kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۴۴۳۸
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۲:۱۲

اقتصاد مقاومت(یادداشت روز)

 

جبهه مقاومت پس از پیروزی‌های شگفت‌انگیز نظامی چند سال گذشته برضد ‌تروریسم غربی، عبری و وهابی، حالا طی روزهای اخیر نشان داده قدرت مقاومت صرفا به عرصه نظامی محدود نمی‌شود بلکه این گفتمان قادر خواهد بود حتی در عرصه اقتصادی نیز خلاقانه و قهرمانانه در مقابل دشمنان بایستد. سخنان قاطع روز عاشورای آیت‌الله سید حسن نصرالله درخصوص حرکت نفتکش ایرانی به سوی لبنان برای شکست پروژه تحریم سوخت این کشور، نمونه‌ای از پیروزی اقتصادی محور مقاومت علیه دشمنانش است.
برای فهم بهتر این نصرت مقاومت لازم است درخصوص جنگ اقتصادی سال‌های اخیر برضد مردم لبنان قدری بیشتر بدانیم. در حالی که لبنان فقط حدود 6 میلیون نفر جمعیت دارد اما اجرای سیاست‌های غربگرایانه اقتصادی، فساد گسترده سیستم دولتی و وابستگی بیش از حد به کمک‌های خارجی موجب شده که طبق داده‌های صندوق بین‌المللی پول در 2020 ،لبنان با حدود 100میلیارد دلار بدهی خارجی عنوان چهارمین کشور بدهکار جهان را یدک بکشد. این حجم از بدهی در کنار مشکلات دیگری همچون سقوط 90درصدی ارزش پول لبنان از سال 2019به این سو، رشد سرسام‌آور نرخ بیکاری، تعطیلی شدید کسب و کارها و گسترش فقر موجب شد تا فضای معیشتی مردم خصوصاً برای طبقات محروم و متوسط به شدت سخت شود. علاوه بر این از یک‌سال پیش اتفاقات عجیبی علیه مردم لبنان رخ داد، اول سپرده‌های بانکی این کشور به‌طور ناگهانی ناپدید شد و بعد هم معلوم نشد چه بلایی بر سر موجودی بانک مرکزی‌اش آمد. در ادامه، بندر بزرگ بیروت منفجر شد که 200 قربانی داد و در نهایت رئیس بانک مرکزی لبنان (ریاض سلامه)که سابقه ضدیت با حزب‌الله را هم دارد طی هفته‌های اخیر و در اوج گرمای تابستان و کرونا اعلام کرد که نمی‌تواند یارانه سوخت و نان را بدهد و از آنجا که امکان خرید با دلار هم وجود ندارد لذا لبنان دچار مشکل سوخت شد و صف‌های طویلی در مقابل جایگاه‌های عرضه بنزین شکل گرفت.
در این موقعیت و در حالی که تمام مسئولین دولتی لبنان عاجز از انجام هرگونه تدبیری برای برون‌رفت از مشکل سوخت بودند و آمریکایی‌ها و سعودی‌ها هم مشغول کارشکنی‌های پی درپی در تشکیل دولت بودند و بر طبل تحریم بیشتر لبنان می‌کوبیدند، دبیرکل جنبش حزب‌الله لبنان به صحنه آمد و علی‌رغم تمامی توطئه‌های آمریکایی‌ها باز هم ارزش محور مقاومت را به رخ غربگرایان کشید و در سخنرانی عاشورای خود گفت: «دوست دارم اعلام کنم کشتی نخست ما(حامل سوخت برای مردم لبنان) که از مبدأ ایران حرکت خواهد کرد، تمام رویه‌ها را طی کرده و به برکت امام حسین‌(ع) به سمت لبنان خواهد آمد...» او صریحاً «کشتی ایرانی حامل سوخت» را به مثابه «خاک لبنان» معرفی کرد و بدون نام بردن از رژیم صهیونیستی افزود: «کسی مرتکب اشتباه به چالش کشیدن ما نشود...» سخنان او موجی از واکنش‌ها را در سراسر جهان برانگیخت، تا جایی‌که کارشناس روابط خارجی شبکه فرانس 24 از هوش نصرالله گفت و از یک طوفان ژئوپلتیک احتمالی در منطقه خبر داد. سید مقاومت، سه روز پس از این سخنرانی عاشورایی باز هم به مناسبت مراسم یادبود شهادت
«حاج عباس الیتامی» از فرماندهان مقاومت، گفت: «هرگاه زمانی بیاید که شرکت‌های استخراج‌کننده نفت و گاز حضور نداشته باشند، ما آماده‌ایم از شرکت ایرانی کمک بگیریم که تجربه زیادی دارد...اگر شرکت‌های جهانی از‌ ترس اسرائیل می‌ترسند نفت لبنان را استخراج کنند، آماده‎‌ایم از شرکت‌های ایرانی بخواهیم نفت ما را استخراج کنند... آن‌ وقت اگر اسرائیلی‌ها جرأت دارند، به این‌ها نگاه چپ کنند».او همچنین در بخش دیگر این سخنرانی به ارسال محموله سوخت ایران به لبنان پرداخت و گفت: «دومین کشتی ما تا چند روز دیگر
[از ایران] حرکت خواهد کرد و به کشتی‌های دیگر ملحق خواهد شد... موضوع یک کشتی یا دو کشتی نیست. این مسیری است که تا زمان نیاز لبنان، به آن ادامه خواهیم داد. هدف کمک به همه مردم لبنان و کاهش مشکلات آنان است».
این بیانات نصرالله که به مثابه پیروزی جدید جبهه مقاومت در بعد اقتصادی بود ضربه سهمگینی بر آمریکایی‌ها و رژیم صهیونیستی وارد کرد زیرا آنها تا پیش از این تلاش می‌کردند ایران و حزب‌الله را مایه بروز مشکلات اقتصادی مردم لبنان قلمداد کنند و حالا با این اقدام محور مقاومت آچمز شده بودند لذا فوراً آمریکایی‌ها به‌واسطه سفیرشان مدعی شدند که ما دلمان برای لبنان می‌تپد و برق را از طریق اردن به لبنان می‌رسانیم و گاز را هم از مصر به آنجا می‌رسانیم. این تلاش‌ها نشان می‌‌داد که توافق برد - برد حزب‌الله با ایران اقدامی استراتژیک بوده زیرا با وجودی که هنوز کشتی محموله سوخت ایران به مقصد نرسیده بود، تأثیرات خود را گذاشته بود. یعنی هم به مردم لبنان نشان داد دشمن کیست و دوست کیست. چه‌کسی به‌دنبال فشار حداکثری بر مردم این کشور است و چه‌کسی به‌دنبال حل مشکلات جامعه لبنان است.
نکته مهم دیگر اینکه در این معامله، هم خریدار و هم فروشنده(حزب‌الله و ایران) تحت سخت‌ترین تحریم‌های آمریکا هستند و قصد آنها از اعمال این تحریم‌ها مهار ایران و ناکامی‌جبهه مقاومت بوده است، اما حالا با این تجارت میان دو محور مقاومت بخش قابل توجهی از تأثیرگذاری تحریم‌های آمریکا
زیر سؤال رفته است. ضمن اینکه این حرکت می‌تواند برای ایران آورده اقتصادی داشته و برای لبنان، حلال بحران بزرگ سوخت باشد.
البته این نخستین‌بار نیست که ایران رسماً و آشکارا برخلاف تحریم‌های آمریکا در حوزه نفتی تجارت می‌کند، در تابستان سال گذشته نیز با راهی‌شدن ۱۰ نفتکش از سوی بنادر جنوبی ایران به سمت ونزوئلا، عزم ایران برای مقابله با تحریم‌های همه‌جانبه آمریکا آشکار شده بود. اما تفاوت تجارت فعلی با قبلی این است که اولا حزب‌الله لبنان بخشی از محور مقاومت در منطقه غرب آسیاست و هرگونه همکاری با آن خصوصاً در حوزه اقتصادی می‌تواند به تحکیم پایه‌های مقاومت در منطقه و در نزد افکار عمومی کشورهای حوزه مقاومت بینجامد مثلا در جریان همین اعزام نفتکش‌های سوخت ایران به لبنان، اغلب لبنانی‌ها فارغ از مناطق یا گرایش‌های سیاسی و حتی کسانی که وابستگی‌های ضدحزب‌اللهی داشتند نسبت به واردات سوخت از ایران ابراز رضایت کرده و امیدوار شدند که این مسئله در حل بحران مواد غذایی، دارو و کنترل وضعیت اقتصادی لبنان تأثیرگذار باشد. در ایران نیز چون پول این تجارت به‌طور کامل آنهم علی‌رغم تحریم‌های شدید دریافت شده بود اثر مثبتی بر افکار عمومی داشت ثانیا، این همکاری به مثابه الگویی برای گسترش تعاملات اقتصادی میان سایر اجزای جبهه مقاومت است، به عبارتی وقتی ما می‌توانیم با وجود تحریم‌های گسترده غرب و نیز تهدیدات بالقوه رژیم صهیونیستی بر ضدکشتی‌هایمان به شایستگی اقدام به صادرات سوخت و فرآورده‌های نفتی به لبنان کنیم و حتی بازار بکری برای عرضه دانش استخراج نفت در این کشور داریم چرا این تعاملات اقتصادی را به کشورهای دیگر محور مقاومت از جمله سوریه، عراق، افغانستان و حتی یمن تعمیم ندهیم؟
تعجب‌آور است که بدانیم با وجود استقبال فراوان مقامات سوری از گسترش مناسبات اقتصادی با ایران بررسی‌ها نشان می‌دهد در سال ۲۰۲۰ سهم
جمهوری اسلامی ایران از بازار سوریه فقط ۳ درصد بوده و ما در این سال در رتبه هفتم در بین صادرکنندگان به سوریه قرار گرفته‌ایم. تأسف‌آور اینکه ‌ترکیه که نقش مهمی‌ در انتقال داعش به این کشور داشت در رتبه نخست کشورهای صادرکننده به سوریه قرار دارد.
البته اهميت سوریه فقط به بازار داخلي آن محدود نیست و نباید به آن كشور فقط به چشم واردکننده نگاه کرد بلکه هر کالایی که در سوریه توليد نهایی شود قابلیت حضور در کشورهای اتحادیه عرب، شمال آفريقا، منطقه اوراسيا و نيز حوزه مدیترانه مانند یونان و... را دارد. همچنین حساسیتی که بر تجارت با ایران وجود دارد براي سوریه متصور نیست بنابراین راهكاري برای عبور از تحریم‌هاي آمريكا محسوب می‌شود.
علاوه بر سوریه، عراق نیز به‌عنوان یکی دیگر از بازوهای جبهه مقاومت زمینه مناسبی برای تعمیق همکاری‌های اقتصادی با ایران خصوصاً در بخش انرژی و ‌ترابری دارد هرچند دولت الکاظمی ‌در این رابطه به شدت از آمریکایی‌ها هراس دارد اما تجربه نشان داده با اتخاذ تدابیری می‌توان بر این مشکل فایق آمد و به هم‌افزایی جبهه مقاومت کمک کرد. نکته مهم درباره عراق این است که آمریکایی‌ها نمی‌خواهند همگرايي اقتصادي ميان ايران، عراق و سوريه برقرار شود زیرا آن را بستر اتحاد تجاري میان این کشورها را می‌دانند و لذا دقيقا به همين دليل مرز قائم بوكمال که محل اتصال زمینی عراق به سوریه است را بارها بمباران کرده‌اند البته این حملات تجاوزکارانه نيازمند برخورد جدي است و آمریکایی‌ها باید بدانند دوره این قلدرمآبی‌ها تمام شده است.
از سوی دیگر، با شکست مفتضحانه آمریکایی‌ها در افغانستان، این کشور را هم می‌توان به‌عنوان بخشی از محور مقاومت محسوب کرد که حتی می‌تواند آورده‌های اقتصادی برای خود این کشور و سایر کشورهای مقاومت داشته باشد نکته مهم درباره افغانستان اینکه این کشور از یکسو با چین هم‌مرز است و از سوی دیگر با ایران. در این میان چين نیز به‌دليل نقاط ضعف تجارت دريايي مشتاق است از مسير زميني به غرب به‌ويژه مديترانه راه يابد و احياي جاده ابريشم براي پكن به شرطي كه از مسير افغانستان، ایران، عراق و سوریه بگذرد به‌شدت اقتصادي و نوعي ميانبر محسوب مي‌شود كه هزينه‌هاي ‌ترانزيت را كاهش مي‌دهد. بنابراين همگرايي اقتصادي محور مقاومت نه تنها براي هم‌افزايي آنها يك ضرورت است بلكه اتصال ‌ترابري این محور به معناي خط‌ ترانزيت چين به مديترانه در آينده‌اي نزديك خواهد بود و مي تواند محل خوبي براي درآمد و‌ اشتغال‌زايي تمامی این كشورها باشد.
بنابراین مسئولان محور مقاومت خصوصاً ایران باید تلاش مجدانه‌ای برای گسترش همکاری‌های اقتصادی داشته باشند و با راه‌اندازی اتاق همکاری‌های مشترک اقتصادی به ایجاد ظرفیت‌های پیش روی جبهه مقاومت و استفاده از فرصت‌های ناب فعلی همت گمارند. دولت سیزدهم بایستی دیپلماسی اقتصادی خود را با تکیه بر همین فرصت‌ها و ظرفیت‌های محور مقاومت متمرکز کند.

کمال احمدی