kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۴۹۵۱
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۴

جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین(ع) در کلام رهبر انقلاب

 


راه برطرف کردن بیم و هراس
قال الصّادِقِ‌(ع) قالَ: عَجِبتُ لِمَن فَزِعَ مِن اَربَعٍ کَیفَ لا یَفزَعُ اِلى اَربَعٍ: عَجِبتُ لِمَن خافَ کَیفَ لا یَفزَعُ اِلى قَولِهِ تَعالى حَسبُنا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ، فَاِنّى سَمِعتُ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ بِعَقَبِها فَانقَلَبوا بِنِعمَهًٍْ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سُوءٌ......
امام صادق(ع) می‌فرماید: تعجّب می‌کنم از کسى که از چهار چیز بیمناک است، چرا به چهار پناهگاه پناه نمی‌برد؟ تعجّب می‌کنم از کسى که می‌ترسد، چگونه به گفته‌ حق که «خدا ما را بس است و چه خوب وکیلى است» پناه نبرد که شنیدم خدا دنبال آیه فرمود: «با نعمت خدا و فضل او بازگشتند و بدى و ضررى هم ندیدند.»(1)
* * *
این روایت مربوط به مجلس دوّم صدوق (رض) است.
- عَجِبتُ لِمَن فَزِعَ مِن اَربَعٍ کَیفَ لا یَفزَعُ اِلى اَربَع؛
[ امام صادق(ع) می‌فرماید: تعجّب می‌کنم از] کسى که از چهار چیز بیمناک است، چرا به چهار پناهگاه براى مصون ماندن از آن چهار چیز مراجعه نمی‌کند! آنچهار چیزى که از آنها بیم داریم چه چیزهایى است؟ و علاج و پناهگاه هر کدام از این چهار چیز چیست؟
- عَجِبتُ لِمَن خافَ کَیفَ لا یَفزَعُ اِلى قَولِهِ تَعالى «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل»؛(2)
شما که می‌ترسید، چرا به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» پناه نمی‌برید؟ چطور؟ استدلال دنبالش هست:
- فَاِنّى سَمِعتُ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ بِعَقَبِها «فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سُوء»؛ (3)
نتیجه‌‌ اینکه گفتند «حَسبُنا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل»، این شد که «فَانقَلَبوا بِنِعمَهًٍْ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سُوء».
حضرت سه مشکل دیگر با سه پناهگاه دیگر را ذکر می‌فرمایند؛ بعد هم یک چیز پنجمى را بیان می‌کنند که آن، دیگر پناه بردن و فرار کردن نیست، رغبت است.(که در اینجا فقط مورد اول را شرح می‌دهیم)
کسى که به دنیا رغبت دارد چرا به این آیه پناه نمی‌آورد! نکته‌‌اى که در اینجا وجود دارد این است که پناه بردن به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» یعنى چه؟ یعنى [ فقط] بگوییم «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل»! از دشمن که می‌ترسیم، بگوییم «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل»؛ همین؟ یا نه، دل و جانمان را با این مفهوم آمیخته کنیم و عملمان را دنبالش بیاوریم؛ کما اینکه در «فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ الله‌» همین بود. بعد از جنگ سخت اُحد و آن‌‌همه خسارت‌ها و زخمى و کشته، مسلمان‌ها به مدینه برگشتند؛ در این بین یک عده‌‌اى آمدند و گفتند آقا بترسید، می‌خواهند پدرتان را دربیاورند. کفّار جمع شده بودند نزدیک مدینه که باز دوباره به مسلمان‌ها حمله کنند. یک عده مُرجِفین‌- آن کسانى که شأنشان همین است که دل مردم را خالى کنند- هم آمدند که آقا چه نشسته‌‌اید، پدرتان را در‌می‌آورند؛ از بین رفتیم، نابود شدیم؛ آیه‌‌ شریفه نازل شد: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانا وَ قالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل. (همان کسانی که مردمِ [منافق و عوامل نفوذی دشمن] به آنان گفتند: لشکری انبوه از مردم [مکه] برای جنگ با شما گرد آمده‌اند، از آنان بترسید. ولی [این تهدید] بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و او نیکو وکیل و [نیکو کارگزاری] است).‌(4) پیغمبر فرمود کسانى که امروز در جنگ اُحد مجروح شدند، باید بیایند برویم در مقابل کسانى که جمع شده‌‌اند تا شبانه به ما حمله کنند؛ اگر کسى هم نیاید، خودم تنها می‌روم. پیغمبر راه افتاد، زخمی‌هاى مسلمان‌ها فوراً لباس جنگ پوشیدند و دنبال پیغمبر راه افتادند؛ رفتند و آن مجموعه‌‌اى را که جمع شده بودند تا حمله کنند، متوارى و تارومار کردند. فَانقَلَبوا، یعنى برگشتند؛ بِنِعمَهًٍْ مِنَ اللهِ؛ هم نعمت آوردند یعنى غنیمت گرفتند از آنها، [ هم] «وَ فَضل»، زیادتىِ از سوى پروردگار یعنى احساس پیروزى و احساس قدرت کردند؛ لَم یَمسَسهُم سُوء، هیچ ضررى هم به آنها نرسید.
تمسّک به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» یعنى این؛ صِرف اینکه آدم بنشیند بگوید ما از دشمن می‌ترسیم، صد بار حسبنا الله‌ [‌هم بگوید] کافى نیست؛ که گاهى هم وسط این گفتن‌ها، حواس آدم می‌رود به دکان و به درس و به مسجد و به مرید و مانند اینها؛ این کافى نیست. اینکه می‌گویند پناه ببرید به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل»، یعنى آنچنانکه آن مسلمان صدر اسلام پناه برد به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل»؛ اوّلاً در دل خود معتقد شد به اینکه وقتى که با خدا است، وقتى در راه خدا است، خدا براى کمک به او کافى است؛ و بر طبق این اعتقاد عمل هم کرد: برخاست و با همان حال زخمى، به طرف جنگ راه افتاد.
شرح حدیث در ابتدای درس خارج فقه، 1393/1/24
____________________
1) الخصال صدوق، ج 2، ص 218.
2) سوره‌‌ آل‌عمران، بخشى از آیه‌‌ ۱۷۳.
3) سوره‌‌ آل‌‌‌عمران، بخشى از آیه‌‌ ۱۷۴.
4) سوره‌‌ آل‌عمران، آیه‌‌ ۱۷۳.
* پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب