kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۰۵۱۵
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۰
بررسی قیام 15 خرداد؛ مبداء تحولات منتهی به انقلاب اسلامی- 25

ناكثین، مارقین، قاسطین

 


اولین بیعت كنندگان با امام علی(علیه‌السلام)، یعنی طلحه و زبیر، نخستین عهد‌شكنان (ناكثین) او بودند. این دو نفر كه عمری در ركاب پیامبر خدا و به نام دفاع از اسلام شمشیر زده بودند، سرانجام از روی جاه‌طلبی و قدرت‌دوستی و زیاده‌خواهی، پس از آنكه با درخواست آنان در زمینة حكومت بر بصره و كوفه مخالفت شد، بیعت خود را با امام شكستند و با هم‌دستی عایشه، اولین جنگ خونین را در زمان حكومت امیر‌المؤمنین(علیه‌السلام) و بر ضد ایشان بر پا كردند.
پس از شكست سنگین و سریع این گروه، معاویه به بهانة خون‌خواهی عثمان پرچم سركشی برافراشت، و جنگ صفین درگرفت.
زد و خوردهای فراوانی میان دو لشكر پیش آمد و سپاه امام علی(علیه‌السلام) تا آستانة پیروزی بر قاسطین پیش رفت. اما با خدعة عمروبن عاص، و ماجرای معروف قرآن‌هایِ بر نیزه و پیشنهاد حَكَمیت، در سپاه امام علی(علیه‌السلام) اختلاف افتاد.
جمع كثیری از مقدس مآبانِ ساده‌اندیش، با تحریك منافقان فریب خوردند و امام را كه مصمم به ادامة نبرد بود و قصد داشت ریشة فتنه را بخشكاند، تهدید به مرگ كردند. سپس به كوشش برخی منافقان سپاه عراق، ماجرای حكمیت شكل گرفت و ابوموسی اشعری فریب عمروعاص را خورد، و جنگ، به نتیجة مطلوب
نرسید.
جنگ نهروان نیز درست پس از نبرد صفین رخ داد. همانان كه با تهدید و اجبار، امام را به قبول حكمیت واداشته بودند (مارقین) بر امام خروج كردند كه چرا تن به حكمیت داده است و با معاویه نمی‌جنگد! احتجاج‌های محكمِ امام و فرستادگان وی، بسیاری خوارج را از جنگ با امیر مؤمنان منصرف ساخت اما 4 هزار نفر آنان پس از جنایت‌های وحشتناكی كه مرتكب شدند، سرانجام برای نبرد، در برابر سپاه امام صف كشیدند. در این جنگ خون‌بار نیز جز 9 تَن، بقیة 4 هزار نفرِ سپاه خوارج كشته شدند، و پیامد‌های دردناك آن تا مدت‌ها‌گریبان امّت اسلام را
رها نكرد.
پس از این جنگ نیز عالَم اسلامْ روی آسایش ندید. امام علی(علیه‌السلام) بعد از فرونشاندن فتنة خوارج دستور آماده‌باش برای جنگ با معاویه داد، ولی بسیاری از لشكریانِ كم‌تقوا و بی‌وفا، به بهانه‌های مختلف از اطاعت امر ولیّ خدا سر پیچیدند و حاضر به ادامة جهاد نشدند. معاویه نیز كه از این ضعفِ مردم عراق با خبر شده بود، به تعدّی به شهرها و حدودِ حكومت امام علی(علیه‌السلام) و آشوبگری و
اختلاف انگیزی بیشتر دست گشود. برای مثال، بسربن‌، فرمانده خشن و سنگ‌دل خود را برای قتل عامّ مردم یَمَن به آن دیار گسیل داشت و به او فرمان داد كه «تمام كسانی كه در اطاعت علی هستند به قتل برساند.»1
ابن ابی الحدید می‌گوید: «معاویه پرچم عداوتِ علی(علیه‌السلام) را بر پا داشت، لعن او را انتشار داد، خودش در همه جا بر حضرت لعنت می‌فرستاد،2 و در پایان خطبة نماز جمعه نیز می‌گفت: «خدایا، ابوتراب از دین تو برگشت، و مانع [پیمودن] راه تو شد؛ پس به لعنتی مصیبت‌بار، لعنتش كن و به عذابی دردناك گرفتار.»3
همچنین معاویه به این منظور بخش‌نامه‌ای صادر كرد و به سراسر بلاد تحت سلطه‌اش فرستاد تا آنان نیز حضرت را لعن كنند. این فرمان اجرا شد و لعنِ ولیّ خدا به صورت یك سنّت در آمد،4 و تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز
ادامه یافت.5ابن ابی الحدید از قول جاحظ - دانشمند معروف اهل‌سنّت - می‌گوید جمعی از مردم به معاویه گفتند: تو كه به آرزویت (دربارة علی علیه‌السلام) رسیدی پس چرا از لعن علی بن ابی‌طالب دست بر نمی‌داری؟ او در پاسخ گفت: «به خدا سوگند، از این كار دست نمی‌كشم مگر آنكه كودكان و خردسالان بر چنین سنّتی تربیت شوند، و بزرگان در عمل به آن به كهن‌سالی برسند، و این روش تا زمانی كه دیگر كسی فضیلتی از او را به یاد نداشته باشد و منقبتی از وی را بازگو نكند ادامه خواهد یافت.»6
پانوشت‌ها:
1- ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 1، ص 340.
2- محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 33، ص 176 ‌ 177 (پاورقی.)
3- اللّهمّ إنّ اباتراب الحد فی دینك و صدّ عن سبیلك، فّالعَنْهُ لَعْناً وبیلاً و عَذِّبْهُ عذاباً الیما: (ابن‌ابی الحدید، شرح نهج‌‌البلاغه، ‌ج 4، ص 56 - 57.)
4- ابن ابی الحدید به نقل از كتاب ربیع الابرار، نوشتة زَمَخْشری، از قول جاحظ می‌گوید در دورة بنی‌امیه بیش از 70 هزار منبر وجود داشت كه بر آنها، طبق سنّت معاویه، لعنت علی(علیه‌السلام) صورت می‌پذیرفت. (محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 33، ص 178، پاورقی.)
5- ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 4، ص 57.
6- محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 33،
ص 214.