kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۲۴۰۳
تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۹

چرایی تعدد زوجات(پرسش و پاسخ)

 

پرسش:
به طور کلی شبهاتی که درباره تعدد زوجات از جمله پایین آمدن شان زن و ظلم به او و پایمال کردن حقوق او در برابر مرد است را توضیح و پاسخ دهید؟
پاسخ:
طرح شبهات
می‌گویند: محبت قابل تقسیم نیست! می‌گویند: اسلام به واسطه تعدد زوجات به مرد اجازه هوسرانی و شهوترانی را داده است! می‌گویند: به واسطه تعدد زوجات زن دچار عقده و حسادت و کینه با شوهر و زن دیگر می‌شود! و فرزندان با یکدیگر دشمن می‌شوند! به تعبیر دیگر حل یک بحران اجتماعی منجر به بحران خانوادگی می‌شود! می‌گویند: تعدد زوجات دلیل براین است که اسلام شان زن را پایین‌تر از شان مرد قرار داده و چهار زن را با یک مرد برابر دانسته است! و حال آنکه در خود اسلام شهادت دو زن با یک مرد برابر است و بالاخره تعدد زوجات ظلمی است به زن و پایمال کردن حقوق زنان در برابر مردان!
پاسخ شبهات
پاسخ همه این شبهات این است که منشا همه آنها به نوع نگاه فردی به موضوع تعدد زوجات برمی‌گردد نه نگاه اجتماعی. مساله تعدد زوجات قبل از اینکه یک مساله فردی و خانوادگی باشد، یک راه حل اساسی برای یک مشکل بزرگ اجتماعی است که از اول تاریخ بشریت تا عصر حاضر بوده و در حال حاضر شدیدتر هست و خواهد بود. زیرا همیشه در دنیا به واسطه قتل‌ها، جنگ‌ها و نزاع‌های سیاسی و اجتماعی که منجر به کشته شدن مردها می‌شود، از طرفی به سبب اینکه مقاومت زن از مرد در مقابل بیماری‌های خطرناک بیشتر است، و به واسطه اینکه سر و کار مرد با کارهای خطرناک است که منجر به تصادفات، غرقها، سقوط‌ها، زیرآوار ماندن‌ها و... به عبارت دیگر هم در مبارزه انسان با طبیعت و هم در مبارزه انسان با انسان، تلفات بیشتر با مردان است، همچنین به جهت اینکه زن قبل از مرد، هم به حکم طبیعت و هم به حکم اجتماع زودتر آماده به ازدواج می‌شود، همیشه عدد زن آماده به ازدواج از مرد بیشتر است. بنابراین اگر بنا شود کار اجتماع برمبنای مصالحی قرار بگیرد، باید همان طوری که برای بیکارها فکر کرد، برای بی‌شوهرها هم باید فکر کرد و باید راه حل عاقلانه‌ای برای این مشکل پیدا کرد!
راه حل معضل اجتماعی
حال باید ببینیم کدام یک از این دو مقدمه صغری و کبری قابل تردید است: عدد زنان محتاج به ازدواج بیشتر از مردان است(صغری) در چنین وضعیتی باید راه حل اساسی و معقول برای این معضل اجتماعی پیدا کرد (کبری) راه‌حل، تصویب تعدد زوجات و قانونی کردن آن است و این در واقع احیای حق آن عده از زنها است (نتیجه) به عبارت دیگر اسلام دو سؤال اساسی دارد که باید به آنها جواب داد: 1- آیا عدد زنان آماده به ازدواج از عدد مردان بیشتر نیست؟ 2- آیا روشن نکردن تکلیف اینها و رها کردن این تعداد زنان آماده به ازدواج، مشکل و بحران اجتماعی ایجاد نمی‌کند؟
«آشلی مونتاگو» انسان‌شناس معروف آمریکایی در مقاله‌ای تحت عنوان «جنس قوی» ثابت می‌کند که از نظر علمی زنها طبیعتا برمردها تفوق دارند. «کروموزوم مربوط به جنس ماده کاملتر از کروموزوم مربوط به جنس نر است... عمرزن درازتر است، زن از سلامتی کامل بهره‌مند است و عموما از مرد سالمتر است و مقاومتش در برابر بسیاری از امراض از مرد بیشتراست و اغلب زودتر معالجه می‌شود... زن در برابر حوادث بیشتر از مرد قوه مقاومت دارد. پس صغرای قیاس امری مسلم و قطعی است. اما کبرای قیاس منطقی یعنی چه باید کرد؟ آیا می‌توان این معضل اجتماعی را به حال خود رها کرد و مانند جوامع اروپایی با منع ازدواج قانونی، زنها را به وادی ابتذال و فساد و هرج و مرج جنسی و فحشا سوق داد که نتیجه آن آمارهای وحشتناک فرزندانی است که نامشروع هستند و پدران خود را نمی‌شناسند! یا اینکه همانند تعالیم جهانبخش اسلام این اجازه را به لحاظ قانونی به زنان و مردان بدهند تا با توافق و رضایت طرفینی و رعایت شئون و ضوابط خاص عادلانه بتوانند این معضل اجتماعی را حل کنند، و سلامت جامعه و نسل خود را پاک و منزه بدارند.