جنگ رسانهای غرب علیه ایران از 88 تا 1400
آرش فهیم
در روزگاری نه چندان دور، فقط چند شبکه رادیویی فارسی زبان، از آمریکا و انگلیس علیه ایران برنامه پخش میکردند. اما از اواخر دهه 70 شاهد رشد قارچ گونه شبکههای ماهوارهای هم بودیم که برخی در حوزه سرگرم سازی و بعضی در زمینه اخبار و تحلیل سیاسی، موج جدیدی از حملات علیه کشورمان را در دستور کار قرار دادند. در سالهای 87 و 88 با راهاندازی شبکه بیبیسی فارسی، شاهد اوجگیری فعالیت رسانهای در ایران بودیم. این شبکهها در دهه 90 تکثیر یافتند و در کنار آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، رژیم سعودی نیز به تأسیس شبکه ماهوارهای فارسیزبان رو آورد. اما در این دهه با گسترش تلفن همراه هوشمند و استفاده از فضای مجازی، بخش اعظم هجوم رسانهای و نرم علیه ایران به این فضا منتقل شد. در هر مقطعی نیز راهبرد و تاکتیک این فضای رسانهای متفاوت بوده است. چنانکه میتوان بین نوع خبرسازی این رسانهها در هر دوره انتخابات تمایزهایی را دید. برای بازخوانی و تحلیل این رویکردها و بازیهای رسانهای غرب در مواجهه با ایران، سراغ «سیدعلیرضا آل داود» پژوهشگر فضای مجازی و مدرس سواد رسانهای رفتیم.
نزاع رسانهای غرب علیه ایران طی چهار دهه بعد از انقلاب فازهای مختلفی داشته است؛ قبلا شبکههای رادیویی، بعد ماهوارهای و امروز مجازی؛ در این زمان نقش کدام محوریتر است؟
در حال حاضر چون در یک جنگ شناختی، ادراکی از سمت دشمن قرار داریم نمیتوانیم به رسانهها فقط از یک بعد و به طور تک موضوعی نگاه کنیم. درحقیقت همگی به عنوان یک مجموعه که همپوشانی دارند با یکدیگر، هجمهای با قالب خودشان را طراحی میکنند.
در دنیای رسانهای شده اکنون ما رسانههایی داریم که فرم، قالب و محتوای هر یک با دیگری متفاوت است. برای مثال شبکه ایران اینترنشنال، من وتو و بیبی سی فارسی، در صدر شبکههای ماهوارهای هستند که بر ضد ایران برنامه تولید میکنند اما همین شبکهها اگر در توییتر، اینستاگرام وتلگرام فعالیت نداشته باشند ضریب کمتری از مخاطب را خواهند داشت. چون در عصر فعلی مردم بیشتر به فضای مجازی متصل هستند. درحالیکه خیلی از این شبکهها نقش اینترنتی هم دارند یعنی IPTV هم هستند و علاوهبر اینکه درقالب ماهواره برنامه پخش میکنند بازتصویرشان را در شبکههای ویدئویی محور مانند اینستاگرام به صورت زنده پخش میکنند.
تفاوت این دو حوزه –شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی- چیست؟
تفاوت شبکههای اجتماعی آمریکایی که در کشور ما در حال فعالیت هستند با ماهوارهها این است که ماهوارهها برای ذائقهسنجی افراد داخل کشور از شبکههای اجتماعی و پیامرسانها کمک میگیرند، شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای آمریکایی اطلاعات ریز و جزئی مخاطبهایشان شامل کنشها، رفتار و ذائقه فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فایلهای روی تلفن همراه افراد را سرقت میکنند.
متأسفانه طی سالهای اخیر بخش زیادی از این اطلاعات ما از طریق فضای مجازی دست دشمن افتاده است! درسال ۲۰۱۳ یکی ازمقامهای امنیتی آمریکا اذعان کرد که از ایران ۱۴میلیارد بسته اطلاعاتی سرقت کرده است. این مقام امنیتی میگفت ما در ایران هیچ نقطه کور اطلاعاتی نداریم. یعنی چرخه دقیقی از ذائقهسنجی براساس دادههای سرقت شده صورت میگیرد و بعدا در بستر همین شبکههای اجتماعی و پیام رسانها برای ما ذائقه سازی میکنند.
در یک جنگ شناختی بلندمدت چیزی که باید ما را بسیار نگران کند، فضای مجازی رها شده است؛ ردهبندی سنی درشبکه انجام نشده و نوجوان ما این روزها از شبکهای استفاده میکند که مخصوص بزرگسالان است و این در جنگ بلندمدت یعنی تغییر ذائقه نسل آینده کشور؛ یعنی تغییر هویت ایرانی-اسلامی به هویتی که لیبرالها چه در داخل چه دردنیا دنبالش هستند. این برای ما یک زنگ خطر و هشدار است که اینها روی ذهن جوان و نوجوان ما یک عملیات کاشت رسانهای را انجام میدهند؛ آنچه مورد نظرشان است را روی ذهن مخاطب میکارند و این تغییر هویت نوجوان و جوان ما درآینده میتواند برای کشور در حوزه سرمایه اجتماعی بسیار خطرناک باشد.
لطفا به طور مصداقی توضیح بفرمایید که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی چطور اقدام به سرقت اطلاعات، ذائقه سنجی و ذائقه سازی میکنند؟
به این شکل است که شما از طریق تلفن همراه هوشمند یا رایانه خودتان به شبکه اینترنت آمریکایی متصل میشوید (متأسفانه برخلاف بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان که دارای شبکه ملی اطلاعات هستند در کشور ما یک خیانت شده و هنوز در ایران شبکه ملی اطلاعات وجود ندارد!) در نتیجه به محض روشن کردن گوشی تلفن همراه اندروید، تمام اطلاعات شما بهطور همزمان و بهصورت داده روی سرورهای گوگل یا اگر تلفن همراه شما آیفون باشد روی سرورهای اپل یا اگر از ویندوز استفاده میکنید روی سرورهای مایکروسافت ارسال میشود. بعد از آنکه اطلاعات شما را از روی گوشی همراه سرقت میکنند یک سری اطلاعات پایهای مانند عکسها، فایلها، پیامک، مخاطبین و... که اطلاعات پایه تلفن همراه شماست را هم میدزدند! اگر بخواهند ذایقه دقیق شما یعنی رفتار، کنش، احساسات، هیجانات در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، اعتقادی شما را بسنجند روی شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام، توییتر، فیلترشکنها و... اطلاعات شما را به دقت جمعآوری میکنند.
برای مثال دراینستاگرام توسط هوش مصنوعی میبینند شما چه پستی را میپسندید و به اصطلاح لایک میکنید، از چه کلید واژههای مثبت یا منفی بیشتراستفاده میکنید (چون هوش مصنوعی تحلیل احساسات هم انجام میدهد)، چه پستی را بیشتر خواندهاید و... همه اینها از طریق سنسورهایی که روی گوشی همراه شما وجودارد و میزان روشن ماندن صفحه گوشی روی یک پست قابل شناسایی است. به واسطه همین شبکه اجتماعی اینستاگرام برای شما با هوش مصنوعی یا تکنولوژیهایی که دارند و با توجه به ذائقهای که از شما بدست میآوردند شما را در یک فیلترینگ حبابی قرار میدهند. فیلترینگ حبابی یاfilter bubble،ابزار خطرناکی دردست صاحبان و مدیران شبکههای اجتماعی و رسانههای اینترنتی است. آنها میتوانند مخاطب یا مخاطبان را بر اساس اطلاعاتشان درون حباب قرار داده و آنها را در شبکه منزوی کنند طوریکه یا کسی اثری از آنها نبیند یا فقط عدهای از همفکرانشان آنها راببینند. اینگونه بهصورت کاملا نامحسوس در ذهن مخاطب شروع میکنند به تاثیرگذاری،که در طولانی مدت برای کسانی که فقر سواد رسانهای داشته باشند و نگاه پرسشگر و انتقادی به پیامهای رسانهای ندارند،به صورت ناخودآگاه و در بلندمدت تغییر اعتقادات و سبک زندگی و ذائقه اتفاق میافتد. به این پدیده اتاق اکو هم گفته میشود، یعنی قطع زنجیره توزیع محتوا از سر به کف شبکه و جامعه و ایجاد توهم تاثیرگذاری. در سال 96 هم با این فناوری توانستند در ایران به هدفشان برسند.در انتخابات۱۴۰۰ هم نشانههای منزوی کردن کاربران انقلابی وضریب دادن به جریان تحریف واضح دیده میشود. این یکی از بزرگترین خطرات جنگ شناختی است که به شکل نامرئی، بلندمدت و از طریق تکنیکهای رسانهای و تاثیرگذار روی ناخودآگاه افراد انجام میشود. از این طریق میتوانند یک ملت که فضای مجازی و حکمرانی سایبری را جدی نمیگیرند، دچار چالشهای جدی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کنند و آسیبهای مختلف را به صورت کاملا گسترده در آن ملت افزایش دهند. یک جامعه، در نبود راهبرد و حکمرانی سایبری، ذائقه ملیاش عوض میشود و با پاشیدن بذر بیاعتمادی و تردیدافکنی در این فضا حتی زمینه تغییر حکومت فراهم میشود.
این رسانهها در هر دوره از انتخابات ریاستجمهوری در ایران یک هدف خاص را دنبال میکنند. به طور مثال در سال 88 القای تقلب در انتخابات بود، در سال 96 انتخاب گزینه ضعیفتر از سوی آنها تعقیب میشد. در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 رسانههای غربی چه هدفی داشتند؟
متأسفانه ما در زمینه رسانه از یک سوراخ چند بار گزیده شدهایم. خانم هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش به صراحت نوشته که آمریکاییها یک برنامهریزی برای انقلاب رنگی و براندازی نظام حاکم بر ایران از طریق فضای مجازی داشتهاند. وی در این کتاب خاطرات که سال2013 منتشر شد نوشته «زمانی که معترضین (اغتشاشگران) در خیابانهای تهران بودند ما اجازۀ تعطیلی توئیتر را ندادیم!» هیلاری کلینتون همچنین نوشته که جک دورسی (مدیر شبکۀ اجتماعی توئیتر) آن زمان در شهر بغداد اقامت داشته، یعنی در نزدیکترین فاصله به ایران! دیدیم که کشورمان در سال 88 دچار چه چالشهایی شد! بعد از آن هم آمریکاییها و صهیونیستها سرمایهگذاری جدی روی تلگرام کردند که نتیجهاش این شد که جریان انقلابی کشور سه انتخابات را واگذار کرد. آنها در سال 96 با یک برنامهریزی سنگین، جنگ شناختی را در بستر تلگرام راه انداختند که محور اصلیاش تغییر جای جلاد و شهید بود و با تکنیکهای مختلف جنگ روانی ذائقه ملت ایران را به سمت خاصی بردند و نتیجه این فعل و انفعالات را طی سالهای اخیر لمس کردیم و دیدیم که چه آسیبهایی به کشورمان وارد شد.
متأسفانه در انتخابات سال 1400 هم شاهد استفاده از تلگرام، اینستاگرام، واتساپ و دیگر شبکههای اجتماعی آمریکایی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی در ایران هستیم؛ تمرکز اصلی آنها در این دوره از انتخابات «رأی ندادن» و پایین آوردن مشارکت در انتخابات بود. متأسفانه در داخل کشور نیز در آستانه انتخابات یک جریان به طور عامدانه وضعیت اقتصادی کشور را به هم زد. رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز با تکنیکهای جنگ روانی تلاش کردند تا این را به مردم القا کنند که این وضعیت نابسامان اقتصادی نه حاصل عملکرد برخی افراد، بلکه تقصیر نظام است.
در انتخابات اخیر آمریکا نیز برخی اتفاقات و افراد با بعضی ماجراها و شخصیتها در انتخابات سال 88 ایران مقایسه شدند. برخورد آمریکاییها با رسانهها در انتخابات 2020 آمریکا و بعد از آن چگونه بود؟
اتفاقا در انتخابات 2020 آمریکا کاملا خلاف آنچه در ایران سال 88 جریان داشت را شاهد بودیم. یعنی در انتخابات ریاستجمهوری اخیر آمریکا دیدیم که آژانس امنیت ملی سایبری (NSA) تصویب کرد که فقط 7 رسانه حق دارند تا نتایج انتخابات را اعلام کنند. در آن مقطع مشاهده کردیم که وقتی ترامپ پیش از برگزاری انتخابات به شبهه افکنی روآورد، روی توئیتهایش برچسب اخبار جعلی و گمراهکننده قرار میدادند. بعد از انتخابات که ترامپ ادعای تقلب را مطرح کرد هم خودش و هم کمپین حامی او را بدون هیچ تعارفی از فضای مجازی حذف کردند، آن هم در شرایطی که وی هنوز رئیسجمهور بود! بعد از حادثهای که در کنگره رخ داد، شورای رسانهای آمریکا حتی سرعت اینترنت را به حداقل رساند. در آن ماجرا یک خانم هم کشته شد اما اصلا اجازه ندادند که در رسانهها درباره آن صحبت شود، این درحالی است که هنوز فراموش نکردهایم سال 88 در ایران یک خانم توسط صهیونیستها، آمریکاییها و انگلیسیها کشته شد و هنوز بعد از 12 سال هدف سوءاستفاده رسانهای علیه ایران است. این، تفاوت آشکار حکمرانی رسانهای و برخورداری از شبکه ملی اطلاعات در آمریکا با کشور ماست که فاقد چنین حکمرانی و شبکهای است؛ متأسفانه به رغم تأکیدات رهبر انقلاب در این زمینه ما نسبت به آن غفلت کردهایم.
بعد از انتخابات 1400 حیلههای فضای رسانهای وابسته به غرب برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی ملت ایران چیست؟
قطعا آنها دست از خباثت بر نمیدارند و در مقابل موفقیت جریان انقلاب در این انتخابات ساکت نخواهند نشست. همچنانکه در روز انتخابات هم شاهد برخی شیطنتها برای ایجاد اختلال در فرایند برگزاری انتخابات بودیم. پیشبینی من این است که بعد از اعلام نتیجه انتخابات و پیروزی گزینه انقلابی، فضای رسانهای به صورت گسترده به تخریب چهره کشور و به ویژه جریان انقلاب خواهد پرداخت.
به نظرتان دولت آینده برای فضای مجازی باید چه کند؟
ان شاءالله دولت جدید توجه جدی به مسئله حکمرانی سایبری در کشور کند. به خصوص برای نوجوانان و جوانان که یک فضای بیبند و بار در فضای مجازی بر آنها سایه افکنده و آمریکا از این فضا علیه ما استفاده میکند. اگر ما واقعا در پی تمدن نوین اسلامی هستیم یکی از شئوناتش این است که از زیر سلطه آمریکا در فضای مجازی خارج شویم و از این «کاپیتولاسیون مجازی» که شاهدیم بیرون بیاییم. آمریکا در دنیای واقعی حاج قاسم ما را ترور کرد و در فضای مجازی هم به طور گسترده تصاویر این شهید را سانسور میکند؛ حتی در خانه و در مرزهای جغرافیایی ما، آمریکاییها از طریق پلتفرمهایشان بر صفحات شخصی ما حکمرانی میکنند و شما حق اعتراض ندارید. این یعنی «کاپیتولاسیون مجازی». امید است که دولت جدید کشور ما را از استعمار فرانوی آمریکا و صهیونیستها در فضای مجازی نجات دهد تا مردم از فرصتهای بینظیر این فضا استفاده کنند و از آسیبهای آن در امان بمانند.