‌هایی که هم برای مخاطب داخلی خودشان ساخته می‌شوند، هم بازتاب دهنده فرهنگ آن‌هاست، هم منافع ملی آنها را مطالبه می‌کند و هم برای مخاطب جهانی جذابیت دارند. یعنی فیلم‌های آنها تعریف سینمای استراتژیک را در بر می‌گیرد. برخی از این نوع فیلم‌ها آثاری کم هزینه هستند و به طور مثال، موضوعی رمانتیک و خانوادگی دارند، اما همین فیلم‌ها هم چون سبک زندگی غربی را برجسته می‌سازند، در حوزه سینمای استراتژیک قرار می‌گیرند. این مفهوم را در بسیاری از فیلم‌های هالیوودی و بالیوودی در می‌یابیم. مردم کشور ما و خیلی دیگر از جوامع، این فیلم‌ها را با هدف تفریح و سرگرمی تماشا می‌کنند. هیچ کس یک فیلم هندی یا آمریکایی را تماشا نمی‌کند تا با مبانی تمدنی و ایدئولوژیک یا اهداف دیپلماتیک این کشورها آشنا شود؛ اما به طور غیرمستقیم، اغلب این فیلم‌ها، چنین اهدافی را به فکر و ذهن مخاطب خودشان تزریق می‌کنند.
قدم مهم در این زمینه، جایگزین کردن مردم و اکران عمومی در سطح کشورهای مختلف به جای جشنواره‌هاست. مشارکت دادن کشورهای همسو با ایران می‌تواند راهگشای اکران در آن کشورها باشد. همچنانکه طی سال‌های اخیر انیمیشن‌هایی چون «شاهزاده روم» و «فیلشاه» با همکاری گروه‌های فرهنگی در لبنان ساخته شده‌اند. این همبستگی باعث شده تا آثار مذکور در سینماهای کشورهای عربی به نمایش در بیاید. درباره سایر فیلم‌هایی که با رویکرد بین‌المللی و استراتژیک ساخته می‌شوند نیز باید راه‌های تازه تری برای راه یافتن به جوامع و توده‌های مردم در اقصی نقاط جهان پیدا کرد. تنها در این صورت است، که می‌توان به سینمای ایران لقب جهانی
داد.
یکی از مشکلات بزرگ سینمای امروز ایران که از موانع اصلی قدرت گرفتن سینمای استراتژیک در آن شده، شیفتگی در مقابل سینمای غرب است. آن هم در شرایطی که خود غربی‌ها تعارف را کنار گذاشته و در اوج سیاسی کاری و فعالیت ایدئولوژیک هستند. بدون تردید یکی از مهم‌ترین و بهترین راه‌ها برای ایجاد تحول در سینمای کشورمان، تقویت و پویایی سینمای استراتژیک است. جا دارد که برای این گونه آثار، حمایت‌های تبلیغاتی بیشتری صورت گیرد و تدابیری اتخاذ شود که مخاطبی حداکثری پیدا کنند. چنین سینمایی می‌تواند یخ هنر هفتم این
مرز و بوم را بشکند که در این راه، علاوه‌بر سیاستگذاری اصولی و پویا توسط دولت، نهادهای نظامی و امنیتی نیز باید وارد عرصه شده و بخشی از بار را بر عهده بگیرند.