پرستیوی و عبور از دیپلماسی عمومی بایدن
محمد پارسا نجفی
پرستیوی به اين دليل كه حقیقت رویدادهای جهان را بر اساس ژورنالیسم تحقیقی به مخاطب عرضه میکند، زمینه آگاهي مردم جهان را فراهم میسازد اما این آگاه شدن یک موضوع مجرد نیست بلکه میتواند در مسائل سیاسی و اجتماعی کشورهای دیگر منشأ تحول باشد.
اتفاقا دو موضوع مذاکرات برجامی اخیر در وین و نیز تحولات غرب آسیا از مواردی است که میتواند این تأثیرگذاری را در سطح جهان به همراه آورد؛ بهویژه آنکه جهان این دو سرشاخه خبری را دنبال میکند.
در بسیاری از موارد پیامدی که خبرهایی از دست دارند به مراتب از اصل خبر بااهمیتتر دیده میشود؛ چرا که حقیقت ماجرا که در رسانههای آزاداندیش مانند پرستیوی بیان میشود با آنچه جریانهای غربگرا در انبوه شبکههای خبری و مجازی خود بازنمایی میکنند، کاملاً متفاوت است. نکته دوم به تغییر در پندارهای مخاطبان بازمیگردد.
بیان حقیقت در پرستیوی نشان میدهد که مقاومت یک ملت در برابر زورگویی استکبار میتواند با موفقیت همراه باشد و امید را در دل ملتهای تحت ستم برای مقابله با استکبار شکوفا میسازد. همچنین فریب شبکههای غربگرا را اثبات میکند.
در نتیجه به همان ميزان كه توانايي موشكي، فناوري هستهاي و قدرت منطقه اي ايران براي تامين منافع ملي و بازدارندگي دفاعي كشورمان مهم است، رسانههاي برونمرزي نيز تاثيرگذار هستند. افزایش فشارها به پرستيوي (مانند مسدود كردن چندینباره آن در فيسبوك و یوتیوب و...) براي ساكت كردن شبكهاي است كه توانسته به مرجعیت خبری از غرب آسیا تبدیل شود.
اگر دولت بايدن ميتوانست، حتما حذف يا انحلال پرستيوي را در برجامهاي جديد خواستار ميشد و چون این خواسته غیرممکن است، راهکار راحتتری را در پیش گرفتند: سانسور پرستیوی در پلفترمهای غربی. اما مگر این روایتگری توسط یک تلویزیون خبری چه پیامدی دارد که این همه غرب از آن میهراسد؟
به بيان ديگر در يك سوي ميدان پرستيوي قرار دارد كه توانسته به تشخص خبري در جهان دست يابد و به افشاگري عليه فريبكاري دولت جديد آمريكا موسوم به ديپلماسي عمومي بايدن، بپردازد و سوي ديگر رسانههاي رنگارنگ غربگرا هستند كه عليه ملتهاي ايران، يمن، ونزوئلا و... دروغپراکنی میکنند.
غرب نگران از تکرار تجربه
موفقیت مقاومت یک ملت در برابر فشار غرب و شکستن تابوی شکستناپذیری و سروری آمریکا و اروپا به حدی تأثیرگذار است که اگر این حقیقت در جهان اثبات شود، سایر ملتها نیز به حرکت درمیآیند. این تجربه مسبوق به سابقه است: 85 سال قبل زمانی که ایران توانست نفت خود را از انگلیس پس بگیرد، موجی از استقلالخواهی اقتصادی در کشورهای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین به راه افتاد. برای مثال مصر اقدام به ملی کردن کانال سوئز کرد و سایر کشورهای صادرکننده منابع زیرزمینی نیز خواهان پس گرفتن اختیار منابع ملی خود شدند.
در عرصه بینالملل همه چیز مانند ظروف مرتبطه عمل میکند و این خطر به مراتب از غنیسازی چند کیلو سوخت هستهای توسط ایران برای غرب که به غارت منابع کشورهای ضعیف علاقهمند است، بسیار ناگوارتر خواهد بود.
همه این موارد بهخاطر وجود رسانهای است که میتواند حقایق را بیان کند؛ و الا این چرخه ناقص میشد. مهمتر از اینکه ایران به چرخه کامل سوخت هستهای دست نیابد، این نکته برای غرب است که موفقیتهای ایران در سطح جهان بازتاب نیابد. در حقیقت انتشار موفقیت ایران در به دست آوردن حق خود به مراتب برای کشورهای قلدر استکباری مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه غیرقابل تحملتر است؛ چرا که دیگر ملتها نیز از این رویکرد پیروی میکنند و در آن زمان منابع شبهرایگان از دست غرب خارج خواهد شد.
یک تجربه قدیمی
کمی به عقب نگاه کنیم. غرب مدعی است که از احتمال اینکه ممکن است روزی ایران به سمت دستیابی به سلاحهای هستهای حرکت کند، نگران است و برای همین خواستار آن است ایران مطیع غرب باشد تا خطری وهمناک جهان را تهدید نکند. یعنی آمریکا که تنها استفادهکننده از بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی است، خود را نگران امنیت و صلح در جهان معرفی میکند. دقیقاً پرستیوی با یادآوری جنایات آمریکا و کنار زدن پردههای ابهام از رفتار دوگانه غرب موجب تنویر افکار عمومی در سطح جهان میشود.
یکی از موارد مهم اثبات رسانهای این نکته است که آمریکا با ملتهای مستقل دشمنی میکند و هر بار برای آنکه افکار عمومی داخلی و جهانی را با خود همراه سازد، بهانهای را بر سر علم میافشاند. دشمنی آمریکا علیه ملت ایران در چهل سال قبل نمونهای از رفتار غرب است: در سال 1367 زمانی که هرگز برنامههای موشکی، اتمی یا منطقهای مطرح نبود و ایران در مقابل تجاوز صدام به دفاع مشغول بود، آمریکا چهار میدان نفتی کشورمان به نامهای رسالت، رشادت، نصر و سلمان را در خلیج فارس به توپ بست و همه تاسیسات گرانقیمت فراساحل آنها را نابود کرد. بر اثر آن تولید نفت ایران 530 هزار بشکه در روز کاهش یافت. همچنین به کشتی ایران اجر حمله کرد و آن را اشغال و سپس غرق کرد. این جدای از شلیک موشک به پرواز 655 ایران ایر بود که 290 انسان مسافر آن را کشت.
بنابراین اقدامات برای فشار به ایران فقط و فقط برای سخت کردن زندگی مردم و آسیب زدن به استقلال کشورمان است و نیازمند هیچ بهانهای نبوده و نیست. بیان این واقعیت تلخ از ماهیت رفتاری آمریکا و نیز موفقیت ایران در مواجهه مقابل تحریمها برای هر ملت زیر ستمی جذاب است.
طبعا آمریکا نیز ساکت نمینشیند و برای آنکه به افشاگریهای پرستیوی پایان دهد، تلاش میکند با سانسور هم که شده پرستیوی را از تأثیرگذاری اجتماعی و سیاسی باز دارد و فعالیت پرستيوي را که مانع از دروغپراكني آمریکا در جهان است، محدود کند.