5 دلیل برای مشارکت حداکثری در انتخابات
صدرا دامغانی
انتخابات را از منظرهای گوناگون میتوان مورد بررسی قرار داد اما شاید اصلیترین و نخستین سؤالی که به ذهن برسد آن است که چرا باید در این رخداد سیاسی شرکت کرد و رای داد؟ فکرکردن به این سؤال و جوانب آن هم برای آنان که تردیدی در رای دادن ندارند مفید است و هم برای آنهایی که احتمالاً در این زمینه دچار تردید هستند. دسته اول با آگاهی بیشتر و عمیقتری نسبت به اثرات و فلسفه عمل خود پای صندوق میروند و دسته دوم با آگاهی از چرایی و منطق ماجرا، میتوانند از تردید خارج شده و شرکت در انتخابات را انتخاب کنند. در این گزارش سعی میشود از منظرهای مختلف به این سؤال - با تمرکز بیشتر بر انتخابات ریاست جمهوری- جواب بدهیم.
پاسخ به این سؤال میتواند روشن سازد چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی اینقدر روی مشارکت حداکثری تأکید دارند و در هر انتخاباتی این مسئله را بارها گوشزد کرده و روی آن تأکید میکنند.
انتخابات به مثابه حق و تکلیف
انتخابات و شرکت در آن هم حق هر شهروند است و هم تکلیف او. حق است از آن جهت که فرد با این مشارکت در سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود دخیل میشود و رویکرد اجرایی کشور را انتخاب میکند. اگرچه از منظر قانونی عدم شرکت در انتخابات اشکالی ندارد و کسی را بابت این قضیه تحت پیگرد و مواخذه قرار نمیدهند اما از منظر فلسفه عقلی و منطقی مشارکت یک تکلیف است. مگر میشود کسی نسبت به سرنوشت خود بیتوجه باشد؟ عدم مشارکت نوعی مسئولیتگریزی اجتماعی است که عواقب آن گریبانگیر خود فرد و تمام جامعه خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی 14 خرداد در این خصوص فرمودند؛ در وصیّتنامه امام یک عبارت بسیار هشداردهندهای هست که میفرمایند: «عدم حضور در انتخابات، در بعضی مقاطع چه بسا گناهی باشد در رأس گناهان کبیره»؛ یعنی درباره انتخابات نظر امام این است. یا در یک بیان دیگر میفرمایند: «کوتاهی در مشارکت - یعنی مشارکت در انتخابات- دارای پیامدهای دنیوی، چهبسا تا نسلها بعد و مستلزم بازخواست الهی است».
اثرات بینالمللی
نکته دیگر درباره چرایی مشارکت در انتخابات موضوع اثرات بینالمللی آن است. وقتی کشوری یک انتخابات پرشور و با مشارکت بالا داشته باشد بهطور طبیعی قدرت و روحیه این کشور بالا رفته و بر دوستان، رقبا و دشمنان تأثیر خواهد داشت.
این قاعده درباره کشور ما چندین برابر موضوعیت دارد. ایران در صحنه بینالملل درگیریهای فراوانی دارد. یک نمونه بارز آن مذاکرات جاری درباره برجام است. بدون شک میزان مشارکت اثرات خاص خود را بر ادامه این ماجرا خواهد گذاشت.
قطبنمای دشمن
جملهای جالب توجه از یکی از فرماندهان شهید دفاع مقدس وجود دارد که میگوید - قریب به مضمون- در جبهه اگر سردرگم شدید نگاه کنید دشمن کجا را میکوبد، همانجا جبهه خودی است. این قاعده امروز و در امر انتخابات نیز صادق است. کافی است در تبلیغات و نوع حرکت رسانههای آمریکا، انگلیس، عربستان و رژیم اسرائیل دقت کنید. همگی در یک مسئله واحد متفقالقول هستند و آن هم چیزی نیست جز دلسرد کردن مردم از انتخابات و دور کردن آنها از صندوق رای.
کسی در دشمن بودن آمریکایی که شدیدترین جنگ اقتصادی را بر ایران تحمیل کرده و یا اسرائیلی که دانشمندان ما را ترور کرده و دست به خرابکاری میزند، شکی دارد؟ انگلیس و عربستان نیز به همین نحو. در چنین شرایطی فرد عاقل و باهوش کاری را میکند که دشمن نمیخواهد و از آن واهمه دارد. حرکت و خواست دشمن در اینجا به مثابه یک قطبنماست که بهراحتی میتوان با برعکس کردن فلِش آن فهمید مسیر درست کجاست.
تسهیل و حل مشکلات
نکته مهم دیگر درباره چرایی مشارکت در انتخابات حل مشکلات کشور است. مردم با انتخاب درست و صحیح راه را برای این موضوع باز میکنند. عدهای سعی دارند اینگونه وانمود کنند که رئیسجمهور در کشور کارهای نیست اما در واقع رئیسجمهور همهکاره امور اجرایی کشور است و اختیارات بسیار مهم و وسیعی دارد. از این رو بسیار مهم است که سکان دولت در دست چه کسی باشد.
موضوعی که رهبر انقلاب نیز در سخنرانی اخیر خود به آن پرداخته و فرمودند: «گفته میشود که برخی بهخاطر فشارهای معیشتیای که وجود دارد و همه میدانیم و همه آن را لمس میکنیم، مردّدند که آیا در انتخابات شرکت بکنند یا نکنند؛ یا بعضیها مثلاً میگویند «ما در دورههای مختلف به یک کسی با شوق رأی دادیم، بعد منجر شد به دلخوری، و در آخر دوره دلخور شدیم؛ پس بنابراین خوب است شرکت نکنیم در انتخابات»؛ بعضی از این حرفها زده میشود. بهنظر میرسد که اینها استدلالهای درستی نیست. نبایستی این چیزها ما را دلسرد کند از مشارکت در انتخابات. اگر نابسامانیای وجود دارد، اگر ناکارآمدیای وجود دارد، ما باید آن را با انتخاب درست و انتخاب خوب جبران کنیم، نه با عدم انتخاب. خب اگر چنانچه واقعاًً یک ضعفی وجود دارد در مدیریّتها، راه چارهاش چیست؟ راه چارهاش این است که ما اصلاً در مدیریّتها دخالت نکنیم، یا راه چارهاش این است که دخالت کنیم و یک مدیریّت درست و حسابی، مدیریّت به معنای واقعیِ کلمه اسلامی و مردمی به وجود بیاوریم؟ راهش این است دیگر؛ یعنی اگر چنانچه دلخوریای وجود دارد، این دلخوری را این جوری بایستی جبران بکنیم، نه با وارد نشدن در منطقهی انتخابات.»
تقویت مردمسالاری دینی
و بالاخره آنکه نظام حاکم بر کشور ما بر اساس مردمسالاری دینی است. این نظام از دو بال اسلامیت و جمهوریت تشکیل شده است. خیلیها سعی دارند این دو بال را متضاد و مزاحم یکدیگر جلوه دهند اما در واقع این دو از هم جدا نیستند. انتخابات و مشارکت مردم نمودی از این مردمسالاری دینی است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد تأکید میکنند؛ «بعضی کسانی هستند - چون این روزها روزهای انتخابات است و نزدیک به انتخابات هستیم و خب خوشبختانه محیط انتخابات در حال گرمتر شدن است بحمدالله- که با بهانههای واهی میخواهند وظیفه مشارکت در انتخابات را کنار بگذارند و ندیده بگیرند. این، عمل به خواست دشمنان است؛ دشمنان ایران، دشمنان اسلام و دشمنان مردمسالاری دینی. و باید هر دو رکن بهطور کامل دیده بشود؛ هم مردمسالاری، هم اسلامی بودن و هر کدام از این دو رکن تضعیف بشود، قطعاً اسلام و ایران هر دو سیلی میخورند، ضربه میخورند از طرف دشمن.»