گفت و گوی یعقوب توکلی در باره تاسیس راه آهن درایران به مناسبت سالروز حمله متفقین و سقوط رضاخان
رضاخان و خدمت به انگلیس
گفت وگوی پیش رو برشی است از مصاحبه تفصیلی با دکتر یعقوب توکلی درباره عملکرد رضاخان میرپنج که به مناسبت سالروز اشغال ایران توسط متفقین در جنگ بینالملل دوم سقوط رضاخان تقدیم خوانندگان میگردد.
*از جمله مسایلی که مورخین درباره رضاخان به آن اشاره میکنند بحث حرکت او در راستای منافع بریناتیاست به طور کلی اقدامات او به صورت جزییتر راه آهنی که از شمال تا جنوب در دوره رضاخان کشیده شد را چگونه تحلیل میکنید؟
- داستان راه آهن بیشتر به نفع انگلستان بود. بعد از جنگ جهانی دوم سال ۱۳۲۶ یا ۱۳۲۷ جلسهای در لندن برگزار میشود. انگلیسی ها یک سری خبرنگارهای داخلی ایران را هم دعوت کردند. خلیل ملکی یکی از کسانی که در آن جلسه در ملاقات با وزیر خارجه انگلیس حضور داشته، اعتراض میکند که شما چرا این همه بدبختی برای ما تراشیدید و دولتهای دست نشانده سر کار اوردید و کودتا میکنید؟ یا چرا آدمهای ضعیف را میگمارید؟ این همه مظالم به خاطر چیست؟ در کتاب آقای ابولفضل لسانی"طلای سیاه، بلای ایران" آمده که ارنست لبخند زد و با خونسردی هر چه تمام گفتOIL؛ به خاطر نفت. شما اگر ملت شجاعی باشید، اجازه نمیدهید که اینها نفت تان را ببرند ولی هر چه بیشتر ترسیده باشید، میتوانند راحتتر با شما این گونه برخورد کنند. لذا به نظر من این سیاست هدایت شده بود والا معقول نیست که یک سیاستمدار مردم خود را اینچنین تضعیف کند.
یک سیاستمدار معقول با حداقل عقلانیت نباید با همه عناصر داخلی کشورش بجنگد و همه را تبدیل به موجودات ترسو کند. نهایتا فایده این مسائل را انگلستان برد؛ همچنان که فایده راهآهن را هم آنها بردند.
علی رغم اینکه همه کارشناسان اذعان داتشند راهآهن باید از زاهدان به ترکیه برود که بتواند آسیای پرجمعیت را به اروپا وصل کند و یکی از بزرگترین کانونهای انتقال کالا شود و منابع فراوانی از ترانزیت کالا برای ما بدست آورد، مشاهده میکنیم که راه آهن را به خاطر اینکه در جنگ جهانی اول انگلیسیها میخواستند به شمال ایران دسترسی پیدا کنند، شمال به جنوب میسازند. وقتی که راهآهن شمالی- جنوبی باشد به فاصله ۲۴ ساعت میتوانید از جنوبی ترین نقطه به شمالی ترین قسمت یعنی مرز شوروی دست پیدا کنید و خود این دسترسی اهمیت بسیار زیادی در معادلات نظامی بینالمللی بوده. لذا علی زغم اینکه همه میگفتند راه آهن باید شرقی-غربی باشد این کار را نکردند و نتیجه آن در جنگ جهانی دوم به دست آمد که ایران اولین گزینه برای اشغال و بهترین گزینه برای انتقال کالا و امکانات و تحهیزات از خلیج فارس به مرز روسیه بود.
* اجرای سیاستهای انگلیس توسط رضاخان چه ابعاد دیگری دارد؟
مسالهای که شاهد هستیم، این است که رضاخان دقیقا سیاست انگلیسی ها را اجرا کرد. ماجرای قرارداد نفتی ۱۳۱۲ نفت ما به گستردهترین وضعیت در اختیار ارتش و دولت آنها قرار گرفت. انگلیسی ها هیچ مانعی در مسیر بهره برداری از نفت نداشتند و در سال ۱۳۱۲ که سی و چند سال از قرارداد ۱۹۰۱ استفاده کرده بودند و باید این را به نوعی تمدید میکردند و متاسفانه سهم بیشتری از نفت ایران گرفتند. شما در قرار ۱۳۱۲ و سال 1933 میبینید که رضاخان مجددا سهم بیشتری به انگلیسی ها داد و نیروی دریایی ارتش آن ها هم سهم مجانی از نفت ایران به دست آورد و طبق قرارداد تمام ناوگانهای نیروی دریایی انگلیس، رایگان از نفت ایران بهره میبردند.
در سالهایی که بحث نهضت ملی شدن صنعت نفت مطرح شد، مالیاتی که دولت انگلیس از بخشی از درآمدهای شرکت نفت به دست آورد، از کل در آمد کشور ما بیشتر است! پس اینجا همان کار را کردند. برای صادرات نفت میبایست مسیر لولهها محافظت شود. انگلیسیها ناچار شدند ارتش ۱۱-۱۲هزار نفری درست کنند. این پلیس جنوب از دولت انگلیس حقوق میگرفت. به اضافه، این ها مجبور بودند خوانین منطقه را جوری از خود راضی کرده و به آنها امکانات دهند که مانعشان نشوند. مثلا شاپور بختیار در همین سیاست تحصیل کردند.
وقتی که رضاخان نیروی متحدالشکل تشکیل داد، همان پلیس جنوب در نیروی نظامی ما ادغام شد و همان کار را برای انگلیسیها انجام داد. چه انتخابی بهتر از این میتوانست برای دولت انگلستان باشد که هم فرهنگ آنها و هم سیاست شما را اجرایی کند و هم برای شما راه اهن درست کند و به جای اینکه به پلیس حقوق بدهد، ایران برایش نیروی نظامی تربیت کند و امنیت خطوط لوله نفت را تامین کند و تضمین کند؟ بعد از این کسی هم در این ماجرا کشته شود مسئولیتش با دولت ایران هست و انگلیسی ها مجبور نیستند با نظام قضایی و امنیتی خودشان دنبال حفظ امنیت نیروهای خود باشند، یعنی رضاخان همه بار را از دوش انگلستان برداشت.
در حوزه فرهنگ هم شاهدیم که همه عناصر فرهنگ سرمایهداری غرب ترجمه شد. بزرگترین شخصیتهای فرهنگی آن دوره ما مترجمان هستند. حتی مباحث مربوط به شکلگیری دانشگاهها و یا مسائل مربوط به علوم انسانی و فکر دانشگاهی در ایران همه و همه غربیاند.
* پس ساخت راهآهن شمال به جنوب بیهوده بود؟
بله! خیانتی استراتژیک بود. این راهآهن پروژهای نظامی برای انگلیسیها بود. راهآهن شمال به جنوب ما روزانه ۱۵۰تن کالا جابهجا میکرد، این مقدار یعنی هیچ! اگر ما هند و چین را به اروپا وصل میکردیم، بعد از استقلال، هندیها راه به چین باز نمیکردند و از ترانزیت عظیم منطقه منفعت میبردیم و همین جابجایی کالا، زندگی مردم را تامین میکرد. این چیزی بود که همان موقع میدانستند و در گزارش کایوسفکی آمده که مرحوم دکتر مصدق در مجلس صریحا گفت که هر کس به راه آهن شمال به جنوب رای دهد، به کشور خیانت کرده است!
* این گزارش و مطلب کجا آمده و در کجا منتشر شده؟
در صورت جلسه مذاکرات همه چیز هست. مساله کاملا آشکار بود؛حتی احمد شاه هم به این مساله انتقاد داشت، اما چرا راهآهن به جای شرقی - غربی،شمالی- جنوبی شد؟ به دلیل منافع استراتژیک انگلستان. بعدا شاهد این هستیم که انگلیسیها مواظب بودند که هیچ کانون تولید ثروتی در ایران ایجاد نشود. در دوره رضاخان همه چیزهایی که در ایران تولید و ساخته شد، صرف نظر از بعضی چیزها مثل مدارس و بیمارستان، کانون ثروت تولید نشد. آن ها هیچ منبع سرمایهای در ایران برای ما تولید نکردند.