بوسیدن کف پای پدر(حکایت اهل راز)
آیتالله العظمی مرعشی نجفی کسی است که ۶۰ سال نماز شبش را در حرم حضرت معصومه (ع)خواند. رئیسدفتر این عالم بزرگوار میگوید: یک بار به آقا گفتم: اجازه میدهید که دفتر را زود تعطیل کنم و بروم؟ چون پدرم آمده است، میخواهم به دیدارش بروم. آقا بغض کرد و فرمود: خوش به حالت که پدر داری! قبل از اینکه بروی، قصه من و پدرم را بشنو. حدوداً ده ساله بودم و در نجف بودیم که مادرم گفت: وقت نهار است، به طبقه بالا برو و پدرت را صدا کن. دیدم پدرم روی کتاب خوابش برده است، بین دو معادله مانده بودم، اگر امر مادر را اطاعت کنم و پدرم را از خواب شیرین بیدار کنم، پدرم ناراحت میشود، با خود گفتم کاری کنم که اگر پدرم بیدار شد، ناراحت نشود. خم شدم و کف پای پدرم را بوسیدم، در همین حال پدرم بیدار شد و این صحنه را که دید،گریهاش گرفت و همان لحظه برایم دعا کرد که هرچه امروز دارم به خاطر همان چند دعای پدرم است.
کافی است که در مقابل پدر و مادرمان کمر خم کنیم، تا خدا آسمانیمان کند.
از: سایت شیعهنیوز