kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۷۲۸۲
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۱:۱۰
مشکلات استقلال پس از دستگیری رئیس‌هیئت‌مدیره

آقایان، ورزش را «میراث خانوادگی» فرض کرده‌اند ملاک انتخاب برخی مدیران چیست؟!

با دستگیری رئیس‌هیئت‌مدیره باشگاه استقلال تهران این پرسش برای علاقه مندان به ورزش مطرح شده که ملاک تعیین افراد برای عضویت در هیئت مدیره‌ها یا به دست گرفتن سکان هدایت باشگاه‌ها و... در ورزش ما چیست؟!



سرویس ورزشی-

اسماعیل خلیل زاده رئیس‌هیئت‌مدیره باشگاه استقلال تهران و متهم اصلی پرونده شرکت ابریشم گیلان از سوی سازمان اطلاعات سپاه قدس گیلان دستگیر شد. خبرگزاری مهر 22 اردیبهشت ماه با انتشار این خبر یادآور شد وی چندی قبل به اتهام پولشویی و اخلال در نظام تولید تحت تعقیب قضائی قرار گرفته بود که به علت ابتلاء به ویروس کرونا پس از تفهیم اتهام با صدور قرار وثیقه سنگین و تودیع آن، آزاد شد.
سید مهدی فلاح میری دادستان مرکز استان گیلان در رابطه با آخرین جزئیات این پرونده اعلام کرد دستگاه قضائی همزمان با پیگیری برای احیای تولید در شرکت ابریشم گیلان، با تشکیل پرونده کیفری در حال رسیدگی به اتهامات اشخاصی است که طی سالیان متمادی موجب اخلال در تولید این کارخانه شده‌اند.
خلیل‌زاده چگونه به استقلال رسید؟
مسعود سلطانی‌فر وزیر ورزش در سال 1397 اسماعیل خلیل زاده را به عضویت هیئت‌مدیره تیم استقلال درآورد. هرچند تا به امروز درباره چگونگی آشنایی وزیر ورزش با خلیل‌زاده خبر خاصی منتشر نشده اما باید به این نکته اشاره داشت که سلطانی‌فر در چهارم مهرماه 1380 به عنوان استاندار گیلان منصوب می‌شود. در همان سال و کمی پس از انتصاب سلطانی فر، شرکت ابریشم گیلان، از موفق‌ترین قطب‌های نوغان‌داری کشور به فروش می‌رسد و نام خریدار اسماعیل خلیل زاده بود.
خلیل زاده به عنوان یک عضو فعال اقتصادی به مجموعه مدیریتی استقلال وارد شد و به همراه کامران منزوی کارگروه اقتصادی و بازاریابی باشگاه استقلال را تشکیل دادند. او در اولین خبر اقتصادی خود خبر از فروش الهیار صیادمنش به فنرباغچه داد و به طور صریح اعلام کرد که تمام 850 هزار دلار حاصل از فروش صیادمنش را از باشگاه ترکیه‌ای گرفته‌است. اما پس از مدتی‌هادی مباشری، ضمن تکذیب این خبر تصریح کرد که باشگاه به دنبال دریافت پول کامل انتقال صیادمنش است!
با این همه خلیل زاده در شهریور سال 1398 ارتقا درجه می‌گیرد و به سمت رئیس‌هیئت‌مدیره باشگاه استقلال منصوب می‌شود. در ماجرای استعفای استراماچونی سرمربی موفق استقلال نام وی بسیار شنیده شد؛ درست در روزهایی که خبرهایی مبنی بر کناره‌گیری استراماچونی از هدایت استقلال شنیده شد، خلیل زاده ضمن تکذیب خبر استعفای استراماچونی، آن را کذب محض می‌خواند.
بعد از رفتن استراماچونی اعتراض هواداران استقلال شدت گرفت تا جایی که امیرحسین فتحی مدیرعامل استقلال استعفایش را به وزارت ورزش داد. در ادامه رسانه‌ها خلیل زاده را به عنوان سرپرست باشگاه معرفی کردند اما خلیل زاده به این خبر واکنش نشان داد و گفت (این خبر اصلاً صحت ندارد و جوک سال است.) ولی در نهایت جوک سال به واقعیت تبدیل شد و اسماعیل خلیل زاده به سمت سرپرست استقلال منصوب شد.
اگرچه بعدها خلیل زاده از سرپرستی باشگاه استقلال به صندلی ریاست هیئت‌مدیره این باشگاه نقل مکان کرد اما در این چند ساله همیشه از تصمیم گیرندگان این باشگاه بود. تبعات بازداشت خلیل‌زاده برای باشگاه استقلال در همین یکی، دو روز نمایان شده تا جایی که برخی رسانه‌ها از جمله خبرآنلاین در خبری یادآور شدند که مسئولان باشگاه استقلال پس از بازداشت رئیس‌هیئت‌مدیره این باشگاه در بخش اداری- مالی دچار مشکل شده‌اند به طوری که گفته می‌شود حساب باشگاه استقلال مسدود شده است.
اسماعیل خلیل‌زاده رئیس‌هیئت‌مدیره باشگاه، چون در بازداشت است و از آنجا که حتما باید پای حساب‌های مالی باشگاه امضای این شخص هم باشد تمام پروسه اسناد مالی فعلا متوقف شده و باشگاه قادر به پرداخت هیچ پولی نیست. قرار است این مشکل با کمک وزارت ورزش و تصمیمات هیئت‌مدیره استقلال رفع و حساب باشگاه دوباره فعال شود.
سؤالاتی که بی‌پاسخ مانده است
اینکه مشکل باشگاه استقلال حل شده یا خیر تا چند روز آینده مشخص می‌شود اما موضوع مهم‌تر این است که چرا صندلی هیئت‌مدیره باشگاه بزرگ و مردمی‌ای چون استقلال به چنین افرادی برسد، به راستی ملاک تعیین افراد برای عضویت در هیئت مدیره‌ها یا به دست گرفتن سکان هدایت باشگاه‌ها و... در ورزش ما چیست؟!
این سؤالی است که مثل خیلی از سؤالات بی‌پاسخ ورزش ما، هیچ فردی از مثلا «مسئولین»، تا به امروز پاسخگوی آن نبوده است. به نظر می‌رسد، بعضی از مدیران ورزش، خود را صاحب،همه‌کاره و حاکم مطلق آن می‌دانند و سر تا پای ورزش را «میراث خانوادگی» فرض کرده‌اند که هر طور مایل هستند و دلشان می‌خواهد با آن معامله و رفتار می‌کنند و لاجرم خود را پاسخگوی هیچ دیار‌البشری نمی‌دانند.
اگر غیر از این است، آیا نباید برای علاقه‌مندان ورزش و هواداران تیم‌های پرطرفدار، توضیح داده شود که ملاک انتخاب برخی مدیران چیست؟ نباید توضیح دهند اصلا خیلی از این افراد با چه صلاحیت‌، سابقه و کارنامه‌ای قدم به عرصه مدیریتی تیم‌هایی می‌گذارند که درست یا غلط، قلب میلیون‌ها نفر از بندگان خدا به عشق آنها می‌تپد؟ آیا فکر و ذکر و نیت و اراده مسئولان امر و مدیران ارشد ورزش از هر انتصاب و هر عزل و برکناری، تلاش برای «بهبود امور» است و یا دلایل دیگر؟!
ورزش را جدی نمی‌گیرند
وقتی انتصاب‌های وزارت ورزش در باشگاه‌های بزرگ و مردمی چون استقلال و پرسپولیس این گونه است، باید به آن دسته از کارشناسانی که همواره مدعی هستند «ورزش از سوی مسئولان اجرایی این مملکت جدی گرفته نشده» حق داد. اگر ورزش جدی گرفته می‌شد هیچ مدیری در ورزش یک لحظه به این موضوع فکر نمی‌کرد که با سرنوشت و اعتبار باشگاه استقلال این چنین بازی کند.
بدیهی است به یقین یکی از نشانه‌های جدی‌گرفتن ورزش این است که مدیریت آن را دست هرکسی نسپاریم، ملاک سپردن کار به افراد، تخصص و اهلیت افراد باشد، نه ملاحظات شخصی‌، خانوادگی‌، باندی و جناحی. بدون تعارف در حوزه ورزش، بیشتر مدیریت‌های کلان در اختیار کسانی قرار دارد که از بطن و متن ورزش نجوشیده‌اند، کم و کیف آن را نمی‌شناسند، تخصص و آگاهی لازم را ندارند، و خلاصه اگر به این حوزه به عنوان مدیر آمده‌اند، دلیل اصلی آن بیش از آنکه موضوع دلسوزی و خدمت به ورزش و ورزشکاران باشد، دلایل دیگری است که ریشه در سهم‌خواهی‌های حزبی و بهره‌برداری‌های سیاسی و... این‌طور حرف‌ها دارد.