پرس تیوی و آینده مذاکرات هستهای وین
سعید رضایی
اگر دستگاه سیاست خارجی ایران، جریانهای رسانهای متعهدِ کشورمان نظیر پرستیوی را در کنار خود نداشته باشد، عملاً این مسئله ظلمیبه منافع ملی ایران است. امری که میتواند برای کشورمان هزینه زا باشد و خود را در قالب تشدید فشارهای کشورهای غربی علیه ایران نشان دهد.
مدتی است که مذاکرات هستهای وین میان ایران و طرفهای بینالمللیِ توافق برجام متوقف شده است. مقامهای دیپلماتیک در ایران و همچنین کشورهایِ طرف برجام، بهطور خاص فرآیندِ انتقال قدرت در ایران و استقرار دولت جدید در کشورمان به ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی را دلیلِ اصلی توقف مذاکرات ذکر کردهاند و تأکید داشتهاند که روندِ مذاکرههای وین، پس از آغاز به کارِ دولت جدید در کشورمان، بار دیگر از سَر گرفته میشود. شبکه خبری پرستیوی از ابتدای مذاکرات مربوط به احیای برجام در وین، کنشگری فعال رسانهای را در مورد این مذاکرات در پیش گرفته است. در این راستا، پرستیوی در چندین نوبت و به نقل از منابع آگاه و نزدیک به مذاکرات، اطلاعرسانیهایی را در مورد ماهیت مذاکرات و بطور خاص، زیاده خواهیهای طرفهای غربی از ایران که تاکنون مانع از حصول هرگونه توافقی در مورد احیای برجام شده، انجام داده که این رویکرد پرستی وی، با واکنشهای مختلفِ داخلی و بینالمللی نیز روبهرو شده است. عدهای روندِ در پیش گرفته شده از سوی شبکه پرستیوی را دقیقاً همسو با ماهیت و رسالت رسانهای این شبکه عنوان کردهاند و بطور خاص حضور فعالِ رسانهای پرستیوی را جلوهای عینی از حمایت از منافع ملی کشورمان و آگاهی بخشی به مردم ایران در مورد مسائل مهم این کشور در عرصه سیاست خارجی ارزیابی کردهاند. در نقطه مقابل، عدهای از جمله برخی چهرههای سرشناس در دولت حسن روحانی، رئیسجمهور نیز کنش ورزی پرستیوی را مورد تایید قرار نداده و حتی آن را موجب آسیب رسیدن به منافع ملی ایران ارزیابی کردند.
با این همه، یک سؤال اساسی در این میان مطرح میشود: همزمان با استقرار دولت ابراهیم رئیسی و از سرگیری احتمالی روند مذاکرات هستهای وین، شبکه خبری پرستیوی بایستی چگونه کنشورزی
کند و اساساً کنشورزیهای آن تاکنون، چه تبعات و پیامدهایی را برای کشورمان به دنبال داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش و دیگر سؤالهای مرتبط، با دکتر حسین کنعانی مقدم، کارشناس مسائل بینالملل و دبیرکل «حزبسبز ایران» به گفتوگو نشستهایم.
* همانطور که مستحضرید از آغازمذاکرات هستهای وین، شبکه خبری پرستیوی، کنشگری فعال رسانهای را در مورد ماهیت و محتوای مذاکرات از خود نشان داده و به نوعی سعی داشته از آنچه در وین میگذرد، تا جای ممکن آگاهی بخشی کند و به نوعی از منافع ملی کشورمان با اطلاعرسانیِ درست و بجا، حراست کند. تحلیل شما از نوع عملکرد پرستیوی در روند مذاکرات وین تا به اینجایِ کار چیست؟
همه میدانند که ما به نحو گستردهای درگیر جنگ هیبریدی با نظام سلطه هستیم و دراین جنگ هیبریدی که به نوعی یک جنگ ترکیبی است، شاید رسانه را بتوان یکی از مهمترین ابزارهای جریانهای سیاسی و رسانهای غربی و مخالف با کشورمان در عرصه بینالمللی دانست. قاعدتا در برابر یک جنگ رسانهای و روانیِ تمامعیار علیه کشورمان که در شرایط فعلی، بطور خاص خود را در قالب مذاکرات هستهای وین نشان میدهد، ما نیز باید رویکرد رسانهای فعالی اتخاذ کنیم و از این طریق، از منافع ملی کشورمان حراست کنیم. همه میدانند که وزارت خارجه به دلیل مسائل و قیود دیپلماتیک، نمیتواند در برابر جنگ روانی و رسانهای دشمن، اقدامات موثری انجام دهد. از این منظر، رسانههایی که در اختیار ما هستند و بهطور خاص، بُرد فرامرزی دارند نظیر شبکه پرستیوی که میتوانند در جبهه مقاومت، پیام و رسالت محورِ مقاومت را در برابر نظام سلطه به پیش برند، باید وارد عرصه شوند و وزارت خارجه و دیپلماتهای ما نیز از این روند باید کاملاً استقبال کند. در واقع ما نباید خود را از قدرت رسانهای کشور محروم کنیم. از این منظر، بهنظر من تا به اینجای کار، پرستیوی به رسالت حرفهای خود به خوبی عمل کرده و تا حد زیادی توانسته به سهم خود، پاسدار منافع ملی کشورمان باشد. در جریان آخرین گزارش جواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان به مجلس در مورد توافق برجام نیز دیدیم که بسیاری از اطلاعرسانیهایی که پرستیوی از روند مذاکرات وین و موضع کشورهای غربی مخصوصاًً آمریکا انجام داده بود، تأیید شدند. شاید اساساً به همین دلیل هم بود که دولت آمریکا اخیرا دامنه داتکامِ شبکه پرستیوی به همراه شمار دیگری از رسانههای وابسته به جریان مقاومت را مسدود کرد. در واقع، دولت آمریکا و بطور کلی غربیها به این نتیجه رسیدهاند که جریانهای رسانهای نظیر شبکه پرستیوی، به حدی از تأثیرگذاری رسیدهاند که دیگر برای آمریکا خطرناک شدهاند و برخلاف ادعاهای دور و دراز آمریکا و متحدانش شاهد بودیم که آنها دست به برخورد قهری با این دسته از شبکههای خبری زدند. امری که جز رسوایی برای آنها به شمار نمیرود.
* قریب به دو دهه است که ما با طرفهای غربی در حال مذاکره در مورد پرونده هستهای ایران هستیم. با این حال، تاکنون به نحو موثری از دیپلماسی رسانهای استفاده نکردهایم و کشورهای غربی عمدتاً در این زمینه بازیگران غالب بودهاند. آنها حتی دستِ خالی خود در جریان مذاکرات را نیز اغلب با هیاهوهای رسانهای پُر کردهاند و سعی داشتهاند تا به هر نحوی کشورمان را تحت فشار قرار دهند. بهنظر شما چرا تاکنون در روند مذاکرات هستهای با غرب، دیپلماسی رسانهای چندان از سوی کشورمان مورد توجه قرار نگرفته است؟
با توجه به اینکه رسانهها در جهان کنونی نقش اصلی را در شکلدهی به افکار عمومی دارند، شاهد این هستیم که کشورهای غربی به نحو مناسب و همهجانبهای از ظرفیتهای آنها در راستای منافع خود بهره برده و میبرند. شخصِ بنده در جریان مصاحبههای فراوانی که با رسانههای خارجی در موضوعات مختلف مخصوصاًً در مورد پرونده هستهای ایران داشتهام، همواره شاهد بودهام که آنها هرکاری میکنند تا موضعِ غرب را در روند مذاکرات هستهای ایران، تقویت کنند. از این منظر آنها به نوعی رسانهها را یارِ اصلی خود در روند مذاکرات هستهای ارزیابی کرده و میکنند. بااین حال من اینطور فکر میکنم که مسئولان ما در سالهای اخیر، به نوعی فکر میکردهاند که انگار حضور فعالِ رسانههای ما در روند مذاکرات هستهای، نوعی دخالت در روند فعالیتهای سیاسی وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی کشورمان است و درست به همین دلیل در اغلب اوقات شاهد مانعسازی آنها درمسیر کنشگری موثرِ رسانههای متعهد کشورمان در روند مذاکرات هستهای ایران بودهایم. همین مسئله یک خلأ جدی را برای کشورمان در چهارچوب مذاکرات هستهای ایجاد کرده و عملاً ما از یک ظرفیت قابل توجه در این زمینه محروم شدیم. این در حالی است که وجود رسانههای متعهد کشورمان در روند مذاکرات هستهای، تا حد زیادی میتوانست جنگ روانی طرفهای غربی علیه کشورمان را خنثی کند و موقعیت و جایگاه ایران را در این چارچوب تقویت نماید. با این حال، متأسفانه در این سالها، ما در برابر عملیات روانی دشمن، مجبور به نوعی عقبنشینیِ رسانهای شده ایم. با این حال، خوشبختانه در شرایط کنونی شاهد این هستیم که برخی رسانهها نظیر پرستیوی خط شکنی کردند و متعهدانه وارد میدان شدند و اگرچه به آنها هجمههایی هم شد، ولی بعدها متوجه شدیم که آنها به قدری اثرگذار بودند که حتی دولت آمریکا نیز در پیِ ساکت کردن صدای آنها برآمد و در این مسیر، حاضر به پذیرش هزینههای گزافی نیز شدند. بهنظر من در ادامه راه، باید از این جریانهای رسانهای قویاً حمایت کرد و به نوعی آنها را در جبهه بازیگرانی دانست که فعالانه به دنبال حراست از منافع ملی کشورمان در برابر قدرتهای غربی هستند.
* با توجه به اینکه دولت جدید ایران به ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی در دوازدهم مرداد ماه سال جاری در قدرت مستقر خواهد شد، بهنظر شما در ادامه راه، نقش پرستیوی، مخصوصاًً در روند مذاکرات هستهای کشورمان و موضوعات مهم سیاست خارجی ایران چگونه باید باشد؟
خوب قطعا ما از رسانههای خودمان نظیر پرستیوی باید با تمام قوا حمایت کرده و استفاده کنیم و جوابهای مناسبی را چه در قالب آفندی و چه پدافندی به هجمههای طرفهای مخالف با کشورمان بدهیم. جریانهای رسانهای نظیر پرستیوی در مسائل مهمینظیر پرونده هستهای کشورمان، هم میتوانند در عرصه داخلی شفافسازی کنند و حقایق را به مردم و افکار عمومی منتقل کنند و هم تصویری را که کشورهای غربی و مخالف با ایران سالهاست با دستورکارِ «ایران هراسی» علیه کشورمان در عرصه بینالمللیترویج میکنند و ایران را کشوری خطرناک و مخالف با صلح و ثبات و مصمم در کسب سلاحهای اتمیارزیابی میکنند، خنثی سازند. از این منظر، اگر دستگاه سیاست خارجی ایران، جریانهای رسانهای متعهدِ کشورمان نظیر پرستیوی را در کنار خود نداشته باشد، عملاً این مسئله ظلمیبه منافع ملی ایران است. امری که میتواند برای کشورمان هزینهزا باشد و خود را در قالب تشدید فشارهای کشورهای غربی علیه ایران نشان دهد.