kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۰۴۱۷
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۴۰۰ - ۲۱:۱۵

مسئولیت صداوسیما در جنگ رسانه‌ای

 

مهدی امیدی
غرب چگونه با سلطه رسانه‌های خود و با استفاده از اهرم‌هایی چون فیلم، سریال، اینترنت، ماهواره و... در کشورها نفوذ و فرهنگ‌های اصیل و بومی را تخریب می‌کند؟
این موضوع هزینه‌های بسیاری برای دنیای غرب دارد اما همین هدف یعنی سلطه رسانه‌ای باعث شده که آنها دست به این هزینه‌ها بزنند.
نکته جالب این است که سبک زندگی و فرهنگی که امروزه دنیای رسانه‌ای غرب سعی درگسترش آن درکشورهای جهان سوم دارد در خود غرب دیگر ترویج داده نمی‌شود چرا که خود فهمیده‌اند این روش فرهنگی به درد جوامع انسانی نمی‌خورد اما می‌بینیم که سعی دارند آن را به خورد جوامع جهان سوم به ویژه جوامعی که از فرهنگ اصیل و خاصی برخوردارند مانند جامعه مذهبی ما بدهند.
یکی از ابعاد این تهاجم، شبکه‌های ماهواره‌ای و سایت‌های خبری وابسته به آنهاست. قبلا تمرکز این شبکه‌ها در آمریکا بود و با محوریت منافقین و سلطنت طلب‌ها پخش می‌شدند. اما مدتی است که مرکز اصلی چنین شبکه‌هایی انگلیس است.
این شبکه‌ها که هر یک بنا به مأموریت خود به نوعی سعی دارند تا مخاطبان بیشتری از مردم ایران را شکار و به تعبیر روشن آنها را ازنظام جدا کنند، برنامه‌های‌شان در کلیت خود از شیوه گزارش سازی و خبرپراکنی نرم بهره می‌برند.
کار اصلی این شبکه‌ها در این دوران، بحران سازی و بحران‌نمایی از ایران است. چه آنهایی که دایماً پای این تلویزیون‌ها می‌نشینند وچه آنهایی که بعضاً و تصادفی مخاطب این شبکه‌ها قرار گرفته‌اند، فضای حاکم بر این رسانه‌ها را طوری می‌بینند که انگار ایران دایماً آبستن حوادث واعتراض‌های سیاسی است. اما آنهایی که سابقه دشمنی قدرت‌ها را با نظام می‌دانند به خوبی به یاددارندکه پیش از این‌ها رادیوها بودندکه وظیفه بحران‌سازی را دنبال می‌کردند. مثلاً از سال‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از ماهواره‌ها، موج‌های کوتاه رادیویی زیادی قارچ‌گونه ابراز وجود کردند و فضا را به طوری هدایت می‌کردند که مخاطبان این رادیوها همواره در انتظار سقوط نظام بودند در حالی که شاهدیم سی سال با قوت این حیات ادامه یافته است ولی این رادیوها هنوز بر اهداف خود اصرار داشته حالا که درکنار آن رادیوها با ابداع و فعالیت ماهواره‌ها شبکه‌های تلویزیونی فارسی هم اضافه شد، همان القائات هنوز ادامه دارد.
این رسانه‌ها به ویژه شبکه‌های ماهواره‌ای لندن نشین اخبار خود را چه راست وچه دروغ در ذهن مخاطب جا می‌دهند و القا می‌کنند و او را تحت تاثیرقرارمی‌دهند. گاهی یک خبرکذب را چنان درذهن مخاطب پرورش می‌دهند که کم کم آن را باور می‌کند. اما باز هم پای هنر و ترفندهای رسانه‌ای در میان است. آنها ابتدا از فاکتورهای جذاب تصویری استفاده می‌کنند. یعنی ابتدا سعی می‌کنند مخاطب را جذب کرده و بعد تلاش می‌کنند که اخبار و اطلاعات خود را درذهن مخاطب رسوخ دهند درواقع از این راه ذهن مخاطب را مسموم و بی‌اعتماد و آماده پذیرش هرگونه خبری می‌کنند. حال می‌بینید که این پروسه کارشناسی شده چگونه با حملات رگبارگونه رسانه‌ای سعی می‌کند ذهن مخاطب را عاجز و سپس این ذهن منفعل را در اختیار خود گیرد.
باید توجه کرد که برای این حجم وسیع حملات رسانه‌ای با کار کارشناسی شده می‌توان چاره‌ای اندیشید که از جمله آنها می‌توان مقابله مستقیم وسریع خبر رسانی توسط رسانه ملی را نام برد. مگر جز این است که پاسخ رسانه را باید با رسانه داد؟ مطمئنا با کار کارشناسی شده و دقیق می‌توان جواب محکمی به این حملات رسانه‌ای داد. رسانه ملی باید درهمه زمینه‌ها به ویژه دربخش برنامه‌های خبری تنوع خود را بالا ببرد. چرا که اگر مخاطب را مشتری و جلوه‌های رسانه‌ای را کالا درنظر بگیریم اگر ما نتوانیم نیاز مخاطب خود را با کالای بومی که همان رسانه داخلی است برآورده کنیم باید منتظر این باشیم که رسانه‌های خارجی مشتریان رسانه داخلی را که همان مردم هستند را بدزدند و کالای تقلبی خود که همان جلوه‌های رسانه‌ای است را به آنها القا کنند.
فراموش نکنیم که هر بیننده‌ای در وضع عادی قطعا رسانه داخلی را ترجیح می‌دهد. کافی است کمی روی روانشناسی مخاطب کار کرده و اعتماد او را چند برابر کنیم. فراموش نکنیم که ذهن مخاطب خواهان چیزهای جدید و جذاب است. پس باید نیازش را برآورده کرد. می‌توان ذائقه سنجی کرد به صورت آمارگیری یا به هرصورتی دیگر فهمید که مخاطب از رسانه چه می‌خواهد آن وقت می‌توان با برآورده کردن خواسته مخاطب به خاطر اعتمادی که به رسانه بومی و داخلی دارد، ترفندهای هر رسانه‌ای را خنثی کرد. به عنوان مثال در بخش فرهنگی می‌توان با تولید مستندها و برنامه‌هایی که موضوع آنها مستقیما مرتبط با تهاجم فرهنگی رسانه‌ای است به مخاطب این موضوع را فهماند پیامی که رسانه‌های غربی در پوشش جلوه‌های تصویری جذاب درحال انتقال آن است کاملا پوچ و بیهوده و مغایر با تمام ارزش‌های هویتی و شخصیتی اوست.
برنامه‌هایی چون «تهران بیست» و «ثریا» که طی این سال‌ها بخشی از مطالبات واقعی مردم را نمایش دادند ازجمله مصادیق خنثی سازی فعالیت شبکه‌های معاند و ایمن سازی ذهن مخاطب است. وقتی یک برنامه به دل جامعه می‌زند و سنگ صبور رنج‌ها و درددل‌های مردم می‌شود، در این صورت دیگر سیگنال‌های تهاجمی نمی‌توانند توجه بیننده را به فضاسازی مسموم خود جلب کنند. در این شرایط، رسانه‌های جبهه انقلاب و به ویژه صداوسیما باید به سمت بازنمایی مطالبات منطقی و مشروع مردم بروند.