kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۶۴۸۳
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۰
بررسی قیام 15 خرداد؛ مبداء تحولات منتهی به انقلاب اسلامی- ۶

اقدامات رژیم پهلوی در حوزه‌های‌ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی





تغییر تاریخ هجری شمسی
به شاهنشاهی
رژیم پهلوی با افتخارآمیز خواندن پیشینة سلسله‌های پادشاهی در ایران باستان، به نام احیای فرهنگ اصیلِ ایران، تاریخِ رسمی كشور را كه بر مبنای هجرت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از مكه به مدینه، و نماد رسمیت دین اسلام در ایران بود، تغییر داد. بر این اساس، تاریخ 2500 سالة شاهنشاهی به نشانة پیوند سلطنت پهلوی با سلسله‌های پادشاهی پیش از اسلام، با افزودن عدد 35 (سال‌های حكومت رژیم پهلوی)، به تاریخ رسمی ایران تبدیل شد. برای تثبیت این وضع نیز تلاش‌های فراوانی صورت گرفت؛ از جمله اینكه كتاب‌های درسی و غیر درسی، همگی با تاریخ شاهنشاهی به چاپ رسید؛ رسانه‌های جمعی اخبار و برنامه‌هایشان را بر این اساس پخش می‌كردند و تمام اسناد رسمی و دولتی با تاریخ جدید به ثبت می‌رسید.
 برگزاری جشنواره‌ها و سمینارهای فرهنگی و هنری
دستگاه پهلوی برای تثبیت پایه‌های خود و همچنین تضعیف باورها و اعتقادات مردم سعی می‌كرد با برگزاری جشنواره‌های عظیم فرهنگی و هنری، ایرانِ پیش از اسلام را دارای تمدنی مترقی و پیشرفته قلمداد كند و خود را نیز خلفِ شایستة‌ آن فرهنگِ پیروز بخواند. نیز از سویی ورود فرهنگ اسلام به ایران را مایه تباهی و سقوط این تمدن باستانی معرفی كند و به این ترتیب ضربه‌ای دیگر به پیكرة فرهنگ شیعیِ ایران وارد آورَد.
چنین بود كه همه‌ساله جشن‌های عظیم شاهنشاهی 2500 ساله و مراسم تاج‌گذاری، با هزینه‌های هنگفت بر پا می‌شد.
ترویج فساد و فحشا
تقویت مظاهر فساد و فحشا‌ نیز از جمله راهكارهایی بود كه حكومت پهلوی برای بقای خود به كار می‌برد. از سویی روی آوردن مردم - و به‌خصوص جوانان - به فساد و فحشا، تضعیف باورها و غیرت دینی را به همراه می‌آورد، و این امر موجب می‌شد كه مردم به دین و مرجعیت شیعه - به منزله بزرگ‌ترین مخالف رژیم - بی‌اعتنا شوند، و از سوی دیگر نیز چنین جامعه‌ای با فرهنگ غرب و محصولاتِ آن بسیار سازگار می‌شد.
اقدامات سیاسی - اجتماعی رژیم پهلوی
موقعیت استراتژیك ایران در منطقة خاورمیانه، و همچنین منابع سرشار طبیعی و نیز بازار مصرف گستردة آن از دیرباز این كشور را به كانون توجه و طمع قدرت‌های بیگانه بدل ساخته بود. لشكر‌كشی‌ها و مداخله‌جویی‌های روس‌ها، پرتغالی‌ها، انگلیسی‌ها و امریكایی‌ها در ایران گواه این مدعاست.
به هر روی كوتاه‌ترین و كم‌هزینه‌ترین راه برای رسیدن به این هدف‌ها، رویِ كار آوردن حكومتی دست نشانده در ایران بود، و بر همین اساس با تلاش قدرت‌های بیگانه - و به‌خصوص انگلستان - رژیم پهلوی به قدرت رسید.
پس از كودتای 28 مرداد نیز، كه عملاً امریكایی‌ها جای‌گزین انگلیسی‌ها شدند و عنان رژیم پهلوی را در دست گرفتند، این وضع ادامه یافت و حكومت ایران همچنان آلت دست ابرقدرت جدید و برخی قدرت‌های دیگر بود.
دكترین امنیت ملّی و ژاندارمیِ منطقه
با توجه به آنچه گذشت، اگر قدرت‌های بیگانه می‌توانستند امنیت داخلیِ ایران را به نفع رژیم حفظ كنند و نیز قدرت نظامی و سیاسی دستگاه پهلوی را تا حد لازم ارتقا بخشند، اهداف سه‌گانة آنها تحقق می‌یافت؛‌ یعنی از سویی بر منابع و معادن سرشار ایران سلطه می‌یافتند، و بازار مصرف بزرگی برای محصولات شان می‌گشودند، و از دیگر سوی می‌توانستند از طریق نیروی نظامی ایران، تمام حركت‌های اسلام خواهانه و استقلال‌طلبانه را سركوب و متوقف سازند.
چنین بود كه ایران به منزلة ژاندارم منطقه انتخاب شد و پس از خروج نیروهای انگلستان از خلیج‌فارس (در سال 1350)، مسئولیت امنیت منطقه بر عهده آن قرار گرفت.1 سركوب شورش فراگیری كه در منطقة «ظفار» كشور عمان، كه تا دو سال (1352-1354) طول كشید، از جمله اقدامات حكومت پهلوی در این زمینه بود.2
در حوزه سیاست داخلیِ ایران نیز، جان اف. كندی - رئیس‌جمهور وقت امریكا - معتقد بود برای حفظ موقعیت رژیم پهلوی باید اقداماتی صورت گیرد كه مانع قیام‌های مردمی‌شود. به این منظور دولت‌های امریكا و انگلستان طرح‌های چندگانه‌ای با عنوان «دكترین امنیت ملّی»‌ به دولت ایران ارائه كردند كه ضمن تأمین هدف فوق، منافع چندجانبة‌ استعماری آنان را نیز برآورده می‌‌ساخت.3
طرح اصلاحات ارضی، و لایحة انجمن‌های ایالتی و ولایتی، از مفاد این دكترین است كه به آنها اشاره خواهد شد.
پانوشت‌ها:
1- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 559 - 560.
2- همان، ص 56.
3- حسین فردوست در كتاب خاطرات خود 16 فقره از دكترین امنیت ملّی را كه به دست محمّدرضا پهلوی در ایران اجرا شد نام برده است(ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، ص 282-287).