راهکارهای تشکیل تیم اقتصادی هماهنگ و تصمیمگیر در دولت سیزدهم
بلافاصله پس از پایان شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری و تعیین سیدابراهیم رئیسی بهعنوان رئیسجمهور منتخب، گمانهزنیها درباره کابینه و بهویژه تیم اقتصادی او در محافل مختلف داغ شد. اسامیمتنوعی در اینباره مطرح شد ولی رئیسی صراحتا اعلام کرد که این گمانهها صرفا اظهارنظرهای رسانهای است. رئیسجمهور منتخب همچنین روز دوشنبه در نخستین نشست خبری خود از «راهاندازی سامانهای برای پیشنهادات مردم درباره کابینه» در کنار راهاندازی «بانک ایده برای اداره کشور» خبر داد و به این ترتیب همه گمانهزنیها را نقش بر آب کرد. با این حال با توجه به وضعیت اقتصادی کشور، چینش اعضای اقتصادی هیئت دولت از حساسیت ویژهای برخوردار است که باید مورد توجه قرار گیرد.
به گزارش فارس، در انتخاب وزرا و مدیران اقتصادی، تخصص بسیار مهم است اما آنچه که به موازات تخصص اهمیت مییابد انتخاب افرادی است که از لحاظ نظری و رویکردی با شخص رئیسجمهور و سایر وزرا و مدیران اصلی اقتصادی دولت، مماس و همافق باشند. نتیجه عملی ناهماهنگی بین مدیران ارشد اقتصادی دولت تعطیل شدن نظام تصمیمگیری در دولت است. در واقع در حوزه اقتصاد ایجاد هماهنگی رئیس کل بانک مرکزی، وزیر اقتصاد، رئیس سازمان برنامه و بودجه که سه پایه اصلی سیاستگذاری دولت هستند، شاید یکی از مهمترین مأموریت رئیسجمهور قلمداد شود.
بررسی و تأمل در تجربه چهار دهه اخیر، کارشناسان را به سه راهکار برای تحقق تیم اقتصادی هماهنگ رهنمون کرده است:
1- بررسی تجربه و عقبه نظری و عملکردی گزینههای تصدی سمتهای کلیدی یکی از راههای تشکیل تیم اقتصادی هماهنگ محسوب میشود. یعنی باید دید خاستگاه فکری افراد مطرح برای سمتهای کلیدی چیست و دیدگاهها، آثار، مقالات و اظهارات آنها در سالهای گذشته چه رویکردی را نشان میدهد. همچنین باید به دقت بررسی کرد که اگر افراد موردنظر برای تصدی مسئولیتها پیش از این سِمتی داشتهاند، رویکرد آنها در آن سمت چگونه بوده است؟ آیا توان کار با دیگر اعضای گروه را داشتهاند یا خیر؟ آیا توان اجماعسازی و توضیح و توجیه نظراتشان برای دیگر افراد موثر را دارند؟
2- طرح سؤالات اساسی در حوزه اقتصادی و حکمرانی دولت و دریافت پاسخ شفاهی یا مکتوب از گزینههای تصدی سمتهای کلیدی هم میتواند راهی برای درک رویکرد گزینههای تصدی مسئولیت باشد. این سؤالات میتواند درخصوص سیاستگذاری ارزی، مدیریت بازار، نقش دولت در اقتصاد، سیاستهای پولی، تعریف نقش بانک مرکزی و وظایف بانک مرکزی (مثلا اینکه بانک مرکزی تنها موظف به کنترل تورم است یا باید در فرآیند توسعه نقش ایفا کند)، دایره استقلال بانک مرکزی، مدیریت بازار پول، اولویتهای اقتصادی دولت، مالیاتها، مالیات تنظیمی، خصوصیسازی و دپیلماسی اقتصادی مطرح شود. پاسخ به این سؤالات و سؤالاتی دیگر، میتواند رئیس دولت را در انتخاب تیمی متخصص و هماهنگ یاری کند.
3- تجربه چند دهه اخیر نشان میدهد در کنار انتخاب تیم هماهنگ، یک نفر در دولت باید حرف آخر را بزند و برای تحقق این هدف باید فرماندهی واحد اقتصادی در تیم اقتصادی دولت شکل بگیرد. البته این فرد باید در دایرهای بین سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی قرار بگیرد تا نه سیاست مالی بر سیاست پولی سلطه پیدا کند و نه همه چیز فدای سیاست پولی طراحی شده توسط رئیس کل بانک مرکزی شود. بنابراین بهنظر میرسد فرمانده واحد نباید رئیس سازمان برنامه و بودجه و رئیس کل بانک مرکزی باشد. در این سازوکار، احتمالا وزیر اقتصاد یا معاون اول رئیسجمهور جایگاههای مناسبی برای فرماندهی اقتصادی دولت هستند.