تاریخ از پشت پنجرههای پایتخت
سعید رضایی
این روزها شبکه تهران پخش منظم مجموعهای را جمعهها ساعت بیست شروع کرده که در زمان انتخابات چند قسمت آن را بصورت پراکنده پخش کرده بود. «تهران 14» ماجرای تاریخ ایران است اما از پشت پنجرههای تهران. شهری که پایتخت حوادث بزرگی در یکصدسال گذشته بوده و تهران 14 به تماشای همین تاریخ میپردازد، اما نه با نگاهی سیاسی که باعث دافعه بخشی از مخاطبین شود. تهران 14 روایتی شیرین و دلنشین دارد از داستانهایی که دور و حول آدمها میگردد. آدمهایی با تاریخی پرفراز و نشیب. مثلاً از یک خانه که امروز موزه جنگ است به سرگذشت تیمورتاش صاحب آن خانه میپردازد. ماجرای رفیق شفیق رضاخان و مردی که در جوانی نام روسی روی خود نهاده بود و همه تلاشش را کرده بود تا رضاخان را به قدرت برساند. مردی که نهایت با غضب رضاخان جانش را در زندان قصر گرفتند.
ویژگی اصلی تهران 14 هم همین است. یعنی وقتی مجری برنامه «فریبا باقری» در مکانی تردد میکند، قرار نیست مثل تهرانگردها و ایرانگردها ما را به دیدن یک بنا ببرد. بلکه دست تماشاگر را میگیرد و در اعماق تاریخ قدم میزند. تاریخی که اگرچه تلخ است اما آنقدر شیرین و حرفهای روایت شده که مخاطب را پای داستان مینشاند و تا آخر داستان میکشاند. تهران چهارده به روایت «سمیه عظیمی ستوده» است. راوی و تهیهکنندهای که تاثیر قلم و پژوهشش را پیش از این در مستند تاثیرگذار «رویای آجری» و «چهل و سه روز» دیده بودیم. او در مستندهای بسیاری مجری طرح بوده اما تهران 14 نخستین تجربه تهیهکنندگی مستقل اوست. تهران 14 یک ویژگی مهم دارد که نقطه ضعف این مجموعه هم میتواند باشد. این مجموعه در قسمتهایی که پراکنده پخش شد و دوباره قرار است از اول پخش شود، گاهی یک داستان را از زاویه چند مکان نگاه میکند. زیرا در آن مکانها بعضاً یک فرد حضور موثر داشته و این بازگویی مکرر و اشاره به سرنوشت افراد تاریخ یکصدسال گذشته ناخودآگاه تاثیر مهمی بر ذهن مخاطب میگذارد «پهلویزدایی» بدون آنکه مستقیم درباره خاندان پهلوی چیز منفی بزرگی گفته شود. اما همین که مخاطب با مردی به نام تیمورتاش راهی سفر تاریخی میشود و میبیند رضاخان با نزدیکترین رفقایش چه کرده حس منفی سنگینی را در درون خود نسبت به این سلسله پیدا میکند.
این نقطه قوت اما نقطه ضعف تهران 14 هم هست. شنیدههای غیر رسمی حکایت از آن دارد که تولید این مستند قرار نیست ادامه یابد و احتمالاً مجموعه ده یا بیست قسمتی است که به بهانه انتخابات تولید شده. این درحالی است که نیاز به روایت تاریخ تهران از دریچه تهرانگردی نیازی مغفول مانده است و حالا که شبکه تهران به فرم و روایت درست این ماجرا رسیده بد نیست نسبت به تداوم آن چارهاندیشی کند.
نکته قابل توجه دیگر در مجموعه تهران 14 شیرینی در روایت تاریخ است. نویسنده و روایتگر یک ماجرای تاریخی باید بتواند آن را ساده، همهفهم و دراماتیزه کند و آنچه در تهران 14 رخ داده یکی از بهترین شیوههای روایتگری است. روایتی که دراماتیک است نه پژوهشی مصور و خشک و اعصابخردکن.